👆👆👆
🍃هفت_هشت سالی پیش ما در تهران زندگی کرد .
از اول راهنمایی تا دبیرستان...
او در کنار من بزرگ میشد و من نمیدانستم روح او از جسمش خیلی بزرگتر شده است و عشقی آشنا اورا صدا میزند و به دنبال خود میکشد و در آخر در خودش غرق میکند...🕊♥️
سن و سالی نداشت و باهمان سن کمش وارد #جبهه شد.✨
جبهه را از دبیرستان شروع کرد.🌸
چند ماه #کردستان بود و بعد رفت #جزیرهمجنون و عشق همچنان اورا صدا میزد تا اینکه نوبت رسید به عملیات #کربلای٤....❣ و کسی نمیدانست کربلای٤ قرار بی قراریهای او میشود...❣
🍃در جزیره مجنونِ ۲۰ شهریور شرکت داشت... از شب تا صبح در آب غواصی کرده بودند. با آن بیان زیباو دلنشینی که،داشت برایم تعریف کرد که چطور از شدت سختی یکی از همرزمانش در همان جا در مسیری که میرفتند #شهید شد...🕊🌹
گفت: دم صبح رسیدیم و سنگرها را فتح کردیم و از این طرف نیروها که آمدند میخواستند باهم دست بدهند که نتوانستند. قرار بود از آنطرف زمینی هم دست بدهند با ما , که ما ازآب رفته بودیم , که نتوانستند و ما برگشتیم عقب...👣
🍃بعد ازآن وارد گردانی بنام #گردانغواصیجعفرطیار شد. همان گردانی که اورا برای همیشه جاودانه کرد...✨
بیقراریاش بیشتر شده بود. هرچه به عملیات نزدیکتر میشدند روح بزرگ #محمدحسن بزرگتر میشد..
چهره زیبا و قد بلندی داشت که کم کم نورانیت خاصی در چهرهاش جلوهگر شد که خبراز اتفاقی خاص را میداد...
صدایی که صدایش کرده بود، خوب اورا #عاشق خودش کرده بود که آرامش نداشت...✨
🌾 #عملیاتکربلای۴ که آغاز شد نمیدانم چه معاملهای با معشوق خود کرده بود که اورا یکجا برای خودش برد...🕊♥️
🌾در شب سوم دی ماه به آب زدند. 👣
عملیات لو رفته بود اما باید در هر شرایطی به قول خود وفا میکردند..💕
ماندند ، جنگیدند و ما را تاابد مدیون خون خود ساختند...🌷
🍃بعداز عملیات فهمیدم که محمدحسن چه عشقی به معشوقش داشته که حتی ذرهای از پیکرش هم برای ما نیامد و برای همیشه مهمان #اروند ماند...🕊🌹
✨ حالا روح بلندش سالهاست در آسمان آرام گرفته و از آن سوی اروند نظارهگرِ ماست...🕊
#اروند تا همیشه ، تنهامزار آبی او شد...❣❤️
💔شهدا خیلی غریباند بخصوص #شهدایکربلای٤..
و این #مظلومیتیکغواص است...❣
#روحششادویادشگرامیباد
#راویبرادرشهید؛
#محمدحسناکبری
تولد: #تویسرکان
شهادت: #کربلای۴
🕊 #ادامهدارد....
🌾🕊
#تنهـاکانالشهـدایکربلای٤👇
@Karbala_1365