『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
از راست شهیدان: #محمدحسناکبری #رضاساکی #امیرطلایی شهادت هرسه: #کربلای۴🕊 #یـــٰافٰاطِمَــــةَالزَ
🕊🕊🕊
🕊🕊
🕊
#عشقبازیباامواج💧
#غواصشهیدامیرطلایی
تولد: #همدان
شهادت: ۶۵/۱۰/۴ #کربلای🕊
یادم نمیرود که حتی در جمع بچهها هم چند بار صدایش کردم و او با مهربانی جوابم را میداد تا اینکه این اسم نا آشنا برای آنهایی که نام اصلی او
را میدانستن سوال برانگیز شد.
روزهای آخر آموزش، فرمانده گروهان ما شهید
#حاجمحمودصاحبزمانی سراغم آمد و گفت:
این عبدا... عاصی که می
گی، کیه که ذکر محفل بچهها شده؟
او را با اشاره دست، از دور نشان دادم. از ته دل خندید و گفت: "اون که برادر،
#امیرطلاییه؟! "😂
از معمای نام عبدا... عاصی، گیج شدم و از خنده حاج محمود هم کلافه. جا
خوردم. لنگ لنگان ولی با شتاب رفتم سروقت امیر. داشت لباس #غواصی را داخل ساک میکرد. طعنه و تندی را قاطی کردم و پرسیدم: چطوری امیر آقای
طلایی؟!!😏
با خوشرویی سلام کرد و با خونسردی جواب داد:
امر بفرما برادر محمدی.
گفتم: ما را گذاشتی سر کار یا خودتو با اسم جعلی عبدا... عاصی؟
گونههاش از لبخند گرد شد و گفت: خدا نکنه که کسی را دست انداخته باشم. اسم اصلی من، بنده گنه کار خدا عبدا... عاصی و اسم شناسنامهایم
امیر طلایی.«از وقار و صبوریش شرمنده شدم. هر چه زمان میگذشت بیشتر
به تواضع و فروتنیاش پی می
بردم. اصلا اهل نام و شهرت نبود. هیچوقت
نگفت تحصیلات عالیه دارد و استاد هنرهای رزمی است. تا روزی که در امواج متلاطم #اروند پنهان شد
راوی:
#حاجحمیدمحمدی(همرزم شهید)
#یـــٰافٰاطِمَــــةَالزَهْــــرٰا(س)🏴
@Karbala_1365🥀
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
از راست شهیدان: #محمدحسناکبری #رضاساکی #امیرطلایی شهادت هرسه: #کربلای۴🕊 ⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِک
#عشقبازیباامواج💧
#غواصشهیدامیرطلایی
تولد: #همدان
شهادت: ۶۵/۱۰/۴ #کربلای🕊
یادم نمیرود که حتی در جمع بچهها هم چند بار صدایش کردم و او با مهربانی جوابم را میداد تا اینکه این اسم نا آشنا برای آنهایی که نام اصلی او
را میدانستن سوال برانگیز شد.
روزهای آخر آموزش، فرمانده گروهان ما شهید
#حاجمحمودصاحبزمانی سراغم آمد و گفت:
این عبدا... عاصی که می
گی، کیه که ذکر محفل بچهها شده؟
او را با اشاره دست، از دور نشان دادم. از ته دل خندید و گفت: "اون که برادر،
#امیرطلاییه؟! "😂
از معمای نام عبدا... عاصی، گیج شدم و از خنده حاج محمود هم کلافه. جا
خوردم. لنگ لنگان ولی با شتاب رفتم سروقت امیر. داشت لباس #غواصی را داخل ساک میکرد. طعنه و تندی را قاطی کردم و پرسیدم: چطوری امیر آقای
طلایی؟!!😏
با خوشرویی سلام کرد و با خونسردی جواب داد:
امر بفرما برادر محمدی.
گفتم: ما را گذاشتی سر کار یا خودتو با اسم جعلی عبدا... عاصی؟
گونههاش از لبخند گرد شد و گفت: خدا نکنه که کسی را دست انداخته باشم. اسم اصلی من، بنده گنه کار خدا عبدا... عاصی و اسم شناسنامهایم
امیر طلایی.«از وقار و صبوریش شرمنده شدم. هر چه زمان میگذشت بیشتر
به تواضع و فروتنیاش پی می
بردم. اصلا اهل نام و شهرت نبود. هیچوقت
نگفت تحصیلات عالیه دارد و استاد هنرهای رزمی است. تا روزی که در امواج متلاطم #اروند پنهان شد
راوی:
#حاجحمیدمحمدی(همرزم شهید)
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄