eitaa logo
خادم مجازی
154 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
330 ویدیو
7 فایل
بہ‌نامِ‌اللہ..🌱 دورهم‌جمع‌شدیم‌تابه‌حول‌وقوه‌الهے کمی‌ازشهادت‌وشهدابگیم‌و "رنگ‌بگیریم" •🕊 زیرمجموعہ‌کانالِ'عاشقانہ‌های‌حلال °• @Asheghaneh_halal •° •🕊 خادم‌کانال‌جهت‌انتقادیاپیشنهاد °• @nokar_mahdizahra •°
مشاهده در ایتا
دانلود
[ ❣] 🕊 ﷽ 🕊 ♡| |♡ خـدایا! بگیـر‌ازمـن... آنچہ‌ کہ‌ را مےگیرد ...ヅ این‌ روزها‌ عجیـب‌ دلم؛ بہ‌ سـیم‌ خاردارهای‌ دنیا گیر کرده‌ اسـټ...💔 [شهدا گاهے نگاهے به زیࢪ پایتان بیاندارید🍃] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🦋 ] با توستــ آشنایے ما از قدیمـ ها✨🌹 آن سان ڪه با حریمـ حرمـ یاڪریمـ ها🍂 تا سر به پای تو بگذارمـ، امان بده😊✋ خود را رسانده‌امـ به تو از دست بیمـ‌ها🌺✨    ┄┄┅─ 💚✵─┅┄ [نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐] Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
[ #عشق_نامہ💌 ] #نخل_های_بی_سر #قسمت_بیست_هشتم درد بچه ها، زبان ناصر را باز ميكند و ترس هميشگي اش
[ 💌 ] جنازة احمد شوش و چندتا از بچه هاي اهـواز رو كه اين جاست ورمي داري و مي بري. احمد شوش رو مي بري مسجد جامع و بقيه رو هم ميبري سپاه اهواز. 😞 ـ ناصر، سر تكان ميدهد و زير لب ميگويد: ـ هوم؛ با وانت!! وانت، ناله كنان سينة جاده را مي شكافد و بـه طـرف اهـواز پـرواز مـي كنـد . ☹️ سكوت جاده را يا آمبولانس ها مي شكنند يا خودروهايي كه - تك و تـوك - از طرف اهواز مي آيند. گاه گاهي هم وانتي به چشم مـي خـورد كـه در زيـر اثـاث سنگين خرمشهري ها، به ناله و التماس افتاده است و رو به سوي اهواز دارد. 😢 خورشيد، نفس هاي آخرش را مي كشد و نزديك است كه روشني را از جاده و شهر بگيرد و تا فردا - كه دوباره مي آيد - شـهر و بيابـان را در تـاريكي فـرو برد. اشعه نارنجي رنگ آفتاب، از كف زمين برچيده شده و روي بلنداي ديوارها و نخلها جمع شده است. 🌞 ناصر، همين كه سوار شد كنار دست راننده به خواب رفت و هنوز هـم كـه وانت به ورودي اهواز رسيده ، سرش روي شانة راننـد ه اسـت. راننـده وقتـي از خرمشهر بيرون زد، بنا كرد با ناصر صحبت كردن، اما هنوز به فرودگـاه نرسـيده بودند كه ديد ناصر، مست خواب روي شانه اش افتاد و ديگر جواب او را نـداد . 🤨 هرجا كه راه وانت بسته مي شود فرياد بوقش به آسمان كشيده مي شود؛ اما ناصر را نميتواند بيدار كند. شهر، در تب و تاب است و مردمش در جنب و جـوش . روح جديـدي بـه كالبد شهر دميده شده و با خودش اضطراب و شتاب آورده است . صـداي بـوق ممتد، چشم و گوش مردم اهواز را به طرف وانت مي كشد. آنهايي كه به وانـت نزديكند و جنازه ها را عقب آن مي بينند، به ماشين اشاره مي كننـد و بـا حـسرت سر مي جنبانند و چيزهايي مي گويند. 😔عدهاي هـم خـود را از لابـه لاي جمعيـت خيابان بيرون مي كشند و سراسيمه دنبال وانت به طرف مقر سپاه اهواز مي دونـد تا شهدا را تشييع كنند🏃‍♂ وانت وسط محوطة سپاه از ناله مي افتد و به جايش ناله و فرياد جمعيت بـه هوا ميرود: ـ شهيدان زنده اند، االله اكبر! ـ به خون آغشته اند، االله اكبر! ناصر بيدار مي شود و با صداي جمعيت جا مي خورد. 😳چشمهايش را مي مالد و متوجه جمعيتي مي شود كه وانت ر ا محاصره كرده اند و شهدا را از دست هـم ميقاپند. 👀صدايشان طنين دارد و طنينش با زياد شدن جمعيت بالاتر ميرود: ـ اين گل پرپر از كجا آمده؟ ـ از سفر كرببلا آمده؟ ـ عزيز رهبر از كجا آمده؟ ـ از سفر... دست ها براي قاپيدن تابوت ها همديگر را كنار مـي زننـد و تـابوت هـا، روي بلندترين آنها جاگير مي شوند و بالا و پايين مي پرنـد. محوطـة سـپاه هـر لحظـه خاليتر مي شود. ناصر ناگهان خودش را با راننده تنها مي بيند. او مانـده اسـت و راننده و وانت و كمي آن طرفتر، نگهبان دم در كه هنوز غرق تماشاي جمعيـت و جنازه‌ها است. 👀 راننده رو به ناصر ميكند: ـ خب ناصر، من ميرم سراغ پروندة شـهدا ، هـوا هـم ديگـه تاريـك شـده و نميشه برگشت. مجبوريم شبو اينجا بمونيم و فردا صبح... 😞 [در دنیاے مدࢪن📱 به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ✌️🏻 ] ❇️ (حفظه‌الله): 🕊| هم خانواده‌های شهدای عزیزمان و هم خانواده‌های اسرای عزیزمان و هم جانبازان عزیزمان و خانواده‌های گرامیشان، قدر خودشان را بدانند و مطمئن باشند که عمل آنها امروز خیلی ارزش داشته و دارد و تأثیر زیادی برای عظمت اسلام داشته و خواهد داشت. سخنرانی در دیدار با جمع کثیری از جانبازان 🗓1368/08/24 [حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍] 🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
🍃و اردیبهشتی که به نام توست. تویی که فرشته ی بی بالی و با مهربانی های برادرانه ات، راه خودت را به ما نشان میدهی‌. 🍃تو، شهید پاییزیِ مدافعین حرمی، همان که وجودش زندگی میبخشد صدای خش خش برگ های پاییزی را. 🍃کربلا رفتنت را در پاییز تجربه کردی. عقد، عروسی و نهایت آرزوی همیشگی ات که وصال حضرت یار بود، اما بهاری بود، متفاوت تر از تمام رویداد های زندگی ات. چون تو متفاوت ترینی‌.🥰 🍃قدم نهادن تو در این دنیا اوج خلقت و دل سپردن به تو و وجودت عاشقانه ترین لحظات این آفرینش. 🍃آن زمان هایی که آرام و ، سر به زیر سر سخن میگفتی، همیشه میان سخنانت از و پیشوایان حدیثی یاد میکردی و اینگونه دل آدم با حرف هایت آرام میشد😌 🍃یا آن زمان هایی که در هیئت، با سوز دل برای بی کفن اشک میریختی و سینه ات از فرط سینه زنی کبود میشد. این ها تمام اتفاقاتی است که تولد تو به ارمغان اورده، تویی که مادرت میگفت از همان کودکی با دیگر فرزندانش فرق داشتی. 🍃میدانی برادر جان، نام تو شده سنگ این روزهایم، شرمنده ام، آری میدانم کم گذاشته ام اما، تو میبخشی. چشم میپوشی و حمایتم میکنی تا آن بشوم که خدا میخواهد🙃 🍃تو همیشه هستی و منم دلخوشم به بودن همیشگی ات، به عشق بی نهایتی که به داری و منی ک همنشینت میشوم هم از آن بهره مند میکنی آنگونه که با نام (س) جان میگیرم و زیرلب نام تورا میبرم😇 ♡میلادت مبارک عزیزترین خلقت خدا میلادت مبارک عاشق ترینِ مخلوقات :) ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۴ اردیبهشت ۱۳۶۸ 📅تاریخ شهادت : ۵ آذر ۱۳۹۴. حلب 📅تاریخ انتشار : ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : قزوین
6(1).jpg
1.12M
فایل با کیفیت طرح به مناسبت سالروز تولد شهید حمید سیاهکالی مرادی🌺💫 ☆مناسب برای و @ammarabdi_ir
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید حمید سیاهکالی مرادی🌺💫 @ammarabdi_ir
[ #قراࢪ_عاشقانہ💗 ] بعد از هزار سال دگر می‌شناسمت وقتی که جای جای دلم رد پای توست فریادتان تمام زمین را گرفته است امروز هر چه می‌شنوم از صدای توست [ السلام علیک یا نبی‌الرحمة صلی‌اللّه ‌علیه وآله ✋🏻 ] [دلم بھ آن مستحبی خوش است کہ جوابش واجݕ استـ😇] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپیدانھ🌅‌ ] صبح و باران و غزل در دست دوست صبح زیبایِ شقایق‌ها بخیر خنده لبهای تو، یک جرعه عشق ای گلم! این صبح عاشق ها بخیر #صبح‌ِتـون‌شهدایی🌺 [و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🥀] در ازدحامـِ اين شهرِ شلـوغ... تنها... 😍ــــویی كهـ مرا آرامِـ جـانى...❤️ ✍🏼 [یا بࢪگرد... یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 👼] از بودن تو خاطࢪھ دارد آیا؟ حس ڪرده بہ روے گونہ دستت را یا؟... بر خندۀ عڪس آخرت زل زدھ است🙃 طفلے ڪہ بلد نیست بگوید ❤️بابا ❤️.. [بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ😢] Eitaa.com/Khadem_Majazi