『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#تا_حالا_عاشق_شدی؟
#عشقی که ارزش عاشق شدن رو داشته باشه
عشق #زمینی نه.....زمینت میزنه
عـــــشق یعنے:
تو دل شب آروم زمزمه ڪنے #الـــهے العـــفو
عـــــشق یعنے:
چشماتو ببندے و بری #زینبیه
عـــــشق یعنے:
شب ڪه همه خوابن تو آروم سر سجاده #اشڪبریزے بگی خدایا #روزیمکنحرم
عـــــشق یعنے:
اعتراف ڪنے #خـــــدایاچقدرازتدورم
منو بڪِش سمت خودت ...
عشق یعنے:
یاد #شهدا و ڪلے حسرت دیدار روی ماهشون
عـــــشق یعنے:
هرچیز و هرکجایی که بری یاد معشوق بیفتی و دلگیر شی
عـــــشق یعنے:
حسرت یه بار دیدار با #امامزمان
عـــــشق یعنے:
آرامش شبهای جمعه کنار #شهدایگمنام
عـــــشق یعنے:
#شلمچههویزهطلاییهفکهجزیرهمجنون
عـــــشق یعنے:
داشتن #آرزوے شــــــــــهادت
ودر آخر عشق یعنی
روسفیدی پیش #حضرتزهرا(س)
#بهابیانتوامیونفسیومالیوولدی.......
التماس دعای #عاشق شدن
#دلنوشته
✨عشق زیباست اما...
من مےگویم عشق با شین #شروع مےشود
چون شهادت، آغازش با #ش است
و تنها کسانی #شهد_شیرین_شهادت را مےنوشند
که #عاشق باشند
🌷شادی روحِ شهیدان #صلوات
🍃🌸 صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً 🌸🍃
👌 عاشق اگر رنگ و بوی معشوق رو
به خودش نگیره
#عاشق نیست...
نگاهی به خودم انداختم. به خودِ درونم...
چیزی از تو ندیدم خداوندگارم
من همرنگ تو نیستم
مثل اینکه هنوز عاشقت نشدم...!😔
#دلت_را_به_خدا_بسپار
#التماس_دعا🙏
📚 بقره آیه ۱۳
╔═ ✿❀🌸❀✿ ══════╗
💞 @karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#صفحه۲۱ 🍃🌸 ❣ماندم. ولی آرام و قرار نداشتم. خواب از سرم پریده بود. دم صبح نشستم کنتر گلخانه و سرم را
#صفحه۲۲
🍃🌸
💕 #مثل_علی_مثل_فاطمه…
🌷 این داستان:
#مثل_علی_مثل_فاطمه
🌺راوی:
#فاطمه_کیانی
(همسرشهید)
💠 #قسمت_اول
🍂❣
🌱پانزده ساله بودم.
کلاس اول دبیرستان درس میخواندم. باید درس میخواندم و به دانشگاه میرفتم. این سفارش برادرشهیدم، کاظم بود. برادرم در #والفجر۸ شهید شد.🌹 از #اروندرود گذشته و در خاک عراق عملیات کرده بودند. برادرم میگفت:یک دیوار سالم در خرمشهر یافت نمیشد.
وقتی محمدکاظم شهیدشد، سفارش او را آویزه گوشم کردم. میگفتم:خانواده شهید باید اهل تقوا و علم باشد. مملکت ماکمبودهایی دارد که باید رفع شود.
آن روز فراموشم نمیشود که رفتیم معراج شهدا و برادرم را پیدا کردم. طوری #لبخند زده بود که عقل و هوش از سرم رفت. آن سال سخت ترین سال زندگی ام بود. دلم میخواست خودم را آرام کنم ولی برادرم را از دست داده بودم، جگر گوشه ام را، پاره تنم را. حقم بود شیون کنم.💔
🌸بهارسال بعد یک روز از مدرسه برگشتم. مادرم حرف راکشید به سروسامان گرفتن. خیال کردم درباره کس دیگری حرف می زند. رفتم پی درس و مشقم که مادرم گفت:برایت خواستگار آمده.
زدم به صورتم و گفتم:برادرم گفته درسم را بخوانم.🤫
خیلی جدی نگرفتم. گفت:خواستگارت #علی_شفیعی است. دوست برادرت بود. اهل جبهه است. جوان با دیانتی است.
عروسی چیزی نبود که ذهنم را به خود مشغول کند. حاج اقابختیاری، دوست پدرم، آمدند منزل ما و درباره علی حرف زدند. تعریفهای او کار خودش را کرد. انتظاری جز این نداشتیم. علی همرزم برادرم بود. این موضوع خوشحالم کرد.😊
پدرم از کار #علی پرسید.
حاج اقا گفت:#پاسدار رسمی است و الان #فرمانده است.
هنوز علی را ندیده بودم، ولی با تعریف های اقای بختیاری متوجه شدم که علی فرد ایده آل من است.
بار اول علی و مادرش آمدند. خیلی ساده گفتند که از چه خانواده ای هستند و چه سختیهایی کشیده اند و چه دارند و چه می خواهند. حرفهای آنها به دلم نشست. مادر علی تاکید کرد هرچه زودتر مراسم عروسی برگزار شود.
گفتم:هنوز سالگرد برادرم نشده. باید صبرکنید.
گفت:ما که نمیخواهیم جشن طاغوتی بگیریم. این همه شهید داده ایم، مملکت در جنگ است، علی یک رزمنده است.
این حرفها راضیمان کرد. پدرم #عاشق رفتار علی شد.
بعداز چند روز مراسم بله برون برگزارشد. من در مدرسه بودم و نتوانستم از اول مراسم در مجلس باشم. وقتی رسیدم، پدرم گفت:صدهزارتومان مهر در نظر گرفته ایم و یک جلدکلام الله مجید. مادر علی خواست خانه اش را پشت قباله ات بیندازد که علی نگذاشت و گفت خانه مال مادرش است. هر وقت او خانه دار شد، سه دانگش را به اسم تو میکند.
چیزی نگفتم. چون به این حرفها فمر نمیکردم. برای من صداقت، تقوا و حیثیت علی مهم بود که او همه را داشت...✨
👇👇👇
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 💧 #حقیقت_کربلای۴ #قسمت_هشتم
🌴🌾🌴🌾 🕊
🌾 🌴 🕊
🌴 🕊
هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣
💧 #حقیقت_کربلای۴
#قسمت_نهم
#صفحه۱۷
🕊
🍂🍃🌾
🕊
🌾بعد از توجیه به منطقه از #علی_آقا خواستم که یکی دو بار به همراه نیروهای اطلاعات عملیات مسیر #اروند را تا آن سه راهکاری که گفته بود، غواصی کنم. نپذیرفت و گفت:
هر چیزی را که باید بدانی، از دیدگاه و از روی ماکت دیدی و شنیدی. این جبهه هیچ تفاوتی با #اروندرود و مقابل شهرفاو ندارد. برو و همانجا هر شب با بچه ها تمرین کن تا موعد عملیات.✨
#علی_آقا(چیت سازیان) کمتر روی در خواست های من، نه می آورد. حتماً این سختگیری به خاطر حساسیت بالای منطقه بود.
وقت خداحافظی گفت:کریم بیا کارت دارم. به تردید افتادم که چه حرف نگفته ای را می خواهدبگوید. دستش را کنار دهانش گرفت، طوری که کس دیگری نشنود، آهسته گفت: کریم تو قول دادی.قولت که یادت نرفته؟!
نه جای یکی به دو بود و نه من دل و دماغ شوخی و حاضر جوابی داشتم. غرق در تلاطم خروشان #اروندرود بودم و قلبم برای رسیدن به لحظه حمله و عبور از این رودخانه وحشی و شکستن خط دشمن میتپید. وقتی به روستای #خسروآباد در حاشیه اروندرود برگشتم، بچه ها داخل خانه های روستا استقرار پیدا کرده بودند. بسیاری از آنان بدون هیچ توضیحی حتی سوالی از من، حدس می زدند که حضورشان در کنار اروند در دهانه #خلیج_فارس برای تمرین غواصی و عبور از چنین آبی است ولی هیچ کس حتی معاونم، حاج حسین بختیاری، نمی دانست منطقه عملیاتی در همین رودخانه اروند، در منطقه مقابل #خرمشهر است.
آن روز بچهها را جمع کردم. نمی خواستند از منطقه خارج شوند. همه آماده رزم بودند. حال خوشی داشتم و برایشان اینگونه سخنرانی کرده ام:
✨" إِنَّ الَّذینَ قَالُوا رَبُّنَا الله ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنزَّلُ عَلیهِمُ الْملائِكةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ " (فصلت/۳۰)
برادران، عزیزان، همرزمان ! می خواهم در مورد عملیات آینده صحبت کنم.
البته وقتی اسم عملیات را می آورم، می بینم لبخند ها روی لب ها نشسته است
این روحیه بالای برادرها نشان می دهد که إن شاالله همه آماده اند که هر لحظه از بالا فرمان برسد که عملیات می خواهد شروع شود. نشاطی پیدامی کنند و لبخند میزنند. #امام_حسین هم در #کربلا همین طور بود. وقتی میگفتند میخواهید #شهید شوید، لبخند روی لب هایشان بود. عملیات آینده عملیاتی نیست که بخواهیم به سادگی از آن بگذریم. عملیاتی است که مثل عملیات فاو ان شاالله ریشه حیاتی صدام و حزب بعث را قطع خواهد کرد. عدهای از شما بودید و میدانید که در #عملیات_فاو ، ما ۷۰ روز مدام با دشمن جنگیدیم. یعنی ۷۰ و روز پشت سر هم عملیات داشتیم. این عملیات شاید به ۹۰ روز برسد باید آمادگی رزم ۹۰ روز متوالی را داشته باشیم.....این عملیات هم عاشقانه است.❣ پس اگر میخواهی دور شمع وجود آقا #اباعبدالله بگردی، باید پروانه وار #عاشق باشی. کسی که توی این عملیات میآید، باید عاشق باشد. کسی که عاشق نیست نمی تواند تا آخر بجنگد. خیلی ها هستند عالم اند، دانا هستند، عاقل اند، اما #عاشق نیستند. باید عاشق بود باید #پروانه وار سوخت.♥️
اصلا من اینجا میخواهم بگویم: باید از پروانه هم عاشق تر بود. چون پروانه میخواهد بگردد و خودش را بسوزاند.❤️ توی عشق گاهی تردید میکند و یکباره توی آتش و دود می سوزد. اما ما نباید آن تردید را داشته باشیم ما باید از پروانه عاشق تر باشیم. وقتی معبود را دیدیم، باید سر از پا نشناسیم.❣❤️
اینجور عملیات ها احتیاج به #ایثار و خودسازی دارد. کسی که میخواهد عاشق باشد باید خیلی روی خودش کار کند....🕊❣
اسم ما را #غواص گذاشته اند. باید حواسمان خیلی جمع باشد که چشم امید همه به ماست. نمی گویم تنها به ما ، خیلی ها در جبهه میجنگند، اما ما نخستین کسانی هستیم که داخل #آب می رویم. پس مسئولیت ما خیلی سنگین است. دیگر گوش درد و سردرد و فلان درد تمام شد. از طرفی نباید به گونهای به خودمان #مغرور شویم و به خودمان بگوییم که ما این هستیم که میخواهیم خط را بشکنیم.
از اینجا که قدم به بیرون بگذاریم باید بپذیریم که همه چیز دست خداست و همه چیز را از خدا بدانیم....توی آب فکر نکنیم کسی ما را می بیند، مهم این است که خدا می بیند.
مسئله بعدی مسئله #صمیمیت است بین خودمان. و الحمدلله این را در جمع خوب بچههای #غواص به شکل عالی میبینم که ان شاءالله بهتر و عالی تر شود. از یک یک شما تشکر می کنم...
🍂_____________________
پ.ن:
متن سخنرانی حاج کریم مطهری از منابع شنیداری سپاه انصارالحسین همدان به شکل خلاصه برداشت شده است.
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
.
#عاشق را برعکس کنی!!
میشود قشاع
دهخدارا میشناسی!؟
لغت نامه اش را باز کردم
معنی قشاع رانوشته بود:
دردی ک درمان ندارد....💔
@Karbala_1365
👆👆👆
🍃هفت_هشت سالی پیش ما در تهران زندگی کرد .
از اول راهنمایی تا دبیرستان...
او در کنار من بزرگ میشد و من نمیدانستم روح او از جسمش خیلی بزرگتر شده است و عشقی آشنا اورا صدا میزند و به دنبال خود میکشد و در آخر در خودش غرق میکند...🕊♥️
سن و سالی نداشت و باهمان سن کمش وارد #جبهه شد.✨
جبهه را از دبیرستان شروع کرد.🌸
چند ماه #کردستان بود و بعد رفت #جزیرهمجنون و عشق همچنان اورا صدا میزد تا اینکه نوبت رسید به عملیات #کربلای٤....❣ و کسی نمیدانست کربلای٤ قرار بی قراریهای او میشود...❣
🍃در جزیره مجنونِ ۲۰ شهریور شرکت داشت... از شب تا صبح در آب غواصی کرده بودند. با آن بیان زیباو دلنشینی که،داشت برایم تعریف کرد که چطور از شدت سختی یکی از همرزمانش در همان جا در مسیری که میرفتند #شهید شد...🕊🌹
گفت: دم صبح رسیدیم و سنگرها را فتح کردیم و از این طرف نیروها که آمدند میخواستند باهم دست بدهند که نتوانستند. قرار بود از آنطرف زمینی هم دست بدهند با ما , که ما ازآب رفته بودیم , که نتوانستند و ما برگشتیم عقب...👣
🍃بعد ازآن وارد گردانی بنام #گردانغواصیجعفرطیار شد. همان گردانی که اورا برای همیشه جاودانه کرد...✨
بیقراریاش بیشتر شده بود. هرچه به عملیات نزدیکتر میشدند روح بزرگ #محمدحسن بزرگتر میشد..
چهره زیبا و قد بلندی داشت که کم کم نورانیت خاصی در چهرهاش جلوهگر شد که خبراز اتفاقی خاص را میداد...
صدایی که صدایش کرده بود، خوب اورا #عاشق خودش کرده بود که آرامش نداشت...✨
🌾 #عملیاتکربلای۴ که آغاز شد نمیدانم چه معاملهای با معشوق خود کرده بود که اورا یکجا برای خودش برد...🕊♥️
🌾در شب سوم دی ماه به آب زدند. 👣
عملیات لو رفته بود اما باید در هر شرایطی به قول خود وفا میکردند..💕
ماندند ، جنگیدند و ما را تاابد مدیون خون خود ساختند...🌷
🍃بعداز عملیات فهمیدم که محمدحسن چه عشقی به معشوقش داشته که حتی ذرهای از پیکرش هم برای ما نیامد و برای همیشه مهمان #اروند ماند...🕊🌹
✨ حالا روح بلندش سالهاست در آسمان آرام گرفته و از آن سوی اروند نظارهگرِ ماست...🕊
#اروند تا همیشه ، تنهامزار آبی او شد...❣❤️
💔شهدا خیلی غریباند بخصوص #شهدایکربلای٤..
و این #مظلومیتیکغواص است...❣
#روحششادویادشگرامیباد
#راویبرادرشهید؛
#محمدحسناکبری
تولد: #تویسرکان
شهادت: #کربلای۴
🕊 #ادامهدارد....
🌾🕊
#تنهـاکانالشهـدایکربلای٤👇
@Karbala_1365
🌷 #قصه_دلدادگی 🌷
#ابراهیم_اصغری : دوم تیر ۱۳۳۶، در روستای مزرعه از توابع #شهرستان ماه نشان به دنیا آمد. پدرش #محمد نام داشت
. دانشجوی دوره #کارشناسی در رشته ادبیات فارسی بود. از سوی بسیج در #جبهه حضور یافت. نوزدهم دی۱۳۶۵، در #۸شلمچه بر اثر اصابت #ترکش به سر، شهید شد. مدفن او در مزار شهدای پایین شهرستان #زنجان واقع است
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🍃 این آخرین جملاتی است که #شهیدابراهیم_اصغری در شب عملیات #کربلای ۵ در ۶۵/۱۰/۱۸ در آخرین صفحه #دفترچه اش نوشته است:
✨🌾✨
“این #زیباترین لحظه ی زندگی من است زیرا پنج ساعت مانده یا به #معشوق بپیوندم و یا حسرت #عاشقان را بخورم”
ابراهیم اصغری به تاریخ در عملیات #کربلای۵ در لباس #غواصی در منطقه #شلمچه به #شهادت رسید.
🌾🌾🌾🌸
🍃 دست نوشته ای کوتاه از #غواص شهید ابراهیم اصغری :
👇🍃
دلم برای آن #خاکریزها و گرد و غبار ناشی از انفجار #گلوله ها ، دلم برای منورها ، برای گلوله های رسام که دل تاریک شب را می شکافند و انفجارها که سکوت #شب را می شکند ، دلم برای فریاد #الله اکبر ، دلم برای شهدا ، برای انسان های #مخلص، برای خاک های خونین ، برای صدای نوحه #بسیجی های عاشق #حسین (ع) ، برای صدای سینه زنی ، برای خنده ها و گریه های عاشقانه ی عارفان #عاشق خدا ، برای صدای قرآن ، برای #زمزمه ی راهیان خط مقدم ، برای بوسه ها و خداحافظی ها تنگ شده است.
🌾🕊🕊🕊🌾
🌾🕊
#تنهــاکانالشهـدایکربلای٤👇
@Karbala_1365
به یاد شهید #گمنام بی مزار
غواص جاویدالاثر #کربلای چهار
#شهیدسیدعلاالدین_اُجاقی
شهادت= ۱۳۶۵/۱۰/۴- بُوارین- عملیات کربلای۴
💢خدایا، وقتی انسان این بچههای بسیجی را میبیند كه با چه اطمینانی از بهشت و دوزخ سخن میگویند، از خودش شرمنده میشود. آنوقت ما چطور خود را روشنفكر بدانیم و این واژه را با خود حمل كنیم؟ به قول اماممان، امروز این مردمند كه #چراغ راه روشنفكرانند. ما تازه ادعا داریم كه میخواهیم مسائل مردم را حل كنیم
. مسائل خودت را حل كن، مسائل مردم پیشكشت! پس چرا ما به خود مغروریم؟ آخر چه داریم؟ ذرهای از صفا و #خلوص این مردم، ای برادر، برای من و تو كتابی است كه تا آخر #عمر هم نخواهیم توانست كه بخوانیم. خدایا چه كنم؟ چرا من نمیتوانم مانند این مردم عاشق باشم؟ #عاشق تو. عشقی كه منتهای آمال من است.»
#یادشهداباذکرصلوات
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
#عاشق حضرت عباس بود. در کودکی مریض شد. او را #نذر حضرت عباس کردند و شفا یافت.
در #جبهه در گروهان #حضرت عباس به عاشقان مولایش کمک میکرد.
#شهید_علیرضا_کریمی پیکرش در #فکه ماند. سالها بعد وقتی #پیکرش امد، در روز تاسوعا تشییع شد. روز #اباالفضل العباس علیه السلام...
📚برگرفته از کتاب مسافر کربلا. اثر گروه شهید هادی
من (خادم الشهید) از این شهید کربلا گرفتم
#ارسالی_اعضا👆👆
رفقای عزیز! عاشق #معشوق رو دعوت میکنه یا معشوق عاشق رو؟ عاشق #معشوق رو دعوت میکنه؛ #عاشق به معشوقش میگه میای خونهی من؟ میای شلمچه؟ میای #راهیاننور؟ خدا هم به بندهش میگه میای #ماهِ من؟
#حسین_یکتا
سنـــگر خــوب و قشــنگے داشــتیم
روے دوش خود تفنــگے داشتیم
جنـــگ ما را #لایق خود ڪـرده بود
جبــهه ما را #عـاشق خود ڪــرده بود
#شــــهدا_مددی
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄