نماهنگ زمزمه آب اباالفضله.mp3
5.21M
هستیِعالمحسین،هستیِارباب
ابالفضله🖤:)
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#کربلای_من
https://eitaa.com/51921576/7158
و اگر دنیا قرار بود به کسی وفا کند
به یقین حسین بن علی
از همه کس سزاوار تر بود :))
27.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظاتی از نوحهخوانی حاج مهدی رسولی در آخرین شب عزاداری محرم در حسینیه امام خمینی(ره).
یکی اینجا دلش تنگه.mp3
4.34M
#محرم
یکی اینجا دلش تنگه
اونجا رو نمیدونم..💔
#مداحی_فارسی_عربی
#کربلای_من
https://eitaa.com/Karbalayeman
محرم یک مکتب است برای آموختن
و تعلیم اینکه چگونه نسبت به امام
عصر خودمان وفادار باشیم .
_ امامزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلاللهعلیکیااباعبدالله (ع)💔✋🏼
کربلای من ...
صلاللهعلیکیااباعبدالله (ع)💔✋🏼
meysam-motiee-ey-bad-saba(128).mp3
6.18M
ای باد صـبـا برسـون به حـسـیـن سـلـام مـنـو سـلـام بـر حـسـین...
#کربلای_من
https://eitaa.com/Karbalayeman
🏴 امان از شام!
☑️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
🔹 سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
▫️ در پاسخ سه بار فرمودند:
🔸 الشّام، الشّام، الشّام...
امان از شام!
در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
🗡 ۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
🩸 ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوههای [۱] زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم چارپایان قرار میگرفت.
🔥 ۳. زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
🎺 ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند:
🔹 «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
✡️ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند:
🔹 اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند و امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
⛓ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
💥 ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
📝 پی نوشت:
[۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند.
⬅️ برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشا
کربلای من ...
همه جای تاریخ بنویسید ..
آقای مارو به خاطر دِرهَم دَرهَم کردن ..💔