•°🖤🥀↻
#دمے_با_یار
.
.
اسمش رسول بود..
لاٺ و عࢪق خوار معروفِ محله!🍻
تو تمومِ ماھ های سال بساطِ عرق خوری و لاتےگریش به پا بود.🍷
محرم ڪہ میشد؛پا میشد میرفٺ روضہی محلشون!!
هرسال حرمت محرم و نگہ میداشت و سینه زنے مےڪرد..
یڪسرے ڪہ رفته بود روضه،دید پچ پچ همه زیاده..اخما تو همہ..یجورے نگاهش میڪنن👀؟!
یہو حاج اڪبࢪ نامے بلند شد و با لحن تندۍ بهش گفت:
رسول!
برو بیرون از مجلسِ آقا..
برو بیرون!!!🚫
همہ هیئت و به اسمِ تو میشناسن!دیگہ ڪسے اینجا نمیاد؛میگن عرقخوار تو هیئتشونه..
برو بیرون!
رسول صورتش گر گرفت...آتیشِ دلش بود ڪه به صورتش رسید...اخم ڪرد،پاشد و رفت..وقتے دم در هیئت رسید،نگاهش به نگاھِ حاج اڪبࢪ افتاد..
تنِ حاج اڪبࢪ لرزید...نه از ترس؛از اشڪی ڪہ توی چشمهاےِ سرخِ گندھ لاتِ محل جمع شدھ بود!...💔
رسول رفت....
#ادامھدارد
#قصه_رسول
.
.
🏴|•دࢪ مسݪخ عِشڨ جُز نِڪۅ رآ نَڪُشَنْد..||•°
@Khadem_Majazi
•°🖤🥀↻
خادم مجازی
•°🖤🥀↻ #دمے_با_یار . . اسمش رسول بود.. لاٺ و عࢪق خوار معروفِ محله!🍻 تو تمومِ ماھ های سال بساطِ عرق
•°🖤🥀↻
#دمے_با_یار
.
.
روز بعد..
تق!تق!تق!🚪
حاج اڪبࢪ ناظم بود!
پشیمان!!
عذرخواھ!!
اشڪ ریزان!!😳🧐
_آقا رسول!😭
دیشب بےربط گفتم...
شما ببخش💔...
از امشب باید بیاے هیأت...😭😭
باید بیاے آقا رسول
+سلام
چیشده حاج اڪبࢪ؟!
درست بگو بفھمم چیمیگی حاجے!
_آقا رسول خواب دیدم😭😭
خواب آقا رو دیدم..ارباب..امام حسین؏ رو میگم😭💔آقا رسول نظر ڪࢪدهاے..
برگرد؛برگرد هیئت آقا رسول😭....
رسول قصه دیگہ هیچ چیزی نمےشنید..بے ارادھ اشڪِ گنده لات محله سرازیر شد...بہانه دست رسول آمده بود و او همان سرِ سوزن ارادٺ را وسیلہ ڪرد،برای رهایے..فریـاد زد و غرق شد در اشڪهایے ڪہ از دیشب سر بند آمدن نداشت...
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
رسول تࢪڪ!
دیگر هیچڪس او را در هیبٺ قبل ندید..
از وقتے امام حسین؏ او را آزاد ڪࢪد،شروع کرد به شستن گذشتہاش با اشڪ و عشق و ارادٺ به اهل بیت...
پ.ن:بازم واسہی توبہ استخارھ مےڪنید رفقا؟!💔🚶🏻♂
#بازآبازآهرآنچہهستےبازآگࢪڪافروگبروبٺپرستےبازآ....
#توبه
#قصه_رسول
#رسول_ترڪ
#امام_حسین؏
.
.
🏴|•دࢪ مسݪخ عِشڨ جُز نِڪۅ رآ نَڪُشَنْد..||•°
@Khadem_Majazi
•°🖤🥀↻