eitaa logo
دانلود
✋ آنقدر غربت داری و آنقدر غربت ديده ای كه روز ميلاد تو را تقويم ها گم كرده اند (ع)💕💖 💕💖 @asharmadahiii
مداحی آنلاین - چه عالمی است عالم باب الحوائجی - حمید علیمی.mp3
2.94M
🌸 (ع). ما سائلیم، سائل آقای کاظمین چه عالمی ست عالم باب الحوائجی با توست نورِ اعظم باب الحوائجی مهر تو است حلقۀ وصل خدا و خلق داری به دست خاتم باب الحوائجی در عرش و فرش واسطۀ فیض و رحمتی بر دوش توست پرچم باب الحوائجی در آستانۀ تو کسی نا امید نیست آقا برای ما همه باب الحوائجی بی شک شفیع ماست نگاه رئوف تو در رستخیز واهمه باب الحوائجی دیوانۀ سخای ابا الفضلی توام مانند ماه علقمه باب الحوائجی صحن و سرات غرق گل یاس می شود وقتی که میهمان تو عباس می شود در ساحل سخاوت دریای کاظمین مائیم و خاک پای مسیحای کاظمین با دست های خالی از اینجا نمی رویم ما سائلیم، سائل آقای کاظمین رشک بهشتیان شده حال کسی که هست گوشه نشین جنت الاعلای کاظمین نور الهی از همه جا موج می زند توحیدی است بسکه سراپای کاظمین داریم در جوار حرم، حق آب و گِل خاتون شهر ما شده زهرای کاظمین ما ریزه خوار صحن و سرای کریمه ایم این افتخار ماست، گدای کریمه ایم در سایه سار کوکب موسی بن جعفریم ما شیعیان مکتب موسی بن جعفریم فیضش به گوشه گوشۀ ایران رسیده است یعنی گدای هر شب موسی بن جعفریم هستی ماست نوکری اهل بیت او ما خانه زاد زینب موسی بن جعفریم قم آستان رحمت آل پیمبر است در این حرم، مُقرَّب موسی بن جعفریم با مهر و رأفتش دل ما را خریده است ما بندۀ مُکاتَب موسی بن جعفریم چشم امید اهل دو عالم به دست اوست مات مرام و مشرب موسی بن جعفریم حتی قفس براش مجال پرندگی ست مدیون ذکر و یارب موسی بن جعفریم دلسوخته ز ندبۀ چشمان خسته اش دلخون ز ناله و تبِ موسی بن جعفریم آتش زده به قلب پریشان، مصیبتش @asharmadahiii
مداحی آنلاین - سفره ی موسی بن جعفر - پویانفر - خراسانی.mp3
5.12M
🌸 (ع) عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را روزی ما کرده خدا باب الحوائج را از ما نگیرد کاش "یا باب الحوائج " را   هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد   یادش بخیر آن روزها که مادر خانه گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه یک سفره ی نذری ، قدر وسع شوهر خانه   مادر پدرهامان همین که کم میاوردند یک سفره ی موسی  بن جعفر نذر می کردند   عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را میشد یک سفره می افتاد و درد ما دوا میشد با اشک وقتی چشم مادر آشنا میشد آجیل های سفره هم مشکل گشا میشد   آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود   گاهی میان روضه ی ما شور می آمد پیرزنی از راه خیلی دور می آمد با دختری از هر دو چشمش کور ... می آمد بهر شفای کودک منظور مِ آمد   یک بار در بین دعا مابین آمینم برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم   آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود آنکه میان روضه می زد داد مادر بود آنکه کنار سفره می افتاد مادر بود گریه کن زندانی بغداد مادر بود   حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد   می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد ... آه در خلوت او غیر زندانبان نیامد ... آه این بار یوسف زنده از زندان نیامد ... آه پیراهنش هم جانب کنعان نیامد ... آه   از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند   @asharmadahiii
مداحی آنلاین - حسن خلق امام کاظم - حجت الاسلام رفیعی.mp3
2.64M
🌸 (ع) ♨️حسن خلق امام کاظم علیه السلام 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @asharmadahiii
1_148309497.mp3
1.04M
🔰روز سه شنبه روز زیارتی 🌸امام زین العابدین علیه السلام 🌸امام محمدباقر علیه السلام 🌸امام جعفرصادق علیه السلام دعا 🤲 @asharmadahiii
دعای قنوت پیامبر (ص) اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي‏ حُبَّك‏ وَ حُبَّ ما تُحِبُّه‏ ارف نامی آقا سید علی قاضی دستوراتی عجیب و بسیار قابل تامل می دادند که بعد از مدتی عمل به دستورات ایشان اثرات عجیبی برای عمل کننده آشکار می شود فلذا توجه به دستورات ایشان توصیه می شود و برای رهپویان حقیقت غفلت از آن سزوار نیست از جمله دستورالعمل هایی که ایشان به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند: اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي‏ حُبَّك‏ وَ حُبَّ ما تُحِبُّه‏ وَ حُبَّ مَن‏ یُحِبُّکَ وَ العَمَلَ َ الَّذِي ْ يُبَلِّغُنِي اِلی حُبِّکَ وَ اجْعَل‏ حُبَّك اَحَبَّ الاَشیاءِ اِلیَّ خداوندا محبت خود را و محبت کسانی را که دوست داری و محبت کسی که تو را دوست دارد و عملی که مرا بسوی محبتت برساند را ؛ روزی ما بفرما و محبت خود را محبوب ترین چیزها نزد ما قرار بده. بررسی سند دعا البته عین متن این دعا را بنده تا به حال در کتاب هایی که جستجو کردم ندیدم ممکن است ایشان در کتب قدیمی دعا دیده باشند که آن کتاب به دست ما نرسیده باشد و یا در کتبی دیگر باشد که ما جستجو نکردیم ولی از حیث متن در مرتبه بالایی می باشد که یکی از راههای اثبات حدیث ؛ متن می باشد که اینطور متنی آنقدر بالا و پر محتوا می باشد که غیر معصوم نمی شود صادر شود مانند متن نهج البلاغه . و از جهت دیگر اینکه این متن مخالفتی با دعاهای دیگر محبین ندارد بلکه به همین مضمون و محتوا در دعاهای دیگر آمده است بطوریکه در کلمات خیلی شبیه هم هستند ولی در بعضی جاها کمی فرق دارند. که به چند نمونه از این نوع دعاها اشاره می شود. 1- رسول خدا (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم‏) فرمود:اين دعا از دعاهاى حضرت داود است: اللّهمّ إنّى أسألك حبّك و حبّ من يحبّك، و العمل الّذى يبلّغنى حبّك؛ اللّهم اجعل حبّك أحبّ إلىّ من نفسى و أهلى و الماء البارد. (پيام پيامبر: 188) خداوندا، من از تو دوستى تو را و دوستى آن كه تو را دوست مى‏دارد و عملى را كه مرا به دوستى تو مى‏رساند مى‏خواهم خداوندا، دوستى‏ات را به نزد من دوست داشتنى‏تر از خودم و خاندانم و [و نعمت گوارايى چون‏] آب سرد قرار بده. 2- سید بن طاووس در فلاح السائل ص 196 این عبارت را در دعاهایی که روایت می کند آورده است:ارزقني حبك و حب كل من أحبك و حب كل عمل يقربني إلى حبك دوستى خود و دوستى هر كسى را كه تو را دوست دارد، و دوستى هر عملى كه مرا به دوستى‏ات نزديك مى‏گرداند، روزى‏ام گردان‏. 3- مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان در مناجات خمس عشر در قسمت مناجات محبین این عبارت از مناجات امام سجاد(عَلَیهِ الصَّلاة وَ السَّلام ) را آورده است: اَسْئَلُكَ حُبَّكَ وَحُبَّ مَنْ يُحِبُّكَ وَحُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يُوصِلُنى‏ اِلى‏ قُرْبِكَ، وَاَنْ تَجْعَلَكَ اَحَبَّ اِلَىَّ مِمَّا سِواكَ از تو خواهم دوستى خودت و دوستى دوستدارانت و دوستى هر عملى كه مرا به قرب تو واصل گرداند و تو را در پيش من محبوبتر از ماسواى تو قرار دهد 4- در صحیفه علویه ص 585 این عبارت در دعای روز سه شنبه حضرت امیر(عَلَیهِ الصَّلاة وَ السَّلام ) آمده است: اسئلك حبّك و حبّ من احببت و حبّ ما يقرّب حبّه الى حبّك‏ از تو درخواست كنم دوستى خودت و دوستى هر كه را تو دوست دارى، و دوستى هر كس كه دوستيش سبب نزديك شدن بدوستى تو گردد. فلذا توصیه می شود از این دعایی که مرحوم قاضی توصیه فرمودند غفلت نکنید انشاء الله شرح این دعا در آینده نزدیک آورده می شود. @asharmadahiii
زندگی نامه میثم تمار ميثم بن يحيي تمّار، غلام زني از بني اسد و عجمي‌تبار بود. امير مؤمنان علي عليه السلام او را خريد و آزاد ساخت. ميثم از خواص اصحاب و از ياران و شيعيان به حق آن حضرت به شمار مي‌آمد.او به مقدار قابليت و ظرفيت خويش از محضر امام علي عليه السلام علم آموخت و آن حضرت او را بر برخي از اخبار غيبي و اسرار نهان آگاه ساخت تا جايي که ابن عباس از محضر ميثم استفاده مي‌کرد. نقل است که امير مومنان عليه السلام چگونگي کشته شدن ميثم را پيش‌گويي و به وي فرمود: تو را بعد از من دستگير مي‌کنند و به دار خواهند زد. در روز سوم از بيني و دهان تو خون روان خواهد شد و محاسنت را رنگين خواهد ساخت. آن گاه امام درختي را که بر اّن ميثم را بر دار خواهند کشيد به او نشان داد و فرمود: تو در آخرت با من خواهي بود. پس از شهادت اميرالمومنين عليه السلام ميثم پيوسته به نزد آن درخت مي‌آمد و نماز مي‌گزارد. ميثم در سال آخر عمر خويش به بيت الله الحرام و سپس به مدينه رفت و در آن جا به ديدار ام المومنين ام سلمه شتافت و از احوال امام حسين عليه السلام پرس و جو کرد. ام سلمه به وي گفت: بسيار مي‌شنيدم که رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم سفارش تو را به اميرالمؤمنين علي عليه السلام مي‌فرمود. امام حسين عليه السلام نيز تو را بسيار ياد مي‌کند. ميثم به کوفه بازگشت و در همان سال، يعني آخر سال 60 هجري، ده روز قبل از ورود امام حسين عليه السلام به عراق، توسط عبيدالله بن زياد ملعون دستگير شد و به همان نحوي که امام علي عليه السلام خبر داده بود به دار آويخته شد و به شهادت رسيد. فضائل ميثم بزرگترين فضيلت‏يک انسان، همان ايمان و علم و تقواست که در ميثم نيز وجود داشت.اما اضافه بر اينها، گاهي برجستگيهاي خاصي در شخصيت‏يک مؤمن متقي وجود دارد که او را نسبت‏به ديگران، برتر مي‏ سازد. در اين بخش، اشاره‏اي کوتاه به بعضي از اين صفات ارزنده و امتيازات و فضايل خاص ميثم مي‏شود: سخنوری  ميثم، بياني رسا داشت و در نطق و سخن، توانا و فصيح بود. سخنوري ميثم تمار را از اين واقعه که نقل مي‏شود مي‏توان دريافت: در بازار، ميثم، رئيس صنف ميوه ‏فروشان بود. هرگاه قرار بود در جايي و نزد کسي و يا موقعيت مهمي، سخني گفته شود از ميثم تمار مي‏خواستند که سخنگويشان باشد. گروهي از بازاريان نزد ميثم رفتند تا باهم به عنوان شکايت از حاکم و عامل بازار، پيش «ابن زياد» بروند که والي شهر کوفه بود. در اين برخورد و ديدار با ابن‏ زياد ميثم بود که به نمايندگي از ديگران با رشادت به سزايي سخن گفت. خود ميثم در باره اين ديدار و سخنها مي‏گويد: ابن زياد، با شنيدن گفتارم به شگفتي افتاد و در سکوت فرورفت.همين بيان صريح و حقگويي آشکار باعث ‏شد که از ميثم کينه‏ اي در دل ابن زياد بماند. راوی حدیث در صدر اسلام  با آن استعداد خاص و موقعيت‏ خوبي که ميثم داشت، احاديث زيادي از علي(ع) شنيده بود، و آن گونه که از گفته‏ هاي پسرش بر مي‏آيد، حتي کتابي که مجموعه‏ اي از احاديث ‏بود تاليف کرده است، ليکن متاسفانه از نوشته‏ هاي او چيزي باقي نماند و راويان ديگر هم به خاطر درک نکردن موقعيت و اهميت آن به نقل از وي نپرداختند و بيشتر آنها از دسترس دور ماند. فقط اندکي از روايات ميثم در کتابهاي حديث نقل شده است. پسرانش يعقوب و صالح از نوشته‏ هاي او روايت نقل مي ‏کردند. خبر مرگ معاویه بن ابی سفیان  ابو خالد، به صالح، فرزند ميثم خبر داد که: روز جمعه‏ اي با پدرت در شط فرات به کشتي نشسته بوديم که ناگهان باد سختي محفوظ بمانيد. اين باد، «عاصف‏» است و خبر مرگ معاويه را مي‏دهد که هم‏اکنون مرد.يک هفته بعد، قاصدي از شام آمد. با او ملاقات کردم و اخبار را از او پرسيدم، گفت: مردم در امن و امان به سر مي‏برند، معاويه فوت کرده ومردم با فرزندش يزيد، بيعت کرده ‏اند.گفتم: مرگ معاويه در چه روزي واقع شد؟ گفت: روز جمعه گذشته. ج - قيام مختار پس از شهادت حضرت مسلم در کوفه، ابن زياد حاکم‏ کوفه، ميثم و مختار و جمعي ديگر را دستگير و زنداني کرد. ميثم تمار به مختار گفت: تو از زندان رها مي‏شوي و به ‏خونخواهي حسين‏بن علي(ع) قيام خواهي کرد و همين شخص را -ابن زياد - که ما را مي‏کشد، خواهي کشت. ابن زياد مختار را از زندان، طلبيد تا او را به قتل برساند که در همين اثنا قاصدي از سوي يزيد همراه نامه ‏اي فرارسيد که در آن نامه، دستور آزاد کردن مختار بود. او هم طبق دستور، مختار را رها کرد و ميثم را به دار آويخت. خبر واقعه کربلا   زني به نام «جبله مکي‏» نقل مي‏کند که از ميثم تمار شنيدم که مي‏گفت: اين امت، پسر دختر پيامبرشان را در دهم محرم مي‏ کشند و دشمنان خدا اين روز را مبارک مي‏ دانند. اين واقعه، قطعا انجام خواهد گرفت. اين، داستاني است که مولايم اميرمؤمنان مرا از آن آگاه کرده است. او به من خبر داده است که بر حسين(ع) همه چيز خواهد گريست، حتي حيوانات بيابان و دريا و آسمان و خورشيد و ماه
و ستارگان و آدميان و اجنه مؤمن و همه و همه.... آن گاه ميثم گفت: اي جبله! بدان که حسين‏بن علي(ع) سرور شهيدان در قيامت است و يارانش بر شهيدان ديگر برتري دارند. اي جبله! هرگاه به خورشيد نگاه کردي و ديدي که چون خون تازه، قرمز است، بدان که سيدالشهدا کشته شده ‏است. جبله مي‏گويد: يک روز از خانه بيرون آمدم. ديدم خورشيد بر ديوارها مي‏ تابد، همچون پارچه‏ هاي رنگ ‏آميزي شده که به سرخی می زد. صيحه کشيده و گريه کردم و گفتم: به خدا سوگند، سرور ما حسين ‏بن علي(ع) کشته شد!.... مزار شهيد  مدتي پيکر پاک و مطهر ميثم پس از شهادتش بر سر داربود. ابن زياد براي اهانت‏ بيشتر به ميثم اجازه نداد که بدن‏ مقدس او را فرود آورده و به خاک بسپارند; به علاوه مي ‏خواست با استمرار اين صحنه، زهر چشم بيشتري از مردم‏ بگيرد و به آنان بفهماند که سزاي مدافعان و پيروان‏ علي(ع) چنين است، ولي غافل از آن بود که شهيد، حتي پس از شهادتش هم، راه نشان مي‏دهد، الهام مي ‏بخشد، اميد مي ‏آفريند و مايه ترس و تزلزل حکومتهاي جور و ستم است، او اولين مسلماني بود که به هنگام قتل بر دهانش لگام زده شد. هفت تن از مسلمانان غيور و متعهد که از همکاران او و خرمافروش بودند، اين صحنه را نتوانستند تحمل کنند که ميثم شهيد، همچنان بالاي دار بماند; با هم، هم‏پيمان شدند تا پيکر شهيد را برداشته و به خاک بسپارند. براي غافل ساختن ماموراني که به مراقبت از جسد و دار مشغول بودند، تدبيري انديشيدند و نقشه را به اين صورت عملي ساختند که: شبانه در نزديکيهاي آن محل، آتشي افروختند و تعدادي از آنان بر سر آن آتش ايستادند. نگهبانان، براي گرم شدن به طرف آتش آمدند، در حالي که چند نفر ديگر از دوستان شهيد، براي نجات پيکر مقدس «ميثم‏» از آتش دور شده بودند. طبيعتا، ماموران که در روشنايي آتش ايستاده بودند، چشمشان صحنه تاريک محل دار را نمي‏ديد. آن چند نفر، خود را به جسد رسانده و آن را از چوبه دار باز کردند و آن طرفتر در محل برکه آبي که خشک شده بود دفن نمودند. صبح شد. ماموران جنازه را بر دار نديدند; خبر به «ابن‏ زياد» رسيد. ابن زياد مي‏دانست که مدفن او مزار هواداران علي(ع) خواهد شد. از اين رو جمع انبوهي را براي يافتن جنازه ميثم، مامور تفتيش و جستجوي وسيع منطقه ساخت، ولي آنان هرچه گشتند، اثري از جنازه نيافتند و مايوس گشتند. اينک مزار شهيد يک مشهد است و به شهادت ايستاده است. گواه پيروزي حق و شاهد رسوايي و نابودي باطل است. در سرزمين عراق در محلي ميان نجف اشرف و کوفه، بارگاهي است که مدفن «ميثم تمار» است. بر سنگ مزارش نام ميثم به عنوان يار و مصاحب علي - عليه السلام نوشته شده است. «ميثم‏» يکپارچه تلاش و اشتياق بود. در راه تثبيت‏ حق و روشن نگاه داشتن مشعل حق و ارزشهاي اصيلي که به خاموشي مي‏گراييد، جان بر کف و شهادت‏ طلب بود. او با وارستگي و ايماني استوار و جهادي پايدار، رهروي راستين در مسير حق بود; مجاهدي سرشار از اخلاص و تجسمي والا از عقيده و جهاد بود. سزاوار است که جويندگان حق و پويندگان راه پاکي که ميثم به انجام رسانيد، به آن يگانه اقتدا کنند و در انديشه و کردار و در فکر و عمل، گام، جاي گام او بگذارند.که او «اسوه‏» بود. و پيروي از اسوه‏ هاي کمال، وظيفه کمال جويان است.شهيدان، اينگونه در تداوم راهشان توسط پيروان وفادار، به حيات جاويد مي‏ رسند.سلام خدا و فرشتگان وپاکان بر «ميثم تمار»، که هنوز هم چراغي روشن بر سر راه انسانيت است، نور مي‏دهد و «راه‏» مي‏ نمايد.  . @asharmadahiii
✍امام باقر (ع) فرمودند: «مصیبتی از این بدتر نیست که جوان مسلمانی، به خواستگاری دختر برادر مسلمانش برود، اما پدر دختر به خاطر فقر و کم پولی خواستگار را رد کند و بگوید: من از تو ثروتمندترم و تو هم شأن و هم مرتبه من نیستی». 📚مستدرک الوسائل، باب۱۷ کانال استاد رفیعی. @asharmadahiii
🌸وَ مَنْ لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِّ الدُّنْیَا الْتَاطَ قَلْبُهُ مِنْهَا بِثَلاَث هَمّ لاَ یُغِبُّهُ وَحِرْص لاَ یَتْرُکُهُ وَأَمَل لاَ یُدْرِکُهُ 💠آن کس که قلب او با دنیاپرستی پیوند خورد ، همواره جانش گرفتار سه مشکل است : 🔅اندوهی رهانشدنی 🔅 حرصی جدانشدنی 🔅آرزویی نایافتنی. 📚 ۲۲۸. @asharmadahiii
بر پا بشود محشر کبری شب جمعه آید ز حرم نالۀ زهرا شب جمعه یک هفته نگه داشته غم‌های دلش را تا لحظۀ دیدار پسر، تا شب جمعه زیر بغل فاطمه را فضّه گرفته با مریم و آسیه و حوّا شب جمعه با قامت خم، چادر خاکی، رخ نیلی تا صبح کند زمزمه برپا شب جمعه پیراهن خونی شده بر دست بگیرد آشفته شود عرش معلّا شب جمعه مادر گرۀ معجر خود باز نموده در لحظۀ بوسیدن رگ‌ها شب جمعه آن موی به هم ریخته که در پس در سوخت گردد ته گودال هویدا شب جمعه این بوسه کجا! بوسۀ گودال کجا و یادی کند از زینب تنها شب جمعه @asharmadahiii
دل بسته ام به دلبر پایین پای تو پر می زند کبوتر دل در هوای تو باشد قرار سینه ی آشفته ام حسین ذکر فضائل حرم و کربلای تو ای آنکه عرش وفرش و فلک,لوح والقلم نتوان نوشت قطره ای از خونبهای تو مسکین ترین گدای تو ام ,سائل توام دارم طمع به دست کریم و سخای تو امشب چقدر گریه به پایت شده روان این اشکها چه قابل قدر وبهای تو؟ امشب چقدر گریه به پایت شده روان مادر نشسته بر در صحن وسرای تو شد روضه خوانِ مجلس شبهای جمعه ات زهرا و , مهدیش شده صاحب عزای تو از بسکه گریه کرده به پای مصیبتت خون ریزد از دو دیده به شرح منای تو. @asharmadahiii
🌼پنجشنبه است... عزیزانی در دل خاک خفته اند . . . یکی رفیق ش، یکی عشقش، یکی بچه اش، یکی خواهرش، یکی برادرش، و حتی عزیزانی همانند «مادر»«پدر» دل بکنید از هرچه دارید و شتابان بسوی انها بروید، انها آدرسشان تغیری نکرده است، شاید دلشان هوای شمارا کرده باشد @asharmadahiii
جوانی، هنگام مرگ رو به مادرش کرد و گفت: مادر جان می خواهم وصیتی کنم:وقتی مردم طنابی بیاور و دست و پای مرا محکم ببند.ان وقت مرا با طناب روی زمین بکش و با دلی شکسته به خداوند بگو:خدایا بنده فراری تو را اوردم؛بلکه خداوند به دل شکسته ی تو از من بگذرد. جوان مرد .با این که برای مادر مرگ جوان خیلی سخت است و طاقت و تحمل دیدن جنازه ی عادی به زمین افتاده ی پسر جوان را ندارد،بااین حال ،این مادر بنا به وصیت پسرش این کار را انجام داد.طنابی اورد و دست و پای پسرش را بستان وقت جنازه او را بر روی زمین کشید وبا حال رقت باری می گفت:خدایا !بنده فراریت را اوردم.چیزی نگذشته بود که هاتفی ندا داد که مهمان ما را رها کن! او میهمان ماست. اری دعای مادر در حق فرزند این چنین اثر گذار است و این چنین سریع به اجابت می رسد.باید دست به دامان مادران شد و از ان ها التماس دعای خیر داشت؛اما من مادری را سراغ دارمکه یک نیم نگاه او عالمی را کن فیکون میکند.یک لحظه توجه او عالمی را زیرو رو میکند . امشب دست توسلمان را به سمت خانه ی مادر سادات دراز کنیم و از او مدد بجوییم. می پرسی کدام خانه؟ خانه ای که بوی اتش میدهد داغ مادر را به قلبم مینهد خانه ای که دست مردی بسته است خانه ای که پهلویش بشکسته است خانه ای که دختری افسرده است دید مادر را که سیلی خورده است خانه ای که کعبه ی دلها بود قتلگاه حضرت زهرا بود خانه ای که از درش خون میچکد خصم مولا را به بیرون میکشد خانه ای که مادری را میزند پیش چشمش دختری را میزند اتش بر جان او انداختند گرگ ها از چه بر او میتاختند؟ اه خفاشان به قلب شب زدند تازیانه از چه بر زینب زدند؟ @asharmadahiii
فضیلت شب و روز جمعه   آگاه باش كه شب و روز جمعه از ساير شب ها و روزها به صفت بلندى مقام و شرافت و نام آورى كاملا متمايز است. از رسولان خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت شده: كه شب و روز جمعه بيست وچهار ساعت است و حق تعالى در هر ساعت آن ششصد هزار تن را از دوزخ آزاد مى كند. و از امام صادق عليه السّلام وارد شده: كه هركه ما بين ظهر روز پنجشنبه تا ظهر روز جمعه از دنيا برود، خدا او را از فشار قبر پناه دهد. و نيز از آن حضرت روايت شده كه براى جمعه حق و حرمتى بسيار است مبادا حرمت آن را ضايع گردانى و در انجام عبادات حق تعالى و تقرب جستن به خدا با انجام كارهاى شايسته و ترك همه محرّمات الهى در آن روز كوتاهى نمايى، زيرا خدا ثواب طاعات را در اين روز دو چندان مى سازد و گناهان را محو مى كند، و درجات اهل ايمان را در دو جهان بلند مى گرداند. شب جمعه در فضيلت مانند روز است، پس اگر مى توانى شب جمعه را تا صبح به نماز و دعا زنده بدار، به راستى كه خدا در شب جمعه براى اضافه كردن كرامت اهل ايمان، فرشتگان را به آسمان اوّل مى فرستند تا بر حسنات ايشان بيفزايند، و گناهانشان را محو كنند و حق تعالى عطايش گسترده و بسيار كريم است. و نيز در حديث معتبر از آن حضرت روايت شده: گاهى از اوقات شخص مؤمن براى حاجتى دعا مى كند و حق تعالى قضاى حاجتش را به تأخير می اندازد تا در روز جمعه حاجتش را براورده سازد و به خاطر فضيلت جمعه درخواستش دو چندان برآورده شود. و فرمود: آنگاه كه برادران يوسف از حضرت يعقوب عليه السّلام درخواست كردند تا براى آمرزش گناهانشان از خدا طلب بخشش نمايد، گفت: (سوف استغفر لكم ربّى يعنى: از پروردگارم برای شما طلب آمرزش خواهم كرد) و اين تأخير به آن سبب ود كه اين درخواست در سحر شب جمعه واقع گردد تا دعايش اجابت شود.  @asharmadahiii
🌷 اسٺ مقدر بنما یاالله پاےپیــاده حـــرم ثارالله همگے راه بیفتیــم زایـوان نجـف روبہ سوےحرم و صحن اباعبدالله 🌷 🌷 @asharmadahiii
شب جمعه است , بیا حال مرا بهتر کن فکر دلواپسیِ قلب منه مضطر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست نزد ارباب دعایی به منه نوکر کن گذر عمر منه بی سرو پا بر تو نخورد عزم دیدار مرا در نفس آخر کن عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن چِقَدَر نام تو بردم به زبانم , یک بار تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن سهم من از تو فراق تو شده غم دارم منّتی بر سر من نِه ,تو غمم کمتر کن عاشق کرببلا ,عاشق دیدار توأم هر دو را قسمت من حق شه بی سر کن کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است سختی راه , بر این خسته تو راحت تر کن روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است باز روضه تو نخوان , فکر دل مادر کن مادری کز تَه گودال صدا زد ,ای شمر خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن… …خنجرت را بکشی , حنجر من می سوزد فکر بد حالی من , نزد گل پرپر کن من نه , اصلاً تو بیا فکر حرم باش آخر فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن پیش زینب , به حسینم نزن انقدر لگد بدنش ریخت بِهم , رحم بر این پیکر کن فکر نیزه نکن و از سر او دست بکش لااقل قبل بریدن گلویش را تَر کن عصرغارت شده , رحمی تو به ناموس علی رحم بر خیمه و بر کودک و بر معجر کن عاقبت می رسد آن منتقم خون حسین صبر کن , فکر خودت شمر,در آن محشر کن. @asharmadahiii
4_6030398748058715768.mp3
2.23M
دستم از ضریحت کوتاهِ تا حرم تو خیلی راهه ذکرم یا اباعبدالله رویامه رویامه رویامه کربلا آخر دنیامه حسین بن علی آقامه آقامه آقامه آی دنیا حسین آقامه تو لیلا و من مجنونت پدر و مادرم قربونت عشقمه گنبد و ایونت اشک و شور و شین و دوست دارم اربابم حسین و دوست دارم بین الحرمین و دوست دارم آقامه آقامه آی دنیا حسین آقامه رویامه …. به جون بی بی سه ساله شب جمعه میزنم ناله آخه مادرت تو گوداله شیب الخزیبی یا ثارلله خدالتریبی یا ثارلله خیلی غریبی یا ثارلله آقامه آقامه آی دنیا حسین آقامه رویامه …. ** عشق کربلا بیچارم کرد توی روضه ها آوارم کرد دیونه ی علمدارم کرد سقایی سقایی سقایی سومین پسر زهرایی خیلی تو شبیه مولایی آقامه آقامه آی دنیا حسین آقامه رویامه …. @asharmadahiii
رویداد مباهله از رویدادهای صدر اسلام است. هنگامی که پیامبر اسلام و اهل بیتش در یکسو و مسیحیان نجران در دیگر سو آمادهٔ مباهله یا نفرین طرف دروغگو شدند. مسیحیان نجران که به مدینه آمده بودند تا در مورد درستی دعوت پیامبر پژوهش کنند با او به محاجه (دلیل آوردن) پرداخته، سرانجام بحث شان به جایی کشید که محمد خواست تا با آن‌ها مباهله کند.[۱] هر یک از دو طرف با افراد خود به محل مباهله رفتند. مسیحیان وقتی دیدند که محمد با عزیزترین کسانش یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین می‌خواهد آن‌ها را به چالش بکشد مطمئن شدند که محمد اگر به خودش مطمئن نبود جان خانواده اش را به خطر نمی‌انداخت. پس از مباهله کناره گرفتند.[۲][۳] از ام سلمه نقل کرده‌اند که در همان روز رسول خدا همان چهارتن همراهان خود را در زیر عبای موئی و مشکین رنگ خود گردآورد و این آیه را تلاوت نمود: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»[۴] این رویداد از سوی مسلمانان به عنوان یکی از برجستگی‌های اهل بیت محسوب شده و به عنوان دلیلی برای اثبات این امر که اصحاب کسا محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین می‌باشند، استفاده می‌شود. @asharmadahiii
رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم: مَوتُ العالِمِ مُصیبَةٌ لا تُجبَرُ و ثُلمَةٌ لا تُسَدُّ، و هُوَ نَجمٌ طـمِسَ، و مَوتُ قَبیلَةٍ أیسَرُ مِن مَوتِ عالِمٍ. مرگ عالم مصیبتی جبران ناپذیر و رخنه ای بسته ناشدنی است. او ستاره ای است که غروب می کند،  مرگ یک قبیله آسانتر از مرگ یک عالم است. آیت‌الله محمد ابراهیم ربانی مهمویی مجتهد عالیقدر صبح دیروز در سن ۹۳ سالگی بر اثر ابتلا به بیماری کرونا در بیرجند دارفانی را وداع گفت. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان از بیرجند، آیت‌الله محمد ابراهیم ربانی مهمویی، مجتهد عالیقدر از علما و مدرسین برجستۀ حوزۀ علمیۀ خراسان جنوبی، در سال ۱۳۰۶ در بیرجند متولد شد. آیت‌الله ربانی در حوزه‌های علمیه قم، بیرجند و نجف کسب علم کرده و از هشت نفر از علما همچون آیت‌الله سید محمود شاهرودی و امام خمینی اجازۀ اجتهاد داشته است. این مجتهد عالیقدر اولین امام جمعه بیرجند پس از انقلاب بود و سال‌ها در دیوان عالی کشور و شورای عالی قضایی مسئولیت داشته است. @asharmadahiii
مداحی آنلاین - دارم میشمارم لحظه هامو - سیب سرخی.mp3
7.87M
 ای عشق بی تکرار من  دیگه مثل تو آقایی پیدا نمیشه .  جز گریه تو ی روضه هات درد من جای دیگه مداوا نمیشه . می بینی دارم می شمرم لحظه هامو که آماده کردم لباس عزامو . آبروی عالم ، اشرف ساده ی عالم می رسونی منو بازم تا شبای محرم . دلبر بی مثالم با تو من خوبه حالم السلام علیک آبروی دو عالم . ای غصه دار نوکرا غصه دارم از الان دوباره تو سینه م . می دونی از حالا حسین خیلی دلتنگ روز و شب اربعینم . شفای دلم دیدن کربلاته شفای منم چایی روضه هاته . یا سیدالعطشان جان عالم سنه قوربان جنه الله فی ارضه کربلاته حسین جان . از سر رحمت آقا کن زیارت نصیبم السلام علیک ای حسین غریبم . السلام علیک آبروی دو عالم . بابای مهربون من زندگی بدون تو واسم عذابه . من دختر شاهم ولی می بینی سر میذارم رو خاک خرابه . برای چشام دیگه سویی نمونده بابا رو سرم دیگه مویی نمونده . یا سیدالمظلوم شد مث مادرت بازوم درد دارم بس که پاهاشون خورده بابا به پهلوم . روی دستام هنوزم در پای طنابه داغ روی دل من داغ بزم شرابه . @asharmadahiii
🎍🎍🎍🎍🎍🎍🎍 🎍🌹🍃 🎍🍃 🎍 💝 از منابع اهل تسنن 🌸*قال رسول‌الله(ص): "یا علی(ع)! و الذی نفسی بیده اِنَّ علی بابِ‌الجنّه مکتوبًا لا اِله اِلّا الله محمّد رسول الله (ص) علیّ‌بن ابیطالب(ع) اخو رسول الله (ص) قبل اَن یخلق الله السماوات و الاَرض بِاَلفَی سَنَه" 💠رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: 🔹یا علی(ع)! سوگند به کسی که جانم در دست اوست! بر درب بهشت دو هزار سال پیش از آنکه خداوند آسمانها و زمین را بیافریند، نوشته شده: 🔹هیچ معبودی جز خدا نیست. محمّد(ص) فرستاده خدا و علی‌بن ابیطالب(ع) برادر رسول خدا(ص) است. 📚تذکره‌الخواص، سبط‌بن الجوزی حنفی، ص۴۸؛ مناقب ابن‌مغازلی شافعی، ص۹۷؛ تاریخ‌دمشق،ابن‌عساکر،ج۴۲، 🎍 🎍🍃@asharmadahiii 🎍🌹🍃 🎍🎍🎍🎍🎍🎍🎍
مداحی آنلاین - به جون مادرت دلم تنگه برات - حمید علیمی.mp3
3.37M
به جونه مادرت، دلم تنگه برات منو ببر بازم ، آقا تا کربلات کی سینه می زنم تو اون صحن و سرات، آقام حسین حرم ، پناه قلبِ تنهای منه حرم ، همیشه خوابِ شب های منه حرم، تمومِ دین و دنیای منه، آقام حسین منم همون که هی به این در، رو زده منو به این جداییا، عادت نده میگن که راهِ کربلا از مشهده، جانم رضا امام رضا،دلم چقدر تنگه برات فدای غربت و آقا، جارو کشات تنگه دلم آقا، برا سقاخونت تا بشنوم، صدای نقاره خونت می گن یه روز ، تو کربلا واغربتا یه عده نانجیب ، یه عده بی حیا آتیش زدن آقا، بیرونِ خیمه ها یه دختری، میونِ آتیش می دوید یکی تو قتله گاه، خنجر می کشید یه خواهری، بالای تل می دوید واویلتا ، حسین غریب کربلا، آقام حسین آقام حسین، آقام حسین من با بی بی، یه عهدی بستم تا به ابد، حیدری هستم اشهد انَّ عَلیّاً ولیُّ الله علی ولی الله. @asharmadahiii
از زید شحام نقل شده است: ما و گروهى از کوفى‏‌ها در حضور امام جعفر صادق علیه‌السّلام نشسته بودیم که جعفر بن عفان به حضور امام صادق مشرف شد. حضرت صادق وى را نزدیک خود جاى داد و به او فرمود: اى جعفر! گفت: لبیک! خدا مرا فداى شما کند. فرمود: به من این طور رسیده که تو خیلى خوب درباره امام حسین علیه‌السّلام شعر میگویی؟ گفت: آرى فداى شما شوم. فرمود: پس شعر بگو! وقتى وى شعر گفت: امام صادق علیه‌السّلام به قدرى گریه کرد که اشک‏‌هاى آن حضرت به گونه‏‌هاى صورت و ریش مبارکش فرو ریخت و افرادى هم که حضور داشتند گریان شدند. سپس حضرت صادق علیه‌السّلام فرمود: اى جعفر! به خدا قسم ملائکه مقرب خدا شعر تو را که در اینجا براى امام حسین گفتى شنیدند و بیشتر از ما گریه کردند. اى جعفر! خدا اکنون بهشت را بر تو واجب کرد و تو را آمرزید. آنگاه فرمود: اى جعفر! آیا زیادتر از این براى تو بگویم؟ گفت: آرى اى مولاى من. فرمود: احدى نیست که درباره مصیبت امام‏ حسین (ع) شعر بگوید و گریه کند و دیگران را گریان کند مگر اینکه خدا بهشت را بر او واجب می‌کند و او را مى‌‏آمرزد. آدرس کانال اشعار مداحی در پیام رسان ایتا : @asharmadahiii(انتشار دهید)
YEKNET.IR - vahed - 98.07.16 - motiee.mp3
9.74M
صدای کرب ‌و بلای حسین می‌آید به هوش باش، صدای حسین می‌آید تجارت و زن و فرزند و دین و دنیا را کسی که کرده فدای حسین، می‌آید یکی به پای ترک خورده و پر از تاول به شوق بوسه به پای حسین می‌آید یکی به منصبِ سقّایی است و مشک به دوش به سوی واعطشای حسین می‌آید صدای کرب ‌و بلای حسین می‌آید به هوش باش، صدای حسین می‌آید یکی است از سفر مکّه تازه برگشته به سمت قبله‌ نمای حسین می‌آید یکی به هروله با دسته ‌ی طُوَیرجیان مگر به سعی و صفای حسین می‌آید یکی به لهجه‌ی مشهد به روی خاک نوشت: ببین غلامرضای حسین می‌آید توان آمدن کربلا نداشت یکی به دست کارگشای حسین، می‌آید یکی خیال نمی‌کرد قسمتش باشد بیاید و به دعای حسین می‌آید صدای کرب ‌و بلای حسین می‌آید به هوش باش، صدای حسین می‌آید قلندری به وَلای علی قسم می‌خورد که با امید وَلای حسین می‌آید مسیحی، اهل تسنّن، سیاه و سرخ و سفید هرآن که هست، برای حسین می‌آید خوشا زیارتِ آن کس که بعد برگشتن به پرسش فقرای حسین می‌آید فرشته تا به قیامت فرستدش صلوات که اربعین به عزای حسین می‌آید شهید کوچه‌ی ما بین کاروان با ماست به دیدن شهدای حسین می‌آید اگرچه گرم تماشاست رهبرم از دور ولی دلش به هوای حسین، می‌آید خدا گواست که از این حماسه پژواکِ تجلّیاتِ خدای حسین می‌آید صدای کرب ‌و بلای حسین می‌آید به هوش باش، صدای حسین می‌آید بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آروزی کربلا تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا یاحسین لک لبیک اباعبدالله @asharmadahiii
4_484897422556790953.mp3
1.72M
دوشنبه روز زیارتی 🌸امام حسن علیه السلام 🌸امام حسین علیه السلام دعا🤲 @asharmadahiii