منم قاسم حسن را نور عینم برادر زاده مولا حسینم
منم قاسم ز آل مصطفایم فروغ دیدگان مجتبایم
اگر چه خسته جان و تشنه کامم کجا من دست بردار از امامم
عمو بده دیگر اذن جهادم که افتاد است شوری در نهادم
نمی خواهم دگر این زندگانی به امید شهادت سخت شادم
همی خواهم چو اکبر کشته گردم چه می شد می رسیدم بر مرادم
حمید بن مسلم نقل می کند : از خیام حسین نوجوانی به سوی میدان آمد که چهره اش مانند نیمه قرص ماه می درخشید ، شمشیری به دست داشت و پیراهن بلند پوشیده بود .
ابی عبدالله عمامه اش را دو نصف کرد ، نیمی از آن را مانند کفن بر تن قاسم نمود و نیمی دیگر را بر سر قاسم بست ،رفت میدان مشغول جنگ بود آخر الامر، عمروبن سعد چنان شمشیر بر سر مبارک قاسم زد .
سر شکافته شد قاسم با صورت به روی زمین افتاد ، یک مرتبه فریاد زد : یا عَمّاه ادرکنی (عمو جان به دادم برس ).
وقتی صدای قاسم به گوش امام رسید، مانند عقابی که از بالا به زیر آید صفها را شکافت دشمن متفرق کرد اما پیکر نازنین قاسم زیر سم ستوران قرار گرفت، وقتی گرد و غبار فرو نشست دیدند امام حسین کنار بالین قاسم است قاسن در حال جان کندن استای خود را به زمین می کشانید ، سر قاسم روی دامن عمو ، عزیز فاطمه فرمود :
« سوگند به خدا بر عمویت سخت است که او را بخوانی ، به تو جواب ندهد . یا اگر جواب دهد به حال تو سودی نداشته باشد 1 ».
@Kashkulll
Karimi-Shab-06-Moharam-92-alhadi-04.mp3
6.63M
گفت قاسم به فغان ای عمو اذن به میدانم بده
دستِ خطِ پدرم گیر و شمشیر به دستانم بده
تا کنم قربان، جانم ای جانان
من مهیای جهادم تو فرمانم بده
این منم یل پسره فاتح عرصه ی جنگ جمل
من به فرمان تو ام رو در روی خیل بَل هُم اَضَل
شیر میدانم، ای عمو جانم
جان سپاری شده بهر تو اهلا مِن العسل
تا کنم قربان، جانم ای جانان
من مهیای جهادم تو فرمانم بده
ای که عالم ز ازل گشته فرمانبر چشمان تو
آمدم تا بگیرم حرز زهرا از دستان تو
هستم از هستت، می بوسم دستت
این منم آیه ای از یاسین قرآن تو
زد به میدان بتل هاشمیون قرص ماه حسین
گفت ای قوم منم قاسم فانی راه حسین
اشجع الناسم، دستِ عباسم
او حبیب منو و من هم خاطرخواه حسین
جان کنم قربان، در ره جانان
من مهیای جهادم تو فرمانم بده
زد به میدان چنان گویی در عرصه حیدر آمده
شیر نر در جمل و حیدر در بدر و خیبر آمده
می دید از خیمه، عمو و عمه
نیزه خوردست و به پهلو مادر آمده
ای عمو جان کمکم کن که من افتادم از صدر زین
مادرم فاطمه و بابایم با امیرالمومنین
پهلو شکسته، ابرو شکسته
بیا جان دادن من با لب عطشان ببین
. تعجیل در فرج حضرت صاحب صلوات.@Kashkulll
ای مرگ احلی من عسل در باور تو
بنگر عمو گریان نشسته در بر تو
ای بسمل عطشان در خون آرمیده
با من بگو اخر چه شد بال و پر تو
تو چشم تیز نیزه ها را خیره کردی
جانم فدای پهلوی افسونگر تو
دیدم عدو مویت میان پنجه دارد
با خنجر افتاده به جان حنجر تو
غارتگرانه چشم بر جسم تو دارند
همچون غنیمت گشته گنج پیکر تو
گفتم نقابت را مزن بالا که این قوم
دزدند و می دزدند رخشان گوهر تو
گویا ز جنگ سنگ بر گشتی عمو جان
این جای سنگ کیست مانده بر سر تو
این گرگهای تشنه خون یتیمان
جمعند از چه جملگی دور و بر تو
ای کاش نجمه در حرم نشنیده باشد
آوای مردم یا عموی آخر تو. @Kashkulll
آمدم جان عمو اشک فشان در بر تو
تا کنم رفع عطش از دم جان پرور تو
مادرم کرده کفن پوش مرا جان عمو
خرمن زلف مرا شانه زده خواهر تو
پدرم نامه نوشته است که در کرببلا
جای او شهد شهادت خورم از ساغر تو
اذن جنگم بده ای یوسف زهرا که سرم
به سر نیزه شودچون سر سوداگر تو
اکبرت رفت از او فاطمه خواهد پرسید
که چه شد پور حسن همدم و همسنگر تو
شرح آن کوچه شنیدم که به زهرا چه گذشت
ای فدای رخ نیلی شده مادر تو
پدرم چشم براه است که بیند تن من
پاره پاره چو تن و فرق علی اکبر تو. @Kashkulll
10.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #فتوکلیپ
دیشب از طعم خوش مرگ و عسل میگفتی
ظهرِ امروز در این معرکه معنا شدهای
🔘 مرثیه حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام
▪️حجت الاسلام و المسلمین بندانی نیشابوری
#محرم
#امام_حسین
▪️◾️🔳◾️▪️
کانال رسمی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
▪️@Kashkulll
25.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 #زمینه #روز_پنجم #محرم
دیگه واسه چی بمونم حالا که تو بی سپاهی
تو رگام میجوشه خونم حالا که تو قتلگاهی
دیگه واسه چی بمونمحالا که تو بی سپاهی
تو رگام میجوشه خونم حالا که تو قتلگاهی
من عازم میدونم نمیتونم که بمونم
خودمو تو گودال به عمو جونم میرسونم
من عازم میدونم نمیتونم که بمونم
خودمو تو گودال به عمو جونم میرسونم
ضربان قلب من یا حسن یا حسین
آسمونا هم میگن یا حسن یا حسین
ضربان قلب من یا حسن یا حسین
آسمونا هم میگن یا حسن یا حسین
عمو حسین عمو حسین ببین بریده نفسم
عمو حسین عمو حسین زنده بمون تا برسم
ضربان قلب من یا حسن یا حسین
آسمونا هم میگن یا حسن یا حسین
یه تنه زدی به میدون پسرتو جا گذاشتی
توی خیمه ها عمو جون سپرتو جا گذاشتی
یه تنه زدی به میدون پسرتو جا گذاشتی
توی خیمه ها عمو جون سپرتو جا گذاشتی
تو همه ی دنیامی همه ی آرزوهامی
تو دوای دردامی نفسامی تو بابامی
تو همه ی دنیامی همه ی آرزوهامی
تو دوای دردامی نفسامی تو بابامی
یتیم برادرت اومده یا حسین فدایی آخرت اومده یا حسین
یتیم برادرت اومده یا حسین فدایی آخرت اومده یا حسین
🎤 #محمود_کریمی. @Kashkulll
17.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰روز یـکشنبـــه روز زیارتی
🌸حضرت علـــــے علیه السلام
🌸حضـرت زهــرا سلام الله علیها
#التماس دعا 🤲
@Kashkulll
خدایا اصغرم طاقت ندارد.mp3
4.47M
به روی دست من جان می سپارد
خدایا اصغرم طاقت ندارد به روی دست من جان می سپارد
نه ابری تا نمی باران ببارد نه آبی تا به روی لب گذارد
لب خشکیده اش را می فشارد دقایق را به سختی می شمارد
نه آبی مانده دیگر در سبوئی
نه از علقم رسد مشک عموئی
نه یاری تا کند امداد یاران
نه سقّایی برای چاره جوئی
به دریا رفته سقایم نیامد
علمبردار تنهایم نیامد
بدیدم مشک آب پاره پاره
امید دشت غم هایم نیامد
خدایا اصغرم طاقت ندارد به روی دست من جان می سپارد
عطش بُرده توان اصغرم را
بسوزانیده باغ حیدرم را
توانی در تن یاران نمانده
ربوده تاب طفل پرپرم را
اثر دیگر نمی بخشد لالائی
تلذّی می کند از بی نوائی
چه مظلومانه در آغوش مادر
لبان را می مکد با غمفزائی
خدایا اصغرم طاقت ندارد به روی دست من جان می سپارد
به میدان می برم طفل صغیرم
یل شش ماهة بی آب و شیرم
مگر رحمی کند دشمن به طفلم
کنار طفل بی تابم بمیرم
دلم آتش گرفته در غم او
چو دیدم قطره های نم نم او
به نوک نیزه ای سیراب خون شد
سه شعبه گشته اینک همدم او
خدایا اصغرم طاقت ندارد به روی دست من جان می سپارد
در این صحرای خونین بی پناهم
فدا کردم صغیر بی گناهم
به قنداقی که از خون گشته رنگین
به چشمان ترم مانده نگاهم
چه مظلومانه در خون غوطه ور شد
شهادت گاهِ او دست پدر شد
بگو ای سروری مانند اکبر
حسین مغموم داغ این پسر شد
خدایا اصغرم طاقت ندارد به روی دست من جان می سپارد
@Kashkulll