یه پسره اومد سلام علیک کرد نشست و خلاصه همه چی روال و عادی ؛
بعد دیدم مدیر مجموعه رو [ خانومه ] دید و بلند شد بغلش کرد
فهمیدم که دختره (((((((:
پایان جلسه با بوی خاک نم خورده و هوای بارونی واقعا در حد تصورم نبود
لبخند تا خود آسمون :))))
یه پیادهروی طولانی در پیشه و این قضیه که دارم با پاچه های شلوارم خیابونا رو جارو میکشم یکم از فضای شاعرانه دورم میکنه ، یکم خیلی زیاد.
مدرسهی آبجیم کلی جشن و هدیه برای روز دانش آموز داشتن ،
بعد واسه ما نصیری پشت میکروفن گفت روزتون مبارک بعد آهنگ گذاشت . انگار رادیوعه آهنگ مناسبتی میزارن .
راننده هایی که موقع بارون وقتی از کنار عابر رد میشن سرعتشونو کم میکنن که آب نپاشه روی لباس مردم واقعا چند واحد بیشتر انسانیت پاس کردن.
؛کاتوره
مدرسهی آبجیم کلی جشن و هدیه برای روز دانش آموز داشتن ، بعد واسه ما نصیری پشت میکروفن گفت روزتون مبا
امروز برامون جشن گرفتن جبران دیروز که هوا خوب نبود . نصیری حلال کن قضاوتت کردم .