『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
آقای اسماعیل کریمی معلمی با ۲۸سال سابقه خدمت، هر روز با وجود سرما و یخبندان شدید، مسیر ۹۰ کیلومتری مشگین شهر به روستای اجاق قشلاق بخش ارشق اردبیل رو طی می کنه تا به مهدیار پورقهرمان تنها دانش آموز این مدرسه آموزش بده
🌸امام على عليه السلام:
بهترين زندگى را كسى دارد، كه مردم در زندگى او خوب زندگى كنند
إنَّ أحسَنَ النّاسِ عَيشا مَن حَسُنَ عَيشُ النّاسِ في عَيشِهِ
🍃غررالحكم حدیث 3636
در حسرت شهادت:
🌵روایت اسرای مفقود الاثر– سیگارِ تسکین دهنده
از انصاف نگذریم آدم دلسوز هم بینشون بود. یکی از نگهبانا رو دیدم که نگاهش به حال نزار بچه ها میخورد و زجر میکشید ، برای دلداری دادن به بچه ها و با احتیاط و خوف فراوان که از چهره اش مشخص بود، گاهی رو به ما می کرد و با آه و افسوس می گفت یا ابا الحسن و برای اینکه نشون بده که دلش به حال ما می سوزه سیگار روشن میکرد و پشت به ما میکردن و مینداخت بین بچه ها که اگه کسی سیگاریه بکشه. البته می دونست تو این وضعیتِ بحرانی سیگار در اولویت هزارم حتی سیگاری های ما هم نیست ، اما تنها راهی که به ذهنش برای اعلام همدردی می رسید همین بود و جالب اینکه همین میزان همدردی نیز برای ما تسکین دهنده بود .میدیدیم در بین ارتش خونخوار و سنگدل بعثی کسانی هستند که با ما همدلند.
آمارگیری تا تاریک شدن هوا ادامه داشت و نهایتا افراد را بین دوازده آسایشگاه در چهار بند تقسیم کردن. این اردوگاه چهار بند و هر بند سه آسایشگاه داشت. اون روز نمازمون رو تو همون حالت نشسته و سرپایین خوندیم وحتی اجازه دسشویی رفتن هم به بچه ها داده نشد و در مواردی که افراد ناتوان که دیگه قادر نبودن خودشون رو کنترل کنند و ناچار بودند که ادرار را داخل شلوارشون بریزن. از لحظه حرکت در پادگان الرشید دو شبانه روز سپری شده بود بدون آب و غذا و دسترسی به دستشویی. شب دوم نفری یه پتو بهمون دادن و بدون آب و غذا تا صبح پتو رو دور خودمون پیچیدیم و خوابیدم.در تمامی ساعات شب ناله های خفیف و دردناک مجروحانی که برخی از آنها دست و پایشون قطع شده بود و زخمایشان عفونت کرده بود بگوش می رسید. تنها تفاوت اینجا با پادگان الرشید این بود که اینجا جا زیاد بود و حداقل مشکل تنگی جا برای خوابیدن رو نداشتیم ولی غیر از این، همه چیز بدتر شده بود. اردوگاهی که قبله آمال ما بود حالا تبدیل شده بود به جهنم و کابوسی وحشتناک که خلاصی از اون ممکن نبود. آسایشگاها مثل یخچال بود. رنج غربت و بی کسی با زمزمه های ذکر و دعا آمیخته شده بود و نگاها تنها متوجه آسمان بود و از خدا مدد می خواستیم که بچه ها کمتر تلفات بِدن و بتونیم این شرایط رو تحمل کنیم و داغی بر داغهای خانواده های چشم انتظار افزوده نشه. می دونستیم الان پدر و مادر و خونواده ها چی می کشن!
چه کسانی با حضرت به مخالفت برمیخیزند؟
آیا از شیعیان هم هستند
🔹امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«زمانی که قائم قیام کند، کسانی که گمان میشود از خاندان و یاران او هستند، از صف آن حضرت خارج میشوند و کسانی که به خورشید و ماه پرست "مشرک" میمانند، به صف او در میآیند»
💠🔹 همچنین میفرماید:
آزاری کـه قـائم علیهالسلام به هنگام قیام خویش از #جاهلان_آخرالزمان میبیند، به مراتب سختتر است از آن همه آزاری که پیامبر صلی الله علیه و آله از مردم جاهلیت دید.
زیرا پیامبر به میان مردم آمد در حالی که آنها سنگ و صخره و چـوب میپرستیدند، ولی قائم ما که قیام کند مـردمـان هـمـه از کـتـاب خـدا بـرای او دلیـل مـیآورنـد و آیـههـای قـرآن را برای او تفسیر و توجیه میكنند!
⬅️جدای از فریب خوردگانی که قبل از ظهور به پیروی از امثال احمدالحسن کذاب یمانی که ادعای مهدویت دارد و منصور خراسانی شیاد و امثالهم در صف مخالفت با امام زمان حقیقی عج بر میآیند.
عدهی کثیری از #شیعیان هم موقع قیام حضرت مهدی از آن حضرت روی میگردانند...
⬅️آن زمان وقاحت را به حدی میرسانند که با آقا که مصداق بارز قرآن ناطق هستن مخالفت میکنند!...
⬅️ اینجاست که اهمیت عبارت
"سمعا و طاعتا" شنیدن و اطاعت کردن بدون چون و چرا مشخص میشود!اگر ما مطیع محض آقا امام زمان عج باشیم و منافع شخصی رو به مصالح دین و خدا ترجیح ندهیم
هر چه حضرت بگویند:
بدون مخالفت و تفسیر و تبصره میپذیریم حتی اگر با تمام آزادیها و منفعتهای شخصی ما مغایرت و منافات داشته باشد...
منابع:
📘(1)نعمانی، الغیبه، صفحه۳۱۷،
مکتبه الصدوق، تهران،
#شهیدان سخت دلتنگ و غریبم...😔
#خمار جرعه ای امن یجیبم...
شهیدانِ خدایی #بیقرارم...😰
#خدایا طاقت ماندن ندارم...💔
چه تنها مانده ام #افسرده بر خاک...😞
شما رفتید تا #افلاک چالاک...
مرا #تنها رها کردید و رفتید...😣
به #حسرت مبتلا کردید و رفتید...
شما رفتید و من اینجا #غریبم...😫
زفیض #سرخ مردن بی نصیبم....
#شهادت!!! ای شهادت ناز شصتت!!!❤️
تأسی کن مرا #قربان دستت...