🌺معجزه طبیعت ودرمان،طب وسلامتی
https://eitaa.com/joinchat/3788898504C7ec8025481
🎆پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم):
حَقُّ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ... اَنْ یَسْتَفْرِهَ اُمَّهُ
✅حق فرزند بر پدر این است که مادر او را گرامى بدارد.
(کافى، ج 6، ص 48، ح 6)
دلسوزی عزرائیل(2)
روزی عزراییل به زیارت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد. رسول خدا (صل الله علیه و آله) از او پرسید: ای برادر ! در این چند هزار سالی که جان بنده ها را گرفته ای و مامور قبض روح انسان ها بوده ای، آیا شده
دلت برای کسی بسوزد؟
عزراییل گفت در این مدت برای دو نفر دلم سوخت:
1. روزی دریا طوفانی گشت و موج های سنگین یک کشتی را در نوردید و همه سرنشینان کشتی غرق شدند و تنها زنی نجات یافت، آن زن باردار بود و سوار بر تخته ای از کشتی شد و موج های ملایم او را به ساحل بردند و به یک جزیره رساندند، درد زایمان زن فرا رسید و او نوزادش را به دنیا آورد، من مامور گشتم جان آن مادر را بگیرم و در آن لحظه دلم به حال کودک سوخت.
2. زمانی که شداد بن عاد سال ها عمر خود را صرف ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود نمود و در ساختن آن باغ پر شکوه تمام توان و امکانات و ثروت خود را بکار برد و برای ساخت ستون ها و سایر زرق و برق آن خروارها طلا و جواهرات خرج نمود.
هنگامی که خواست به دیدن باغ برود و حاصل زحمتهای خود را ببیند،همین که خواست از اسب پیاده شود و هنوز پای چپش بر رکاب بود که من از سوی پروردگار فرمان گرفتم جان او را بگیرم، او از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین علت که عمرش را صرف ساخت باغی نمود اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده، مرگ به سراغش آمد.
در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) آمد و
گفت ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید:به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم.
در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم.
داستان های تربیتی
داستان های بلند و کوتاه
https://eitaa.com/joinchat/301006916Cad88331e14
داستانهای زیباو تأثیر گذار
https://eitaa.com/joinchat/2162622656C7d14b265ef
@KanaleDastan
https://eitaa.com/KanaleDastan
🎆امام على (علیه السلام):
وَ حَقُّ الوَلَدِ عَلَى الوالِدِ أنْ یُحَسِّنَ اِسمَهُ وَ یُحَسِّنَ اَدَبَهُ، و یُعَلِّمَهُ القُرآنَ
حقّ فرزند بر پدر، آن است که نام خوب بر او بگذارد و او را خوب تربیت کند و قرآن به او بیاموزد.
(نهج البلاغة، حکمت 399)
✅درباره راز علت نامگذاری دعای مشلول، امام حسین علیه السلام می فرماید:در یک شب تاریک با پدر خود مشغول طواف خانه خدا بودیم و اطراف خانه خدا در خلوت و سکوت بود و همه زائرین به
ص: 109
خواب رفته بودند که ناگهان صدای سوزناک ناله ای به گوش ما رسید. یک نفر به سوی درگاه خدا رو آورده و با سوز و گداز جانسوزی اشک می ریزد.
پدرم رو به من فرمودند: ای حسین! آیا صدای ناله های گناهکاری که به سمت درگاه خداوند پناه آورده است و با دلی شکسته اشک ندامت می ریزد را میشنوی؟ برو به سراغش و پیدایش کن و سپس با خود نزد من بیاور.
امام حسین علیه السلام می فرماید: اطراف خانه خدا را در آن شب تیره و تار گشتم و آن شخص را در بین رکن و مقام در حالی که نماز میخواند یافتم.
سلامی عرض کردم و گفتم: ای بنده نادم! پدرم امیرالمومنین تو را خواسته است. با عجله نمازش را به اتمام رساند. او را در نزد پدرم حاضر کردم.
امیرالمومنین جوانی زیبا با جامه ای تمیز به تن دید و فرمود: تو کیستی ای جوان؟
جوان پاسخ داد: من یک عرب هستم
حضرت سوال کرد: به چه دلیل با آهی جانگداز و دردمند اشک میریختی؟
جوان پاسخ داد: یا امیرالمومنین! ای حضرت به علت نافرمانی از
ص: 110
پدرم گرفتار نفرین او در زندگی ام شده ام زندگی ام ویران شده است نفرین پدرم سلامتی ام را از من گرفته است.
حضرت فرمود: داستان تو چیست؟
- من جوانی بودم که همیشه بی بند و باری در زندگی ام نمایان بود و آلوده به گناه و معصیت بودم هیچ ترسی از خدا و حکمتش نداشتم. پدر پیر و مهربانی داشتم که همیشه با مهربانی مرا پند و اندرز می داد اما من هیچ زمان به نصیحت هایش گوش فرا ندادم.
هر زمان که اقدام به نصیحت من می کرد با حرفهای ناپسند آزرده خاطرش می کردم و بعضی اوقات او را کتک می زدم. روزی از روزها در یک محلی مقداری پول بود که تصمیم گرفتم بروم و آن پول را از آنجا بردارم و خرج خود کنم اما پدرم مانع این کار من شد اما من دستش را گرفتم و او را به شدت به زمین کوبیدم پدرم دستهای خود را روی زانوهایش قرار داد تا برخیزد اما به قدری درد و کوفتگی داشت که نتوانست از جایش بلند شود.
همه پول ها را برداشته و به کار خود ادامه دادم در همان حین صدای قسم خوردنش به گوشم رسید و به خدا سوگند می خورد که به خانه خدا رفته و من را نفرین میکند.
خودم شاهد بودم که چندین روز روزه گرفت و نماز های فراوانی به جا آورد و پس از آن باروبندیل سفر را مهیا کرد و به سمت
ص: 111
خانه خدا به راه افتاد و خود را تا به اینجا رساند. پس از اینکه طواف کعبه را انجام داد دست خود را بر پرده کعبه رساند و با یک دل شکسته و آهی سوزناک مرا ناله و نفرین کرد.
به خداوندی خدا قسم! هنوز نفرینش تمام نشده بود که دچار بدبختی و درماندگی شدم و سلامتی ام از بین رفت. و در همان حال که جوان تعریف می کرد پیراهن خود را کنار کشید و به ما نشان داد که یک طرف بدنش فلج شده است.
وی به سخنان خود ادامه داد و گفت: بعد از این اتفاق از کارها و رفتارهای خود بشدت نادم هستم پیش پدرم برای عذرخواهی حاضر شدم اما او قبول نکرد و به سمت خانه خود حرکت کرد.
به مدت سه سال با همین وضعیت به زندگی خود ادامه دادند تا اینکه سال سوم موسم درخواست حج کردم تا به خانه خدا رفته و در محلی که مرا نفرین کرده است دعای خیر برایم بکند. پدرم لطف کرد و پذیرفت.
به سمت مکه به راه افتادیم تا اینکه در یک شب تاریک به بیابان سیاه رسیدیم به ناگاه از کنار جاده پرنده ای پرواز کرد و به خاطر صدای بال و پر او و رمیدن شتر، پدرم از روی شتر به زمین افتاد.
همین که پدرم روی سنگ ها افتاد در همان لحظه جان به جان آفرین تسلیم گفت پیکر او را در همانجا دفن کرده و آمدم. خودم به
ص: 112
این موضوع واقف هستم که تمام درماندگی و بدبختی من به علت نارضایتی و نفرین پدرم است.
حضرت امیرالمومنین بعد از اینکه داستان دردناک و غم انگیز جوان را شنید فرمود:حالا دیگر یاری گر تو فرا رسیده است ست من آن دعای پرفضیلت ای را که رسول خدا صلی الله علیه و آله به من تعلیم داده است را به تو می آموزم و بدان هر آنکه این دعا را که اسم اعظم الهی در آن جای دارد بخواند تمام دعا هایش از طرف خداوند به اجابت می رسد و فقر، درد، بیچارگی، مرض و غم از زندگی او ریشه کن شده و معصیت هایش بخشیده میشود.
سپس حضرت فرمود:این دعا را در دهمین شب ذی حجه بخوان و سحرگاه به نزد من بازگرد تا تو را ملاقاتی کنم.
امام حسین می فرماید:جوان نسخه خود را از پدرم گرفت و راهی شد. سپس در روز دهم ماه ذی حجه با خوشحالی هرچه تمام به نزد ما بازگشت و ما مشاهده کردیم سلامتی او به دست آمده است.
جوان ادامه داد:قسم به خدا اسم اعظم الهی درون این دعا است. به خداوندی خدا سوگند حاجتم برآورده و دعاهایم مستجاب شدند.
حضرت علی علیه السلام از جوان درخواست کرد که برایشان توضیح دهد که چگونه شفا یافته است.
جوان تعریف کرد: در شب دهم که جملگی در خواب بودند و
ص: 113
سکوت و سیاهی شب همه جا را فرا گرفته بود آن دعا را در دست خود گرفته ام و به درگاه پروردگار ناله کردم و اشک ریختم. همین که چشم هایم برای بار دوم به خواب رفت آواز خوشی در گوشم پیچید ای جوان! کافی هست.
تو خدا را به اسم اعظمش سوگند دادی و حاجت روا شدی. پس از چند لحظه چشمانم به خواب رفت و رسول خدا به خوابم آمدند و دست مبارکشان را بر اندامم کشیدند و فرمودند:تو به خاطر اسم اعظم الهی به سلامت زندگی کن و بعد من از خواب بیدار شدم و خود را در کمال ناباوری سالم دیدم.(1
داستانهای زیباو تأثیر گذار
https://eitaa.com/joinchat/2162622656C7d14b265ef
@KanaleDastan
https://eitaa.com/KanaleDastan
داستان های تربیتی
داستان های بلند و کوتاه
https://eitaa.com/joinchat/301006916Cad88331e14
ارتباط با ادمین؛
@valayat
🌸💠🌸💠🌸💠🌸💠
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
خدایا منور کن قلبهایمان را به نور قرآن
و مزین کن اخلاق مارا به زینت قرآن
خدایا روزیمان کن شفاعت قرآن
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
🥀ختم قرآن این هفته لیست اول رو شروع می کنیم.
🥀 به نیت تعجیل درامرفرج وسلامتی آقاصاحب الزمان (عج الله تعالی فرجه الشریف )
🥀حاجت روایی همه شما شرکت کنندگان عزیز
🥀شفای همه بیماران
🥀گشایش بخت مجردها
🥀سبز شدن دامن همه بی اولادان
🥀صاحب خانه شدن همه مستاجرها
🥀رفع بیکاری
🥀برکت رزق وروزی همه عزیزان...
هدیه به چهارده معصوم علیه السلام
هدیه به ارواح طیبه شـهـدای کربلا شهدای صدر اسلام تا به اکنون همه اموات.اموات قریب بد وارث وبی وارث و روح پدران و مادران آسمانی وهمه کسانی که به گردن ما حقی دارند
قربه الی الله
وقت تلاوت👈 🍃یک هفته 🍃
جزء ١💫خانم نصیری
جزء ٢💫خانم نصیری
جزء ۳💫خانم نصیری
جزء ۴💫خانم نصیری
جزء ۵💫خانم نصیری
جزء ۶💫خانم نصیری
جزء ٧ 💫خانم نصیری
جزء ٨💫خانم نصیری
جزء ٩💫خانم نصیری
جزء ١٠💫خانم نصیری
جزء ۱۱💫✅
جزء ١٢💫✅
جزء ١۳💫✅
جزء ١۴💫
جزء ١۵💫
جزء ۱۶💫
جزء ١٧💫
جزء ۱۸ 💫
جزء ١٩💫
جزء ٢٠💫
جزء ۲۱💫خانم مریم حسنی
جزء ٢٢💫خانم مریم حسنی
جز ء۲۳💫خانم مریم حسنی
جزء ٢۴💫
جزء ٢۵💫
جزء ٢۶ 💫
جزء ٢٧ 💫✅
جزء ۲۸💫✅
جزء ٢٩💫✅
جزء ٣٠ 💫 خانم هاشمی
التماس دعا
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
کپی مطالب آزاد باذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج
انجمن قرآن و دعا
https://eitaa.com/joinchat/2442461601C72aa4ac014
╰─┅🍃🦋🍃
سلام دوستان برای برداشتن جزهای باقی مانده میتونین وارد گروه شین انشاالله ذخیره ای باشه برای دنیا و آخرت ما و عزیزانمون
. 🎆همسر عمران مادر مریم
«✅مریم» زن نمونه و بانویی است که در قرآن کریم ستایش افزون شده و زنی برگزیده از میان عالمیان معرفی شده استک
(وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِكَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ)؛(1)
به یاد آورید هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم، خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان برتری داده است.
قداست و برگزیدگی مریم را – آن گونه که قرآن روایت می کند – تربیت یافتن وی در دامان مادری چون همسر عمران، شایستگی ها، باور، اخلاص و ایمان وی بی ارتباط نیست، زیرا قرآن پیش از تکریم مریم، به ارائه ویژگی هایی از مادر او پرداخته است:
(رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَكَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ)؛(2)
[به یاد آورید] هنگامی را که همسر «عمران» گفت: خدایا، آنچه را در رحم دارم، برای تو نذر کردم، که «محرّر» [و آزاد، برای خدمت خانه تو] باشد. از من بپذیر که تو دانا و شنوا هستی.بی تردید زنی با این خداباوری و نیت الهی و معنوی، دوره بارداری خویش را در کمال پرواپیشگی و بندگی خالصانه به سر برده و مراقب طهارت ظاهری، باطنی و دوری از آلایش ها ی تأثیرگذار بر کودک خویش بوده است.
رهیافت به راز و اهمیت یادکرد قرآن از انگیزه الهی و خالصانه مادر مریم به هنگام بارداری و پیش کش کردن جنین خویش به پیشگاه پروردگار هستی، زمانی میسر می گردد که توجه داشته باشیم کاوش ها و دریافت هایی جدید علمی، بیان کننده آن است که حوادث محیطی و پیرامونی کودک از زمان تولد و حتی پیش از آن و در دوره جنینی، از قبیل: تصورات افکار، حزن و اندوه او، رفتارها و عملکردهای مادر و نیز تغذیه، نظافت، گرفتن از شیر و آموزش، دارای تأثیر کامل در تنظیم شکل گیری شخصیت آینده است.
تمامی روایات و نصوصی که از آداب زفاف، شرایط زمانی و بایسته ها ی زمان آمیزش، تأثیر آب و هوا، تغذیه و حالات روحی مادران بر فرزندان در دوره بارداری و شیردهی سخن می گویند، از همین دیدگاه قابل دقت هستند.
داستان های تربیتی
داستان های بلند و کوتاه
https://eitaa.com/joinchat/301006916Cad88331e14
داستانهای زیباو تأثیر گذار
https://eitaa.com/joinchat/2162622656C7d14b265ef
@KanaleDastan
https://eitaa.com/KanaleDastan
🎆مریم، مادر عیسی (علیه السلام)
مادر عیسی (علیه السلام) بانو و مادر نمونه دیگری است که قرآن او را شناسانده و تأکید کرده است؛ مادری که از همان روزهای نخستین جدایی از آغوش مادر، ساکن و مقیم خانه خدا شد و به عبادت الهی پرداخت.
مقام مریم در عبودیت و بندگی خداوند، به مرتبه ای رسید که برگزیده خدا شد. مائده آسمانی بر او فرود آمد و مورد غبطه پیامبر الهی (زکریا) قرار گرفت و داشتن چنان فرزندی را از خداوند درخواست کرد.
مریم از زنان مورد ستایش قرآن است؛ از آن جهت که پاکی و پاک دامنی خود را به شدت پاس داشته است و تا آن جا پیش رفته که شایستگی دریافت نفخه الهی شده است.
وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ)؛(1)
و مریم دختر عمران – که دامان خود را پاک نگاه داشت و ما از روح خود در آن دمیدیم – او کلمات پروردگار و کتاب هایش را تصدیق کرد و او از مطیعان فرمان خدا بود.
62. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم):
کانَ النَّبىُّ صلی الله علیه و آله و سلماِذا اَصْبَحَ مَسَحَ عَلى رُؤُوسِ وُلْدِهِ وَ وُلْدِ وُلْدِهِ
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هر روز صبح بر سر فرزندان و نوه هایشان دست [نوازش] مى کشیدند.
(بحارالأنوار، ج 104، ص 99، ح 75)
داستانهای زیباو تأثیر گذار
https://eitaa.com/joinchat/2162622656C7d14b265ef
@KanaleDastan
https://eitaa.com/KanaleDastan
داستان های تربیتی
داستان های بلند و کوتاه
https://eitaa.com/joinchat/301006916Cad88331e14
ارتباط با ادمین؛
@valayat