eitaa logo
مجله کتاب زندگی
26 دنبال‌کننده
330 عکس
96 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ قیمت یک بند انگشت
مجله کتاب زندگی
✅ قیمت یک بند انگشت
✅ قیمت یک بند انگشت ⭕️▪️از مردی که صاحب گسترده‌ترین فروشگاه‌های زنجیره‌ای در جهان است پرسیدند:راز موفقیت شما چه بوده؟ او در پاسخ گفت:زادگاه من انگلستان است.در خانواده‌ی فقیری به دنیا آمدم و چون خود را به معنای واقعی فقیر می‌دیدم،هیچ راهی به جز گدایی کردن نمی‌شناختم. روزی به طرف یک مرد متشخص رفتم و مثل همیشه قیافه‌ای مظلوم و رقت‌بار به خود گرفتم و از او درخواست پول کردم. وی نگاهی به سراپای من انداخت و گفت:به جای گدایی کردن بیا با هم معامله‌ای کنیم. 🗣پرسیدم : چه معامله‌ای؟ گفت:ساده است.یک بند انگشت تو را به ده پوند می‌خرم. گفتم :عجب حرفی می‌زنید آقا،یک بند انگشتم را به ده پوند بفروشم؟بیست پوند چطور است؟شوخی می کنید؟ بر عکس، کاملا جدی می گویم. جناب من گدا هستم، اما احمق نیستم. او هم‌چنان قیمت را بالا می‌برد تا به هزار پوند رسید. گفتم:اگر ده هزار پوند هم بدهید، من به این معامله‌ی احمقانه راضی نخواهم شد. گفت:اگر یک بند انگشت تو بیش از ده هزار پوند می‌ارزد، پس قیمت قلب تو چقدر است؟در مورد قیمت چشم،گوش، مغز و پای خود چه می‌گویی؟ 💶💷لابد همه‌ی وجودت را به چند میلیارد پوند هم نخواهی فروخت؟ گفتم : بله، درست فهیمیده‌اید.گفت : عجیب است که تو یک ثروتمند حسابی هستی،اما داری گدایی می‌کنی.از خودت خجالت نمی‌کشی؟ گفتۀ او همچون پتکی بود که بر ذهن خواب‌آلود من فرود آمد.ناگهان بیدار شدم و گویی از نو به دنیا آمده‌ام اما این بار مرد ثروتنمدی بودم که ثروت خود را از معجزه‌ی تولد به دست آورده بود. از همان لحظه، گدایی کردن را کنار گذاشتم و تصمیم گرفتم زندگی تازه‌ای را آغاز کنم. @Ketab_Zendegi
ﺣضور غیاب ﻣﯿﮑﻨﻢ ! ● ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ؟ ● ﺣﺎﺿﺮ √ ●ﻏﻢ؟ ● ﺣﺎﺿﺮ √ ● خستگی؟ ● حاضر ✓ ● ﺩﺭﺩ؟ ● ﺣﺎﺿﺮ √ ●ﺩﻭﺭﯼ؟ ● ﺣﺎﺿﺮ √ ● عشقم؟ ● عشقم؟ ● عشقم؟ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﻣﯿﺨﻮﻧﻢ عشقمممممم؟ ﺍﮔﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﮕﻮ ﺣﺎﺿﺮ !😔 ‌‌ِ @Ketab_Zendegi
▫️آدمها سه دسته‌اند: آنها که مرده‌اند آنها که زنده‌اند و آنهایی که هنوز نمرده‌اند. ▪️به خیابان بنگر، خیابان‌ها مالامال از آدم‌هایی است که هنوز نمرده‌اند ... 👤ساموئل بکت #یک_لحظه_تامل @Ketab_Zendegi
✅ نذار عادت کنم ! چندباری از آنجا خرید کرده بودم. نظامی بازنشسته بود. نان سنتی خراسان و شیرینی محلی می‌پخت و می‌فروخت. شیرینی را وزن کرد. شد ۹۹۵ گرم. دنبال یک تکه شیرینی بود که وزن را درست کند گفتم بی‌خیال آقا خوبه. گفت نه آقا حروم میشه. مسئله‌گویی‌ام گل کرد و گفتم: وقتی منِ مشتری راضی‌ام دیگه حروم نمیشه که. گفت نه آقا عادت می‌کنم. جمله‌ای برای ادامه گفتگو نداشتم! محمدکاظم حقانی عکس:خیابان سیروس سال ۱۳۵۶ ورودی مجلس شورای ملی و میدان بهارستان. ساختمان قنادی یاس هم توی عکس دیده میشه. #یک_جرعه_عشق @Ketab_Zendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 با خودتان مهربان باشید. اولین کار هیچکس، شاهکارش نیست. 👊 اگر به راهی و کاری ایمان دارید تلاش کنید، بجنگید، نیش تلخ حسادت ها را به جان بخرید، بی اعتنایی‌ها را تحمل کنید ... سرانجام مجبور می‌شوند در برابر توانمندی‌تان تسلیم شوند. 📺 در ۲۰ سالگی. 🎥 @Ketab_Zendegi
- وجدان چیه؟ + چیزی که زورش نمیرسه جلوی کارای بده مون رو بگیره، فقط اون کار بد رو کوفت آدم میکنه! 📽 کلاه قرمزی 🆔 @DIALOG18🔰
- وجدان چیه؟ + چیزی که زورش نمیرسه جلوی کارای بده مون رو بگیره، فقط اون کار بد رو کوفت آدم میکنه! 📽 کلاه قرمزی 🆔 @DIALOG18🔰
- وجدان چیه؟ + چیزی که زورش نمیرسه جلوی کارای بده مون رو بگیره، فقط اون کار بد رو کوفت آدم میکنه! 📽 کلاه قرمزی @Ketab_Zendegi
▪️تفاوت طرز تفکر و سبک زندگی عقابی با مرغابی: 👤دکتر محمد مقدم می‌گوید: روزی پس از خروج از هواپیما، در محوطه‌ای به انتظار تاکسی ایستاده بودم که ناگهان راننده‌ای با پیراهن سفید و تمیز و کت‌وشلوار سیاه از اتومبیلش بیرون پرید، خود را به من رساند و پس از سلام و معرفی خود گفت: "لطفا چمدان خود را در صندوق عقب بگذارید." سپس کارت کوچکی را به من داد و گفت: "لطفا به عبارتی که رسالت مرا تعریف می کند توجه کنید. بر روی کارت نوشته شده بود: "در کوتاه‌ترین مدت، با کمترین هزینه، مطمئن‌ترین راه ممکن و در محیطی دوستانه شما را به مقصد می‌رسانم." 🔵 من چنان شگفت‌زده شدم که گفتم نکند هواپیما به جای اصفهان در کره‌ای دیگر فرود آمده است! راننده در را گشود و من سوار اتومبیل بسیار آراسته‌ای شدم.پس از آن‌که راننده پشت فرمان قرار گرفت، رو به من کرد و گفت: ☕️"پیش از حرکت، قهوه میل دارید؟ در اینجا یک فلاسک قهوه معمولی و فلاسک دیگری از قهوه مخصوص برای کسانی که رژیم تغذیه دارند هست." گفتم: "خیر، قهوه میل ندارم، اما با نوشابه موافقم" و او نوشابه ای خنک در اختیار من قرار داد. ضمنا من می‌توانم درباره بناهای دیدنی و تاریخی و اخبار محلی اصفهان، اطلاعاتی به شما بدهم و اگر تمایلی نداشته باشید می‌توانم سکوت کنم. در هر صورت من در خدمت شما هستم. 🔵 از او پرسیدم: "چند سال است که به این شیوه کار می‌کنید؟" پاسخ داد: " دو سال." پرسیدم: "چند سال است که به این کار مشغولید؟" جواب داد: "هفت سال." پرسیدم "پنج سال اول را چگونه کار می‌کردی؟" گفت:"از همه چیز و همه‌کس، از اتوبوس‌ها و تاکسی‌های زیادی که همیشه راه را بند می‌آورند، و از دستمزدی که نوید زندگی بهتری را به همراه نداشت می‌نالیدم. روزی در اتومبیلم نشسته بودم و به رادیو گوش می‌دادم که یک سخنران مذهبی مشغول سخنرانی بود. 💡او حدیثی، خواند که خلاصه‌ی مضمونش این بود؛ مانند مرغابی‌ها که مدام واک واک می‌کنند، غرغر نکنید، به خود آیید و چون عقاب‌ها اوج گیرید. پس از شنیدن آن گفتار رادیویی به پیرامون خود نگریستم و صحنه‌هایی را دیدم که تا آن زمان گویی چشمانم را بر آن‌ها بسته بودم. تاکسی‌های کثیفی که رانندگانش مدام غرولند می‌کردند، هیچ‌گاه شاد و سرخوش نبودند و با مسافرانشان برخورد مناسبی نداشتند. آن سخنان بر من چنان تاثیری گذاشت که تصمیم گرفتم تجدید نظری کلی در دیدگاه‌ها و باورهایم به وجود آورم. پرسیدم: "چه تفاوتی در زندگی تو حاصل شد؟" گفت: "سال اول، درآمد ۲ برابر شد و سال گذشته به ۴ برابر رسید. نکته‌ای که مرا به تعجب واداشت این بود که در یکی دو سال گذشته،این داستان را حداقل با ۳۰ راننده تاکسی در میان گذاشتم؛ اما فقط ۲ نفر از آن‌ها به شنیدن آن رغبت نشان دادند و از آن استقبال کردند. ✅ بقیه چون مرغابی‌ها، به انواع و اقسام عذر و بهانه‌ها متوسل شدند و به نحوی خود را متقاعد کردند که چنین شیوه‌ای را نمی‌توانند برگزینند. @Ketab_Zendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
، حتی برای یک‌ثانیه دست از تعقیب باکتری برنمی‌دارد. آن‌قدر او را تعقیب می‌کند تا آخرسر گیرش می‌اندازد. گلبول‌سفيد وسط‌كار، چاي نمي‌خورد محل‌کارش را ترك نمي‌کند و به كارهاي غيرضرور یا شخصی‌اش نمی‌پردازد. او ماموریت‌ سازمانی‌اش را، بدون آن‌که کسی نظارت‌اش کند، تا حصول نتیجه انجام می‌دهد. وجدان‌ کاری یعنی همین. @Ketab_Zendegi
✅ نظر نيچه درباره پياده روي! به نظر من كاملا درسته، شما چي فكر ميكنيد؟ 🔵 پیاده روی فایده ی دیگری هم داشت: این کار به من کمک می کرد فکر کنم. نیچه نوشته است: "همه ی افکار بزرگ و واقعی هنگام پیاده روی به ذهن خطور می کند". 🔵 علم، اظهارات نیچه را تایید می کند. مواد شیمیایی ای که هنگام ورزش کردن ترشح می شود، سبب می شود بتوانیم بهتر فکر کنیم. در واقع، همین قدم زدن بیرون خانه، فکر را باز می کند و انرژی را افزایش می دهد. #فرمول_زندگی @Ketab_Zendegi