eitaa logo
مجله کتاب زندگی
26 دنبال‌کننده
330 عکس
96 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این توصیه ، بنیانگذار به کار همه می‌آد، به خصوص به درد بیست‌تاسی‌ساله‌ها می‌خوره. برای اشتباه نکردن خیلی به خودتون زحمت ندید و حتا یه جورایی تا می‌تونید خودتون رو در معرض تجربیاتی قرار بدید که ممکن تبدیل به اشتباهات زندگی‌تون بشند اما حتما، حتما و حتما از این اشتباهات درس بگیرید. 🎥 @Ketab_Zendegi
❤️یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودند دماوند. همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار. به رودخانه که رسید، تا چشمش به رودخانه افتاد یک دفعه سرش را پایین انداخت وهمان جا نشست! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شد. می‌توانست به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهد. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. همان جا خدا را صدا کرد و گفت :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشت و از جای دیگر آب آورد. بچه‌ها مشغول بازی بودند. شروع کرد به آتش درست کردن، خیلی دود توی چشمانش رفت. اشک همین طور از چشمانش جاری بود. یادش افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند، خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» همینطور که اشک می‌ریخت گفت از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایش پیش آمده بود هنوز دگرگون بود. همین طور که داشت اشک می‌ریخت و با خدا مناجات می‌کرد، خیلی با توجه گفت: «یاالله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کرد صدایی شنید، ناخودآگاه از جایش بلند شد. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنید ناباورانه به اطراف خود نگاه کرد، دید بچه‌ها متوجه نشدند. در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفت از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنید! 📚کتاب عارفانه @Ketab_Zendegi
شب ها بیشتر دعا کنید این وقت ها خدا خیلی تنهاست و دلخوشی اش چراغ روشن اتاق شماست بی صدا می آید...می بیند به وقتش مستجاب میکند روی ماهتان را می بوسد و آرام می رود❤️ #آیه_زندگی @Ketab_Zendegi
حکایت 📖 ✅به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهران خیلی گران شده است. فرمان داد تا ارزان کنند. پس از چندی ناشناس به یکی از دکان‌های شهر سر زد و ماست خواست. ▪️ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستی می‌خواهی ؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه ! وی شگفت‌زده از این دو گونه ماست پرسید. ▪️ماست فروش گفت: ماست خوب همان است که از شیر می‌گیرند و بدون آب است و با بهای دلخواه می‌فروشیم. ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان می‌بینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته می‌فروشیم. تو از کدام می‌خواهی؟! ▪️مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش وارونه از درختی آویزان کرده و بند تنبانش را دور کمر سفت ببندند. سپس تغار دوغ را از بالا در لنگه‌های تنبانش بریزند و آنقدر آویزان نگهش دارند تا همه آب‌هایی که به ماست افزوده از تنبان بیرون بچکد! چون دیگر فروشنده‌ها از این داستان آگاه شدند، همگی ماست‌ها را کیسه کردند! ▪️وقتى ميگن فلانى ماستشو كيسه كرده يعنى اين!! ولی حیف که دیگر مختارالسلطنه ای نیست! @Ketab_Zendegi
ازم پرسید : بابایی ما پولداریم؟ گفتم : نه ما طبقه متوسط رو به پایینیم . پرسید: یعنی چی ؟ گفتم : یعنی نه آنقدر داریم که ندونیم باهاش چی کار کنیم نه اون قدر ندار و بدبخت بیچاره ایم که ندونیم چه خاکی بریزیم سرمون. آن وقت بهش گفتم : متوسط بودن حال به هم زنه گل گیسو . تا می تونی ازش فرار کن . پشت سرت جاش بذار ... نذار بهت برسه ... 📖کافه پیانو 👤فرهاد جعفری 🍉 💡مجله کتاب زندگی👇 @Ketab_Zendegi
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺تستِ روانشناسیِ 🔸سنّ عقلی ما آدم ها سه نوع سن داریم: سِن شناسنامه ای سن بیولوژیکی سن ذهن و عقل 🎥 #فیلم_زندگی 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
✅بافتن را از یک فامیل خیلی دور یاد گرفتم که نه اسمش خاطرم است نه قیافه‌اش ... ▪️اما حرفش هیچ وقت از یادم نمی‌رود، می‌گفت : زندگی مثل یک کلاف کامواست ! از دستت که در برود می‌شود کلاف سردرگم، گره می‌خورد، می‌پیچد به هم، گره‌گره می‌شود ...! ▪️بعد باید صبوری کنی، گره را به وقتش با حوصله وا کنی، زیاد که کلنجار بروی، گره بزرگ‌تر می‌شود، کورتر می‌شود، یک جایی دیگر کاری نمی‌شود کرد، باید سر و ته کلاف را برید، یک گره ظریفِ کوچک زد ! ▪️بعد آن گره را توی بافتنی یک جوری قایم کرد، محو کرد، یک جوری که معلوم نشود، یادت باشد گره‌های توی کلاف همان دلخوری‌های کوچک و بزرگند، همان کینه‌های چند ساله، باید یک جایی تمامش کرد، سر و تهش را برید ... 💡زندگی به بندی بند است به نام "حرمت " ؛ که اگر آن بند پاره شود کار زندگی تمام است ...! 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
✅ همون‌طور که اطلاع دارید شرکت سایپا اخیرا بخشنامه‌ای زده و به کسایی که خودروی ساندرو ثبت‌نام کردن به‌خاطر تحریم‌ها و کمبود قطعه پیشنهاد داده به‌جای ساندرو بیان یکی از خودروهای خانواده «تیبا و پراید» رو به‌جاش بگیرین! مث این که مثلا شما برید خواستگاری آنجلیناجولی ولی باباش بهتون بگه آنجلینا رو دادیم بردپیت! بعد بگه اگه خیلی قصد ازدواج داری همسایه‌ بغلی‌مون آقای ... یه دختر دم بخت داره، اسمش ... ا‌ست! ▪️اونو بگیر! البته خوشبختانه شرکت محترم سایپا آب پاکی رو هنوز روی دست مشتری‌هاش نریخته و گفته اگه پراید و تینا نمی‌خواید می‌تونید همچنان برای گرفتن ساندرو صبر کنید (تا صبح دولتتون بدمه!). در این راستا به سراغ بزرگان ادبیات (که گویا اونها هم حواله ساندرو دارن) رفتیم تا نظرشون رو در این مورد جویا بشیم: 1⃣آندره ژید: ناتانائیل! تلاش کن که ساندرو در نگاه تو باشد نه در پراید ۱۳۲ عنابی‌رنگی که بدان می‌نگری! 2⃣سهراب سپهری: من نمی‌دانم که چرا می‌گویند «رنو» شرکت نجیبی است! «ساندرو» زیباست! و چرا در پارکینگ هیچ‌کسی «تیبا» نیست؟ 3⃣مهدی اخوان ثالث: خط تولیدش را گرفته تنگ در آغوش قیمت ارز با نوسانات بی‌شمارش! خودروی بی‌زه ... ایربگش؛ پلاستیکی‌ست بادآلود جادوان با ترمز ای.بی.اسِ بگیرنگیرِش؛ می‌چپد هربار! پادشاه خودروها ... سایپا صد و یازده! 4⃣احمد شاملو: پارکینگ را می‌پویند مبادا خودرویی در آن نهان باشد! و اینک دشمنانند ... با قطعنامه و تحریمی خون‌آلود! ساندرو را در پارکینگ احتکار باید کرد! روزگار غربی‌ست نازنین! 5⃣نیما یوشیج: آی آدمها که در صف تحویل ساندرو نشسته شاد و خندانید؛ یک نفر در نمایندگی دارد می‌دهد پراید! 6⃣حافظ شیرازی: الا یا ایها السایپا، ولا هاچبک و لا تیبا ! که ساندرو گفته‌ای اول، نگو افتاد تحریم‌ها ! ✏️ اثر:احمدرضا کاظمی منتشر شده در شماره 187 هفته نامه حمل ونقل 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
اعتماد به نفس چیزی شبیه چتر است، چتر باران را متوقف نمی کند، اما کمک می کند زیر باران بمانیم و حتی از آن لذت هم ببریم. #یک_لحظه_تامل 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
زندگی به من یاد داد تنها چیزی که با مرور زمان درست میشه، ترشیه! بقیه چیزا با پول همون لحظه درست میشه! فامیل دور ! #دیالوگهای_ماندگار 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
📸 عکس چپ: خیابون شانزه لیزه فرانسه 📸 عکس راست: بلوار طاق بستان کرمانشاه کدومش قشنگتره؟! همیشه ما خودمون بهترشو داریم ولی غرب زده هاداشته هامون رو نمی بینند. #تصویر_زندگی 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
15.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺روش مواجهه با فخرفروشی 🎬 فیلم کوتاه روانشناسی آنهايي كه هميشه از خود راضی و خشنودند، همواره آماده اند كه انتقام بگيرند. "نيچه" 🎥 @Ketab_Zendegi