eitaa logo
کتاب و کتابخوانی
45.9هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
615 ویدیو
1.3هزار فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/b38D.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
[ تذکرة المتقین ] 📚 معرفی کتاب👇 کتاب شریف تذکره المتقین، فرازهای جاویدان از کلام عارف کامل جناب حاج شیخ محمد بهاری همدانی است که به همت ادیب دانشور، جناب آقای اسماعیل تائب تبریزی جمع‌آوری و در این کتاب به زیور طبع آراسته شده‌است. قسمتی✂️ از متن کتاب پس مخلص کلام این‌که در هر مرتبه که هستی، آن نیم رمق که داری، آن‌قدر را که به‌سهولت می‌توانی به عمل‌آوری، اگر در آن مسامحه نکرده، آن را به‌جای آوردی، یک چنین هم بر قوت تو می‌افزاید بلکه زیاده زیراکه فرمود: تو یک وجب بیا، من یم ذراع. و اگر نه، مسامحه کردی، آن مقدار قوتش هم در معرض زوال است. مثلاً شب را تا صبح خوابیدی بنای بیداری داشتی، نشد، حالا که اول صبح است تا ملتفت شدی پاشو، بین الطلوعین را بیدار بودن، این خودش هم فیض علی‌حده و توفیقی است از جانب حضرت اله، جل جلاله؛ این را به مسامحه بر خودت تفویت مکن، به شیطان گوش مده که می‌گوید حالا به وقت نماز صبح زیاد است، قدری بخواب! غرض او معلوم است… 📚 @ketab_Et
202030_455153156.pdf
11.42M
⬆️عنوان کتاب : مجموعه مقالات و خاطرات شهید سید جمع آوری و تدوین: امیر قربانی کتاب دفاع مقدس 📚 @ketab_Et
[ این هوش دست یافتنی ] 📙معرفی کتاب👇 🔰 در زندگی روزمره همواره با رویدادهایی روبرو یا از آنها آگاه می شویم که هر یک، هیجان هایی را در ما پدید می‌آورد. 🔸نداشتن آگاهی کافی از انواع این هیجان ها و شیوه های کنترل و مدیریت آنها سبب بروز برخی مشکلات روانی و رفتاری گوناگون در زندگی ما می شود. 🔸هیجان‌ها نقش مهم در زندگی ما ایفا می کنند. آنها به رؤیاها، خاطره ها و ادراک های ما جان می بخشند و وقتی دچار اختلال شود سهم چشمگیری در ایجاد اختلال های روانی بازی می کنند. 💠 در روانشناسی به همه حالات احساسی و روانی مثبت و منفی گفته می‌شود. 🔵 این کتاب در پی آن است که خوانندگان  را با مولفه های اصلی هوش هیجانی آشنا سازد و آنان را در مدیریت هیجان هایشان یاری رساند. 📚 @ketab_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌤 امام صادق عليه السلام: 📔 الْعِلْمُ سَبْعَةُ وَ عِشْروُن حَرَفاً فَجَمیعُ ما جائَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفان، فَلَمْ یَعْرِفِ النّاسُ حَتَّی الْیَوْمَ غَیرَ الْحَرْفَیْنِ، فَاِذا قامَ قائِمُنا اَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرینَ حَرْفاً؛ فَبَثّها فِی النّاسِ وَ ضَمَّ اِلَیْها الْحَرْفَیْنِ، حَتّی یَبُثَّها سِبْعَةُ وَ عِشرینَ حَرْفاً. 🔖علم ۲۷ شاخه دارد که تنها دو شاخه از آن تا زمان ظهور برای بشر آشکار خواهد شد و ۲۵ شاخه دیگر در زمان دولت آرمانی امام موعود آشکار می‌شود. 📚 بحارالانوار، ج 52، ص 336 📚 @ketab_Et
[ کتاب زندگی ] 📙معرفی کتاب👇 🔹من به یکایکِ شما عزیزان توصیه می‌کنم تا آن‌جا که میتوانید، با صحیفه سجادیّه مأنوس شوید. کتاب بسیار عظیمی است… رهبر معظم انقلاب ۱۳۷۶/۰۶/۱۳ 🔹اگر می‌خواهید از مفاهیم مهم کاربردی کتاب نورانی صحیفه سجادیّه در شیوه زندگی و حل مسائل خود بهره‌مند شوید، یا دغدغه رساندن این مفاهیم ارزشمند را به مردم دارید، «کتاب زندگی» یاری‌گر شما خواهد بود. «کتاب زندگی» فقط یک شرح و تفسیر صحیفه سجادیه نیست؛ بلکه(در جلد اول آن تا دعای هجدهم) مانند تفسیر نور استاد قرائتی، نکات و پیام های کاربردی بخش‌های مختلف دعاها را بیان کرده است. 🔹همچنین، برای افراد نکته‌سنج و محققان، ترجمه لغت‌های مشکل و دور از ذهن را نیز مورد بررسی قرار داده و شواهد قرآنی و روایی آن‌ها را نیز آورده است. 📚 @ketab_Et
1_1186730627.pdf
488.5K
📚عنوان کتاب: به رهبری حسین (ع) 👈 بازخوانی ابعاد گوناگون «حماسه اربعین» در بیانات حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای عزیز ✍️نویسنده: امام خامنه ای (مدظله العالی) 📖موضوع: مذهبی 📄تعداد صفحات : 36 صفحه 📚 @ketab_Et
[ ضرب المثل های خیس ] 📚 معرفی کتاب👇 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ کتاب ضرب المثل های خیس جدیدترین اثر غلام رضا حیدری ابهری و تصویرگری سام سلماسی است که در انتشارات کتاب جمکران به چاپ رسیده. این کتاب درباره ضرب المثل هایی است که در آن ها کلمه آب به کار رفته همراه با توضیحاتی درباره ضرب المثل ها وکاربرد های آن ها است . این کتاب برای گروه سنی کودکان و نوجوان نوشته شده است . 📚 @ketab_Et
🌾 🌾قسمت  برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید ... 😨 شده بودم دستیار دایسون ... انگار یه سطل آب یخ ریختن روی سرم ... باورم نمی شد ... کم مشکل داشتم که به لطف ایشون، هر لحظه داشت بیشتر می شد ... دلم می خواست رسما گریه کنم ... برای اولین عمل آماده شده بودیم ... داشت دست هاش رو می شست ... همین که چشمش بهم افتاد با حالت خاصی لبخند زد ... ولی سریع لبخندش رو جمع کرد ... - من موقع کار آدم جدی و دقیقی هستم ... و با افرادی کار می کنم که ریزبین، دقیق و سریع هستن ... و ...😊😏 داشتم از خجالت نگاه ها و حالت های بقیه آب می شدم ... زیرچشمی بهم نگاه می کردن ... و بعضی ها لبخندهای معناداری روی صورت شون بود ... چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم ... - اگر این خصوصیاتی که گفتید ... در مورد شما صدق می کرد ... می دونستید که نباید قبل از عمل با اعصاب جراح بازی کنید ... حتی اگر دستیار باشه ... خندید ... 😃سرش رو آورد جلو ... - مشکلی نیست ... انجام این عمل برای من مثل آب خوردنه ... اگر بخوای، می تونی بایستی و فقط نگاه کنی ... برای اولین بار توی عمرم، دلم می خواست ... از صمیم قلب بزنم یه نفر رو له کنم ...😬😠 با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود ... حاضر بشم ... البته تمرین خوبی هم برای صبر و کنترل اعصاب بود ... چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله ای در مورد شخصیتش نطق می کرد ... و من چاره ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم ... توی بیمارستان سوژه همه شده بدیم ... به نوبت جراحی های ما می گفتن ... جراحی عاشقانه...😕  یکی از بچه ها موقع خوردن نهار … رسما من رو خطاب قرار داد … – واقعا نمی فهمم چرا اینقدر برای دکتر دایسون ناز می کنی… اون یه مرد جذاب و نابغه است … و با وجود این سنی که داره تونسته رئیس تیم جراحی بشه … 😏 همین طور از دکتر دایسون تعریف می کرد …  و من فقط نگاه می کردم … واقعا نمی دونستم چی باید بگم … یا دیگه به چی فکر کنم …  برنامه فشرده و سنگین بیمارستان …فشار دو برابر عمل های جراحی …  تحمل رفتار دکتر دایسون که واقعا نمی تونست سختی و فشار زندگی رو روی من درک کنه… حالا هم که … 🙁😣 چند لحظه بهش نگاه کردم …  با دیدن نگاه خسته من ساکت شد …از جا بلند شدم و بدون اینکه چیزی بگم از سالن رفتم بیرون … خسته تر از اون بودم که حتی بخوام چیزی بگم … سرمای سختی خورده بودم … 💊🌡 با بیمارستان🏥 تماس گرفتم و خواستم برنامه ام رو عوض کنن … تب بالا، 🌡سر درد و سرگیجه 😖…  حالم خیلی خراب بود … توی تخت دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ زد …📲 چشم هام می سوخت و به سختی باز شد …پرده اشک جلوی چشمم … نگذاشت اسم رو درست ببینم …  فکر کردم شاید از بیمارستانه … اما دایسون بود … تا گوشی رو برداشتم بدون مقدمه شروع کرد به حرف زدن … _چه اتفاقی افتاده؟ گفتن حالتون اصلا خوب نیست … گریه ام گرفت …😭  حس کردم دیگه واقعا الان میمیرم … با اون حال … حالا باید … حالم خراب تر از این بود که قدرتی برای کنترل خودم داشته باشم … – حتی اگر در حال مرگ هم باشم … اصلا به شما مربوط نیست … و تلفن رو قطع کردم …  به زحمت صدام در می اومد …صورتم گر گرفته بود و چشمم از شدت سوزش، خیس از اشک شده بود …   ادامه دارد ... ✍نویسنده: 📚 @ketab_Et
عاشورا.pdf
835.9K
🏷 ماندگار تا ابد ▪️ مروری بر اهداف، نتایج و خصوصیات قیام عاشورا در اندیشه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 🏴 📥 نسخه PDF 📚 @ketab_Et
[ اصول دین وسیله النجاه ] 📖 معرفی کتاب👇 دین در لغت به معنای جزاست و جزا در برابر تکلیف و امتحان معنا پیدا می‌کند، لذا به مجموعه تکالیفی که انسان موظف به انجام آن‌هاست دین گفته می‌شود. تکالیف نیز در قالب اوامر و نواهی به انسان‌ها ابلاغ می‌شود. امر و نهی از شؤون مولاست و مولویت حقیقی نیز از آن خداوند است، زیرا خداوند خالق و در نتیجه مالک همه مخلوقات است، پس تنها او حق امر و نهی و تصرف در ملک خویش را دارد. عدالت پروردگار سبب دلگرمی و باور مؤمنان و وعده الهی و ترغیب آنان به انجام کارهای نیک و پرهیز از معاصی می‌شود و بدین ترتیب خداوند دین خود را بر پنج اصل توحید، نبوت، امامت، معاد و عدل استوار کرده است. در مجموعه پیش رو بر پایه آیات و احادیث معصومان(علیهم السلام)، مباحثی پیرامون این اصول پنجگانه دین ارائه شده است. 📚 @ketab_Et
Ta Khoda Rahi Nist 06.mp3
1.56M
🎧 گـوش کنیـد کتاب جـذاب و شنیـدنی👌 تا خدا راهی نیست "چهل حدیث قدسی" 📘اثر دکتر مهدی خدامیان 💥پارت ششم 📚 @ketab_Et
202030_1037594036.pdf
1.71M
⬆️عنوان کتاب : بصورت پی دی اف حبیب الله فرحزاد 📚 @ketab_Et
[ روایت نیمه روز بیست و چهارم ] بریده ای✂️ از کتاب فرزاد و بالادستی‌هایش خیلی خوب می‌دانستند که پشت آقای قنوتی به مردم شهر گرم است. مردمی که با او و باورهایش همراه شده بودند و همیشه و همه‌جا حمایتش می‌کردند. محکم و استوار پشتش ایستاده بودند و بهش پشت‌گرمی می‌دادند. آقای قنوتی هم با همین پشت‌گرمی توانسته بود این شهر و مردمش را همان‌طور که می‌خواست، حفظ کند. همان‌طوری که سالیان سال بود و تغییر چندانی هم نکرده بود هنوز. نگذاشته بودند تغییر زیادی بکند. آقای قنوتی اجازه نداده بود. اجازه نداده بود مردم این شهر هم مثل مردم خیلی از شهرهای دیگر، مثل مردم پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ ایران، قطار سلطنتی را سوار شوند و از دروازه‌هایی که شاه اسمش را گذاشته بود "دروازه‌های تمدن بزرگ" عبور کنند 📚 @ketab_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻 امام على عليه السلام: 🍀 الطُّمَأنينَةُ إلى كُلِّ أحَدٍ قَبلَ الاِختِبارِ مِن قُصورِ العَقلِ. 🍀 اعتماد به هر كسى پيش از آزمودن، نشانه كم خردى است. 📚 غرر الحكم، ح 1980 📚 @ketab_Et
[ شناخت اسلام ] 📙معرفی کتاب👇 این کتاب مجموعة مباحث کتابهای تعلیمات دینی است که بین سالهای 1349 تا 1357 توسط گروه کارشناسان کتب تعلیمات دینی سازمان تألیف کتابهای درسی وزارت آموزش و پرورش، شهید حجت الاسلام دکتر محمدجواد باهنر، شهید آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی و حجت الاسلام دکتر علی گلزاده غفوری تألیف شده است و سپس زیر نظر شهید دکتر باهنر به صورتی که ملاحظه می کنید تنظیم شد و به دلیل استقبالی گسترده، بارها منتشر گردید. طی سدة گذشته در میان مسلمانان گام هایی در جهت معرفی اسلام به عنوان مکتبی که راهنمای عمل انسان در حوزه ها و قلمروهای گوناگون زندگی فردی و اجتماعی است برداشته شده، اما در میان کتب منتشر شده در این زمینه، کمتر اثری را می توان یافت که در ارایة یک تصویر کلی و همه جانبه و در عین حال مرتبط با ساحت های مختلف زندگی بشر موفق بوده باشد. در این رابطه، مجموعة مباحث کتاب حاضر اگرنه بی نظیر، کم نظیر است. سیر منطقی مباحث، انسجام درونی مطالب، رابطة مستحکم بین مباحث مطرح شده و زمینه های گوناگون زندگی بشر، بیان شفاف، دقیق و رسا و توجه به ضروریات و مقتضیات زمان و مکان، از جمله ویژگی های قابل توجه این اثر است. 📚 @ketab_Et
202030_573974205.pdf
615.8K
[ بامن مهربان باش ] بصورت پی دی اف اثر دکتر خدامیان آرائی 📗معرفی کتاب👇 کتاب " با من مهربان باش ( با خدای خویش اینگونه سخن بگوییم) " اثری دیگر از دکتر مهدی خدامیان آرانی در باب عرفان و معنویت و نیایش با خداوند است. از ویژگی های برجسته نویسنده برخورداری از قلمی زیبا، دلنشین و ادبی درعین تسلط داشتن به منابع دینی و روایی است. 📚 @ketab_Et
🌾 🌾قسمت  نزدیک نیمه شب🌌 بود که به حال اومدم …سرگیجه ام قطع شده بود … تبم هم خیلی پایین اومده بود …  اما هنوز به شدت بی حس و جون بودم … از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپ ساده درست کنم … بلند که شدم …دیدم تلفنم روی زمین افتاده…  باورم نمی شد … 46 تماس بی پاسخ از دکتر دایسون …😧😳 با همون بی حس و حالی … رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن💡 کردم … تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگ در بلند شد… پتوی سبکی رو که روی شونه هام بود … مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله ها رفتم پایین …از حال گذشتم و تا به در ورودی رسیدم … انگار نصف جونم پریده بود … در رو باز کردم …🚪 باورم نمی شد … یان دایسون پشت در بود… در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می زد … با حالت خاصی بهم نگاه کرد … 😔 اومد جلو و یه پلاستیک بزرگ رو گذاشت جلوی پام … – با پدرت حرف زدم … گفت از صبح چیزی نخوردی …مطمئن شو تا آخرش رو می خوری …  این رو گفت و بی معطلی رفت …😔🚶 خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل … توش رو که نگاه کردم … چند تا ظرف غذا بود … با یه کاغذ …روش نوشته بود … – از یه رستوران اسلامی گرفتم … کلی گشتم تا پیداش کردم… دیگه هیچ بهانه ای برای نخوردنش نداری …😒✋ نشستم روی مبل …  ناخودآگاه خنده ام گرفت ...😊 پشت سر هم زنگ می زد … 📲📲 توان جواب دادن نداشتم …اونقدر حالم بد بود که اصلا مغزم کار نمی کرد که می تونستم خیلی راحت صدای گوشی روببندم یاخاموشش کنم...😖  توی حال خودم نبودم … دایسون هم پشت سر هم زنگ می زد … – چرا دست از سرم برنمی داری؟ … برو پی کارت …😣 – در رو باز کن زینب … من پشت در خونه ات هستم … تو تنهایی و یک نفر باید توی این شرایط ازت مراقبت کنه …😥😕 – دارو خوردم … 💊اگر به مراقبت نیاز پیدا کنم میرم بیمارستان… یهو گریه ام گرفت …😭  لحظاتی بود که با تمام وجود به مادرم احتیاج داشتم … حتی بدون اینکه کاری بکنه …وجودش برام آرامش بخش بود …  تب، تنهایی،😢 غربت … دیگه نمی تونستم بغضم رو کنترل کنم …😭 – دست از سرم بردار … چرا دست از سرم برنمی داری؟ …اصلا کی بهت اجازه داده، من رو با اسم کوچیک صدا کنی؟…😭😖 اشک می ریختم و سرش داد می زدم … – واقعا … داری گریه می کنی؟ … من واقعا بهت علاقه دارم… توی این شرایط هم دست از سرسختی برنمی داری؟ …😧 پریدم توی حرفش … – باشه … واقعا بهم علاقه داری؟ … با پدرم حرف بزن …این رسم ماست … رضایت پدرم رو بگیری قبولت می کنم …😣✋  چند لحظه ساکت شد … حسابی جا خورده بود … – توی این شرایط هم باید از پدرت اجازه بگیرم؟ …😐 آخرین ذره های انرژیم رو هم از دست داده بودم … دیگه توان حرف زدن نداشتم … – باشه … شماره پدرت رو بده … پدرت می تونه انگلیسی صحبت کنه؟ … من فارسی بلد نیستم … – پدرم شهید شده … تو هم که به خدا … و این چیزها اعتقاد نداری …  به زحمت، دوباره تمام قدرتم رو جمع کردم…  _از اینجا برو … برو …😖 و دیگه نفهمیدم چی شد … از حال رفتم … ادامه دارد ... ✍نویسنده: 📚 @ketab_Et
[ مقام قرآن وعترت ] 📖 معرفی کتاب👇 كتاب حاضر در راستاي بيان ويژگي‌هاي قرآن و عترت است و در دو بخش كلي تدوين شده است. در بخش نخست به معرفت و شناسايي قرآن پرداخته شده و طي آن موضوعاتي چون شناسايي قرآن از منظر آيات، دانايي ائمه به جميع علوم قرآن، جايز نبودن تفسير قرآن بدون عترت و ... مطرح شده است. در بخش دوم آشنايي با مقامات و فضائل اهل بيت (علیهم السلام) مورد توجه قرار گرفته است. 📚 @ketab_Et
انسان ۲۵۰ ساله_فصل هفتم.m4a
13.86M
•﷽• 📌دیگه وقت مطالعه است!📖 🔉فایل صوتی 🔖فصل هفتم 📖کتاب انسان ۲۵۰ ساله 🍃🌸بیانات مقام معظم رهبری دربارهٔ زندگی سیاسی-مبارزاتی ائمهٔ معصومین (علیهم السلام)🌸🍃 📚 @ketab_Et
202030_291217584.pdf
2.41M
[ راهکارهای عملی وسواس ] بصورت پی دی اف مجموعه آثار حضرت ایت الله العظمی مظاهری 📚 @ketab_Et
[ سفیر عشق ] 📗 معرفی کوتاه کتاب👇 این متن زنده، گاهی خواننده را با اشک و آه و سوز حسینی همراه می‌کند و گاهی حس حماسی رسالت زینبی را در جان خواننده می‌نشاند... 📖 قطعه‌ی ✂️کوتاه کتاب «در پی تسلی بود؛ تکه‌ای از پیراهن خونین برادر را بر صورت گذاشت؛ بوسید و بویید؛ خاطرات حسین علیه‌السلام برایش زنده‌تر شد؛ رایحه پیراهن برادر، با بوی خونی که از بدن‌های تکه‌تکه در هوا منتشر بود. را با هم در ســینه حبس کرد؛ نزدیک بود کوهِ صبر زینب سلام‌الله علیها متزلزل شـود. سـر به سوی آسمان بلند کرد؛ دستانی را که آغشته به خون سرخ شهدا بود، بالا برد. خون‌های لخته آبروی بیشتری به دستان زینب سلام‌الله علیها می‌داد؛ به ستاره‌ها نگاه کرد. ستارگان آسمان که نورشان از آن فخرالعالمین گرفته می‌شد، امشب، بدون او، چگونه زمین را روشن می‌کردند؟...» 📚 @ketab_Et