eitaa logo
کتاب و کتابخوانی
618 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
198 ویدیو
495 فایل
💌نشر مطالب با لینک مجاز است 📚معرفی کتاب در موضوعات مختلف 🛒اخبار تخفیف کتابها و نمایشگاههای کتاب 📝بارگذاری گزیده و بریده کتابها
مشاهده در ایتا
دانلود
📘 کتاب این مرد پایان ندارد 💪 زندگی جهادی سرباز اسلام شهید قاسم سلیمانی❤️ ✍ نویسنده: 📜 ناشر: 📑تعداد صفحات: ۲۶۰ 🏞در این کتاب ، مخاطب در کنار خواندن روایاتی از سردار قاسم سلیمانی، تصاویری منتشر نشده از حاج قاسم را نیز می‌بیند. 👈بنی‌لوحی تلاش کرده است در این کتاب، خاطراتی از حاج قاسم را گردآوری کند که شاید کمتر شنیده یا خوانده باشید. بعضی از برای اولین بار در این کتاب روایت شده‌اند. 🔰 با ما کتاب بخوانید👇 📚@Ketab_Va_Ketabkhani
📚 سردار سلیمانی با نیروهایش بود؛ مثل فرمانده عمل نمی کرد. با بچه هایشان هم اُخت شده بود. دوست داشت بچه های شهدا، صدایش بزنند. آنها هم به او عمو می گفتند. لفظ عمو برایش تشریفاتی نبود؛ واقعاً مثل برادرِ پدرشان، برایشان می کرد. اگر چند روز به مشهد یا یکی دو روز به کرمان می رفت، حتماً برای رفتن به خانه ی وقت می گذاشت. گاهی با هم به قم خدمت علما می رفتیم. محال بود در همین فرصت به خانه ی شهدا نرود. به بچه های شهید تهامی، شهید شیخ شعاعی، شهید طیاری و دیگران در قم سر می زد و با آنها گرم می گرفت. وقتی وارد خانه شان می شد، مثل این بود که پدرشان آمده است. بچه ها با او صمیمی بودند. می نشست با آنها درد دل می کرد، احوالشان را می پرسید، برایشان می برد و با آنها می گرفت. 📕 چند خطی از 🔰 با ما کتاب بخوانید👇 📚@Ketab_Va_Ketabkhani
• توی حوزه حاج آقا مجتهدی با آرمان همکلاس بودم، مسئولین حوزه پیشنهاد دادند که برای نوجوان ها کار فرهنگی را شروع کنیم . 🌱 آرمان در اینجور کارها پیش قدم بود. کار فرهنگی را به خوبی آغاز کرد! مدتی گذشت، هر روز میدیدم کتاب در دست دارد. پرسیدم آرمان چه می کنی ؟ گفت : بهترین روش جذب نوجوان ها به سوی دین و مسائل معنوی، آشنا کردن آنها با شهدا ، بخصوص شهید است . آرمان کتاب تهیه می‌کرد و به نوجوان ها می داد و از این طریق، آنها را با فرهنگ ناب شهدا آشنا می کرد . . شهید آرمان پیگیر کتاب های گروه فرهنگی شهید هادی بود و اکثر این کتاب‌ها را تهیه و مطالعه کرده بود و تحت تاثیر شخصیت شهدا بود🌿' https://eitaa.com/Ketab_Va_Ketabkhani
📚 🧕 به یقین و ایثارگران و ، با تاسی از زنان عالی مقام تاریخ اسلام، همچون حضرت ام البنین (س) ، جلوه ای باشکوه‌ از عصمت و شجاعت را به منصه ظهور رساندند؛ چه بسیار کتاب ها که در وصف این مادران نوشته شده و از ، اقتدار و شجاعت آنان سخن، رانده اند 📚 میراثی ماندگارتر از ، برای ثبت و انتقال افتخار آفرینی این گنجینه های ارزشمند انقلاب، به نسل های آینده و فرزندانمان، نیست ✍پیشنهاد ما مطالعه این کتابهای باارزشه: درگاه این خانه بوسیدنی است مهاجر سرزمین آفتاب مگر چشم تو دریاست خرمشهر کو جهان آرا مرتضی آینه زندگی ام بود اسم تو مصطفاست عشق هرگز نمی میرد خاتون و قوماندان خداحافظ سالار اینک شوکران با تو می مانم به شرط عاشقی تنهاگریه کن کاش برگردی قرار در بهشت مادر ایران پاییز آمد قصه دلبری دختر شینا یادت باشد آرام جان ساجی دریادل ساره 📚@Ketab_Va_Ketabkhani
📚کتاب در بردارنده خاطرات و وصایای در موضوع انتخابات همراه با بیانات امام و رهبری. 🌀 این کتاب بانثری روان به موضوع حضور حداکثری و انتخاب اصلح پرداخته است. 🗳| 📚@Ketab_Va_Ketabkhani
📚کتاب ملاقات در فکه: زندگی‌نامه شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی) نوشته سعید علامیان، از خاطرات دوران کودکی شهید باقری آغاز شده و بعد از آن به پیروزی انقلاب و در نهایت به حضور حسن باقری به عنوان یکی از اصلی‌ترین و تأثیرگذارترین فرماندهان در جبهه‌های جنگ می‌پردازد. 🌹امروز ۹ بهمن، سالگرد شهادت نابغه جنگ شهید حسن باقری 🕊شادی روحش صلوات 🔺نشر با لینک مجاز است @Ketab_Va_Ketabkhani
💠هیچ وقت دنبال خودش لشکر راه نمی‌انداخت با دو سه نفر می‌آمد گلزار آداب زیارت را خوب بلد بود، آرام و سر به زیر قدم برمی‌داشت 💠قدم به قدم که می‌رفت جلو دلتنگ‌تر از قبل می‌شد ،دلتنگ شهادت، دلتنگ رفقای شهیدش ، دلتنگ جا ماندن از هم‌رزم‌های دلیرش ،کنار قبور می‌ایستاد و رازهای مگویش را به یارانش می‌گفت ،جنس نجواهای فرمانده را نشنیده هم می‌شد فهمید 🌀 نجواهایی از جنس دلتنگی ،جا ماندن و دلواپسی ،حاجی بین قبرها راه می‌رفت گاهی می‌نشست و خلوت می‌کرد بعد رو می‌کرد بهمان می‌گفت «قرآن همراهتون هست؟» اگر بود که سوره را می‌خواند اگر هم نبود از توی موبایلمان برایش می‌آوردیم 📖 این عادتِ حاجی بود باید سوره حشر را سر قبر حتماً می‌خواند 📚سلیمانی عزیز 📚@Ketab_Va_Ketabkhani
🌸صدق قول و فعل 🌱گفتار و رفتار مُصدّق یا تصدیق کننده هم بودند 💠معنای ایمان و مومن نیز همین است که قول او فعلش و فعل او قولش را تصدیق کند 💠هرچه سلیمانی بزرگتر می‌شد رشد ایمانی و معنوی بیشتری کرده و این صدق در زبان و عمل او شدیدتر می‌شد 💠یعنی سلیمانی در سلوک خویش در جا نزد یا پسرفت و عقبگرد نکرد، بلکه پیشرفت داشت و رو به جلو و رشد بود ⬅️به بیان دیگر حرکت ارتقایی داشت نه ارتجاعی ،او جلوتر که می‌آمد پخته‌تر و در این اواخر گداخته‌تر می‌شد ♨️چنان گداختگی که قدرت تحمل زندان تن و طبیعت را نداشت و در فراق دوستان راستانش می‌سوخت و توانایی درد هجرانشان را نداشت 🌸و با نام و یادشان مثل ابر بهاران اشک از چشمان پاکش بر چهره نورانی‌اش جاری می‌گشت 💠گاهی در جمع هق هق و گاهی با صدای بلند گریه می‌کرد، آنگاه که حسین (محمد حسین یوسف الهی) قائم مقام واحد اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله کرمان حرف می‌زد, بند دلش پاره می‌شد آتشفشان درونش باز شده و چشمانش باریدنی می‌گرفت که تمام نشدنی بود 💚همان حسین پسر غلامحسین که دائماً یادشان می‌کرد و انگار با او زندگی کرده و شب و روزش را می‌گذراند 💠وقتی دو خبر شگفت انگیز ۱.شهادت و بازگشت اکبر موسایی و صادقی۲. خبر پیروزی عملیات از زبان حضرت زینب(س) را از قول حسین پسر غلامحسین میداد, او را عبد به معنای حقیقی کلمه و بنده خدا معرفی می‌کرد ,حال عجیب معنوی پیدا کرده و منقلب می‌شد 💠یا آنگاه که از شهدایی مثل حسن باقری, حسین خرازی و احمد کاظمی سخن می‌گفت, عاشقانه حرف می‌زد و خاطراتشان را در عملیات‌های مختلف با آه و اشک بیان کرده، از ایمان و عرفان از یقین و توکلشان 💚می‌گفت و از احمد که حرف می‌زد جور دیگری می‌شد،عاشقش بود و می‌گفت« هیچ نمازی ندیدم که احمد بخواند و در قنوت یا پایان نماز گریه نکند» 🌱آری این نَمی از یم سلوک او با که رفقای سلوکیش بودند بود 📚منبع:سلوک در مکتب سلیمانی ✍محمد جواد دروگر 📖صفحه ۱۸۳_۱۸۴ 📚@Ketab_Va_Ketabkhani