eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
868 دنبال‌کننده
18هزار عکس
2.6هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
روزها درد کمر دارم ولی شب بیشتر ما کتک خوردیم بابا، عمه زینب بیشتر خنجر و سرنیزه و سنگ و سنان و چکمه ها عطر تو دارند اینها، نعل مرکب بیشتر... 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 روضه تصویری جانسوز در مسیر پیاده روی اربعین.... یا رقیه(س)... 😭 #حدیث_دل🍁
YEKNET.IR - shoor - 2 safar 1441 - abozar biuokafi.mp3
5.64M
🏴 #شور احساسی سینه زنا دوباره جمع شدن صدای ناله غریب میاد #ابوذر_بیوکافی 🍂🏴 @Karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌱🌾 را کربلائیان جاریست بچه های ۴ برخیزید....❣ ا🌾🌱 @Karbala_1365
🌸🌸🌸 🌾 ها بوی نعنا می دهند🌾 (۴۲) 📝 .............. کلاش را گرفتم طرفش و شلیک کردم و چندجای بدنم گُر گرفت و سوخت و سنگین شدم و باصورت افتادم روی باتلاق. آمدم دست راستم را ستون تنم کنم و بلند شوم که یک نارنجک آمد افتا کنار زانوی چپم ، توی گِل. فقط توانستم صورتم را برگردانم و صدای انفجار را بشنوم و آن گر گرفتگی باز بیاید. حالا از مچ پا تا کتف را ترکش شکافته بود. آسمان و زمین و خط سرخ تیرها و آتش ، دور سرم می چرخیدند ومن به خودم می گفتم چیزی نیست و صلوات می فرستادم و بو می کشیدم , تا باز بوی 🍃🍃 بیاید. که آن هم آمد و من فکر کردم نکند همه چیز دارد تمام میشود و خیلی آنی و حتی بلند گفتم:نه. گفتم:نمی گذارم... تیر می آمد میخورد به گِل های دور و برم و می پاشیدشان به صورتم و من به بچه ها، به آنها که لای سیم خاردار تیر می خوردند می گفتم:بیایید بیرون. بیایید این طرف.... تیربار عراقی هنوز آتش می ریخت و من بی اختیار و معلوم نبود به کی ، فریاد می زدم:خاموشش کن! شاید اغراق باشد و نشود باور کرد. اما تیربار درست همان لحظه خاموش شد و من درست در همان لحظه , زیر نور منور چندتا از بچه ها را دیدم وخندیدم , آن هم با همه زخم و درد و تیر و بوی 🍃نعنایی🍃 که داشت دیوانه ام می کرد.🌹 گفتم به خودم:این هم از خط اول. وحس کردم حالا درد کشیدن راحت تر است...🌸 🌸..... @Karbala_1365
🌸🌸🌸 🌾 ها بوی نعنا می دهند🌾 (۴۳) 📝 .............. 💦گفتم:چیکار میکنی؟ ندیدم کیست. چشم باز کردم دیدم صورت بی نورش به علی می زند. برای همین بود که سعی کردم هشدار بدهم بگویم:علی! گفت:جان بخواه ! انتظار داشتم که بگوید:کیه که بدهد. 😅 اما دست انداخت زیر بغلم که بلندم کند. گفتم:آ...ی. آ...ی ، مدی. چیکار میکنی پسر؟ گفت:خیلی پنچری؟ گفتم:کم نه . فقط دستم ...همین دست راستم سالم مانده. گفت:یعنی بلند هم نمی توانی بشوی؟ گفتم:اگر مواظب باشی..... علی بند کلاشش را انداخت دور گردنش و دست های سردش را برد زیر کتفم و محکم کشیدم بالا. گفت:حاجی! تو هم که خیلی ورزشکاری. زورم بت نمی رسد. چیکار کنم؟ وبیشتر زور آورد و گفت:غلط نکنم یک تانکر آب اروند را زده ای تو رگ.💧 میخواستم نبازم , حتی به قیمت گفتن حرفی که ممکن بود همین پنج دقیقه پیش خونم را به جوش بیاورد. گفتم:هوف ف ف. گفتم:کم بلبلی کن, بگو ببینم از بچه ها چه خبر؟ گفت:همه سلام دارند خدمتتان . قرار است نامه هم براتان بنویسند. تلفن که ...می بینید...نمیشود..ولی خب...☺️ اخمم را لابد در نور منور دید که گفت:خب بابا. بچه که زدن ندارد. همه شان افتاده اند تو کانال ها و دارند برای عراقی ها پپسی باز میکنند... 🌸..... @Karbala_1365
🌸🌸🌸 🌾 ها بوی نعنا می دهند🌾 (۴۴) 📝 ............... 🌾شانه ام هنوز از گِل جدا نشده بود وهنوز فکر می کردم بدنم باسیم خاردار یکی شده و به این سادگی جدا نمی شود.که نمی شدهم , درد نمی گذاشت. گفتم:آخ. گفتم:بس است دیگر. گفتم:اصلا نمی توانم . باشدبعد. علی گفت:کدام بعد؟ و رو چرخاند. انگار گفته باشد:مگر نمی بینی چه خبراست؟ گفتم:صبح ،به بچه ها بگو ...بیایند بابرانکار ببرندم... گفت:اگر خیلی اذیت شدی ،می خواهی بگویم یک آمبولانس سفارشی از روی اروند بیاید ببردت؟....یک وقت خجالت نکشی آ ؟ گفتم:مزه نریز !... بلند شو برو با کلت منور به خرمشهر دو منور سبز و سرخ شلیک کرد تو آسمان و من زیر همان نور سبز و سرخ نماز صبحم را زیر لب خواندم و خواندم با صدای موتور قایق ها یکی شد که از دلتای کارون آمده بودند تو اروند. گِل صورتم نمی گذاشت خوب ببینم . با پشت دستم گِل صورتم را گرفتم و خیره شدم به اروند و به آتش ضدهوایی که به جای هواپیماها می رفتند طرف قایق ها و.... چه بگویم....؟🌹😭 … 🌸..... @Karbala_1365
💕 ۴ یعنی عِشق و عِشق باعث شد که بر تَنم ، خورشیدی بجایِ میخِ دَر باشد....💕 🌹 🌹 شهادت عملیات ۴ 🌸..... @Karbala_1365
🌸جا دارد دراینجا از دو شهید بزرگوار یاد کنیم که کاری بس بزرگ انجام دادند. شهیدانی که مارا تا ابد شرمنده شجاعت و جوانمردی وایثار به اوج رسیده خود کردند🌸 🌹دوشهیدغواص: و 🌹
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
💕 #کربلای۴ یعنی عِشق و عِشق باعث شد که بر تَنم ، خورشیدی بجایِ میخِ دَر باشد....💕 🌹 #طلبه_شهیدرضاعم
🌸 شهدا...🌸 🌸✨شهیدی که آخ نگفت...✨🌸 🌹طلبه وغواص شهید رضا 🌹 🌸" شهیدرضا " اهل تفریجان. روحانی بزرگوار. جایی که به سختی می توانستیم برویم و خورشیدی داشت , سیم خاردار داشت . نسبت به جاهای دیگر که بهتر می شد رد شد , ایشان مجروح شد به هر زور و بلایی بود خودش را روی خورشیدی ها انداخت.🌸 ( خورشیدی میل گردهایی است که بهم جوش کرده اند با میل گردهای قطور که نوک آنها تیز است بخاطراینکه غواص و قایق نتواند از آنها عبور کند. ) بچه ها را قسم داد به جان حضرت زهرا س, که بیائید از رویم عبورکنید دارند بچه ها یکی یکی به شهادت می رسند . بیائید عبورکنید و بروید.🌸 بچه ها اولش امتنا کردند بعدا مجبور شدند از رویش رد شوند.🌹 حالا این میل گردها دارد در بدن رضا فرو می رود ولی 🌸رضا آخ نگفت...🌸 که نکند معامله اش عوض شود.🌹 یکی از بچه ها گفت: فلانی من شنیدم که استخوانهای " رضا " شکست ولی آخ نگفت...🌹 🌸راوی:آزاده جانباز سیدرضا 🌸 🌸روحش شادو یادش گرامی🌸 🌸..... @Karbala_1365
🍃 جانانه بودن از این عشق بازیهاست ، و چه زیبا را هم عاشق کردی....✨ دانشجوی رشته پزشکی ❣ شهادت عملیات ۴ @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍃 جانانه بودن از این عشق بازیهاست ، و #تو چه زیبا #عشق را هم عاشق کردی....✨ دانشجوی رشته پزشکی #غوا
🌸 شهدا...🌸 🌸✨ ای که ، فرماندهی را در حق بچه هایش تمام کرد.✨🌸 🌹شهیدغواص 🌹 🌹یادی کنیم از : علی شمسی پوری که همیشه خاطره " رضا " رو میگفت و به بچه ها میگفت : هواستان باشد ما یک رضایی داشتیم که یک همچین کاری کرد.🌹 🌸 من میگویم:رضاهایی داشتیم که این کار را کردند. رضایی که فرمانده دسته و گروهان بود, بخاطر اینکه نمیخواست بچه هاش به شهادت برسند و نمی خواست بچه هاش خدای نکرده از بین بروند, روی سیم خاردار خوابید و قسم داد بچه هایش را , که جان حضرت زهرا(س)، بیائید از روی من عبور بکنید و بروید و وارد کانال بشوید.🌸 رضاساکی خودش را روی سیم خاردار انداخت و بچه ها از رویش عبور کردند.🌹 🌸✨یعنی فرماندهی را در حق بچه هایش تمام کرد.✨🌸 🌷هرکس هرجا میخواهد یک مثالی بزند از یک فرد نخبه و یک فردی که تمام خصوصیت ها در وجودش هست از "رضای " نام می برد و "رضای ساکی" را بعنوان الگو قرار می دهد. 🌸راوی:آزاده جانباز 🌸 🌸روحش شادو یادش گرامی🌸 🌸..... @Karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂❣ میگفت مگه میشه یکی تو اون شرایط سخت عملیات خودشو بندازه روی سیم خاردار و خورشیدی ها!!؟؟؟ جواب داد: بله میشه! وقتی بَراتِ شهادتت رو بی بی امضا کنه و بدونی شهید میشی، سعی میکنی خیلی قشنگتر کنی... شاید بخوای یکم ها ، فقط یکم مثل خود بی بی بشی...🕊 اگر شک کردی به این موضوع یکم روی مداریت کار کن....🌱 کسی از خودش این روایتهارو نمیگه ما این قهرمانهارو داریم مواظب باش حذفشون نکنن.... 🍂❣ @Karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴حرم خانم رقیه(س) /حتماً با وضو ببینید چون به یه زیارت خاص دعوتید /حاج محمود کریمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🏴حرم خانم رقیه(س) /حتماً با وضو ببینید چون به یه زیارت خاص دعوتید /حاج محمود کریمی
ڪنج خرابه رفته اے و باز شامیان پایت اگر چه ڪرده ورم سنگ مےزنند دیگر عروسڪ گلیت را بغل نڪن اینها به دلخوشے تو هم سنگ مے زنند
' شب بخیر ای حرمت شرح پریشانی من ......
🌸 #کربلاجاریست_تاشهادت... 🌸 🌸 راوی شهدا ازکربلای #حسین(ع)تاشهادت، #تنهاکانال_شهدای_عملیات_کربلای٤🌾 و پر از دلنوشته های ناب…❣ ✨💧✨ آی دی جهت تبادل: @goomnam_313 ~~~ @Komiel_110 °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° لینک عضویت👇 @Karbala_1365 ~~~ http://eitaa.com/joinchat/4252303360C232b5f1967 کانال خودتون👆 رو به دوستان و گروه هاتون معرفی کنید.. 🍃 🌸 🍃 🍃🌸🍃
🌺حضرت صاحب الزمان(عج): به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک گرداند💔 🌸دعای فرج هدیه بشهدا بخصوص شهدای عملیات #کربلای۴ 🌹🌾 @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌺حضرت صاحب الزمان(عج): به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک
اسـت و خیـال بودنـت مـرا چہ بی تاب کرده ڪاش می دیـدمت و جشن پاییــز را با دستان گره شده تو میگرفتم ... و رقص برگ ریزان را با چشمان تو میدیدم ... ... (عج)❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️عقربه زمان، روی دستِ زمین می چرخد... و دنیا خاطرات دردناکش را یکی یکی مرور می کند. و هر چه زمان می‌گذرد، بارِ این درد روی شانه‌‌هایِ دلت، سنگین و سنگین‌تر می‌شود؛ برگرد ای صاحب زمان... برگرد ای منتقم خونِ خدا... برگرد که قرنهاست لحظه نگارِ تاریخ، روی خط انتظار مانده... 🍃❤️ @Karbala_1365