#دل_بده♥️
به روح الله گفت:
این تقوا که میگن دقیقا یعنی چی؟
گفت:
چیزی که من از تقوا میدونم یعنی: [ ایمان مستمر،عمل مکرر ]
آدم با یه شب دو شب به جایی نمیرسه .
باید ایمانت دائم باشه و عملت مداوم .
اینکه یه شب بری هیئت و کلی گریه کنی ،
بعدش انتظار داشته باشی نفس مسیحایی پیداکنی،اینجوری نیست...
دوروز بعد میبینی تو منجلاب دنیا گرفتار شدی...
#شهید_روحالله_قربانی
@khademin_shohada_313
✍️ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_پنجم
💠 هیاهوی مردم در گوشم میکوبید، در تنگنایی از #درد به خودم میپیچیدم و تنها نگاه نگران سعد را میدیدم و دیگر نمیشنیدم چه میگوید. بازوی دیگرم را گرفته و میخواست در میان جمعیتی که به هر سو میدویدند جنازهام را از زمین بلند کند و دیگر نفسی برای ناله نمانده بود که روی دستش از حال رفتم.
از شدت ضعف و ترس و خونریزی با حالت تهوع به هوش آمدم و هنوز چشمانم را باز نکرده، زخم شانهام از درد نعره کشید. کنار دیواری سیاه و سنگی روی فرشی قرمز و قدیمی افتاده بودم، زخم شانهام پانسمان شده و به دستم سِرُم وصل بود.
💠 بدنم سُست و سنگین به زمین چسبیده و نگاه بیحالم تنها سقف بلند بالای سرم را میدید که گرمای انگشتانش را روی گونهام حس کردم و لحن گرمترش را شنیدم :«نازنین!»
درد از روی شانه تا گردنم میکشید، بهسختی سرم را چرخاندم و دیدم کنارم روی زمین کز کرده است. به فاصله چند متر دورمان پردهای کشیده شده و در این خلوت فقط من و او بودیم.
💠 صدای مردانی را از پشت پرده میشنیدم و نمیفهمیدم کجا هستم که با نگاهم مات چشمان سعد شدم و پس از سیلی سنگینش باور نمیکردم حالا به حالم گریه کند. ردّ #خونم روی پیراهن سفیدش مانده و سفیدی چشمانش هم از گریه به سرخی میزد.
میدید رنگم چطور پریده و با یک دست دلش آرام نمیشد که با هر دو دستش صورتم را #نوازش میکرد و زیر لب میگفت :«منو ببخش نازنین! من نباید تو رو با خودم میکشوندم اینجا!»
💠 او با همان لهجه عربی به نرمی #فارسی صحبت میکرد و قیل و قال مردانی که پشت پرده به #عربی فریاد میزدند، سرم را پُر کرده بود که با نفسهایی بریده پرسیدم :«اینجا کجاس؟»
با آستینش اشکش را پاک کرد و انگار خجالت میکشید پاسخم را بدهد که نگاهش مقابل چشمانم زانو زد و زیر لب زمزمه کرد :«مجبور شدم بیارمت اینجا.»
💠 صدای #تکبیر امام جماعت را شنیدم و فهمیدم آخر کار خودش را کرده و مرا به #مسجد عُمری آورده است و باورم نمیشد حتی به جراحتم رحمی نکرده باشد که قلب نگاهم شکست و او عاشقانه التماسم کرد :«نازنین باور کن نمیتونستم ببرمت بیمارستان، ممکن بود شناسایی بشی و دستگیرت کنن!»
سپس با یک دست پرده اشک را از نگاهش کنار زد تا صورتم را بهتر ببیند و با مهربانی دلداریام داد :«اینجام دست کمی از بیمارستان نداره! برا اینکه مجروحین رو نبرن بیمارستان، این قسمت مسجد رو بیمارستان کردن، دکتر و همه امکاناتی هم اوردن!»
💠 و نمیفهمید با هر کلمه حالم را بدتر میکند که لبخندی نمکین نشانم داد و مثل روزهای خوشیمان شیطنت کرد بلکه دلم را به دست آورد :«تو که میدونی من تو عمرم یه رکعت #نماز نخوندم! ولی این مسجد فرق میکنه، این مسجد نقطه شروع مبارزه مردم #سوریه بوده و الان نماد مخالفت با #بشار_اسد شده!»
و او با دروغ مرا به این #جهنم کشانده بود که به جای خنده، چشمانم را از درد در هم کشیدم و مظلومانه ناله زدم :«تو که میدونستی اینجا چه خبره، چرا اومدی؟» با همه عاشقی از پرسش بیپاسخم کلافه شد که گرمای دستانش را از صورتم پس گرفت و با حالتی حق به جانب بهانه آورد :«هسته اولیه انقلاب تو #درعا تشکیل شده، باید خودمون رو میرسوندیم اینجا!»
💠 و من از اخبار بیخبر نبودم و میدیدم درعا با آمادگی کامل به سمت جنگ میرود که با همه خونریزی و حال خرابم، با صدایی که به سختی شنیده میشد، بازخواستش کردم :«این چند ماه همه شهرهای #سوریه تظاهرات بود! چرا بین اینهمه شهر، منو کشوندی وسط میدون جنگ درعا؟»
حالت تهوع طوری به سینهام چنگ انداخت که حرفم نیمه ماند و او رنگ مرگ را در صورتم میدید که از جا پرید و اگر او نبود از #ترس تنهایی جان میدادم که به التماس افتادم :«کجا میری سعد؟»
💠 کاسه صبرم از تحمل اینهمه #وحشت در نصفه روز تَرک خورده و بیاختیار اشک از چشمانم چکید و همین گریه بیشتر آتشش میزد که به سمت پرده رفت و یک جمله گفت :«میرم یه چیزی برات بگیرم بخوری!» و دیگر منتظر پاسخم نماند و اگر اشتباه نکنم از شرّ تماشای اینهمه شکستگیام فرار کرد.
تازه عروسی که گلوله خورده و هزاران کیلومتر دورتر از وطنش در غربتِ مسجدی رها شده، مبارزهای که نمیدانستم کجای آن هستم و قدرتی که پرده را کنار زد و بیاجازه داخل شد.
💠 از دیدن صورت سیاهش در این بیکسی قلبم از جا کنده شد و او از خانه تا اینجا تعقیبم کرده بود تا کار این #رافضی را یکسره کند که بالای سرم خیمه زد، با دستش دهانم را محکم گرفت تا جیغم در گلو گم شود و زیر گوشم خرناس کشید :«برای کی جاسوسی میکنی #ایرانی؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@khademin_shohada_313
🌊🐚
+یاایهاالذیـטּآمنو💕
_جانـρ🌱
+هَروقتندونستۍکجابࢪۍ
بهسمتمـטּبیا❤️🌱
@Khademin_shohada_313
••🌻🌿••
-خداهمیشههمراهته،
اگࢪتوخداࢪونمیبینی
خداتوࢪومیبینه...🙃💕
@Khademin_shohada_313
عزیزےمیگُفت:💌✨
هروقٺاحساسڪردیداز
#امامزمان👑🌿
دورشدیدودلتون
واسهآقاتنگنیسٺ💔
ایندعاےکوچکروبخونید🔖
بخصوصتوےقنوٺهاتون🤲🏻:
♥️🍁لـَیِّـنْ قَـلبےلِـوَلِـیِّ أَمـرِڪ🍁♥️
یعنیخداجون••|📒|••
دلموواسہاماممنرمڪن . .
@Khademin_shohada_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 این ویدیو را هر جور توصیف کنید جا داره :
🌼(تا میتونید نشر بدین)
🌺خبر خوب
🌸حال خوب
❤️زندگی زیبا
🌹زندگی درس اموز
🤲زندگی خدایی
🇮🇷زندگی اسلامی ایرانی
👏زندگی موفق
👩🔬زن موفق
👨👩👧👧خانواده شاد
📚خانواده علم و دانش
🥘خانواده قناعت
💐خانواده نمونه
🕌خانواده تعهد دینی،تخصص علمی
🛤خانواده خوشبخت در دنیا، سعید در آخرت
🌅خانواده مفید برای جامعه
و....
👈این ویدیو را ببینید تا مفهوم واقعی زن مسلمان ایرانی را دریابید.
🙏این ویدیو را ببینید تا متوجه بشید چگونه از دامن زن، مرد به معراج می رود.
😤 این ویدیو را ببینید و خاک عالم بر سر برخی متولیان هنر و رسانه بریزید که چگونه مشتی سلبریتی بی شخصیت و پوچ اندیش که همه افتخارشان ،عدم ازدواج، طلاق ،پارتی شبانه،بی بندوباری اخلاقی ، سگ بازی و.... است را الگوی دختران و پسران جوان کرده است.
#زن_و_خانواده
#عفاف_حجاب
#امربه_معروف
@khademin_shohada_313
کپی حرام 🔥❌
بیاکہ خستہ ام از این حضوࢪ پنهانێ✨💫:
🌷شهیدی که بدنش را زنده زنده موشها خوردن :
توی اسارت، عراقی ها برا تضعیف روحیه ی ما فیلمای زننده پخش می کردند.
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ
ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ...
ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ،
ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ
ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدا بود، ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ.
ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ .
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ،
ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ.
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ.
ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺷﻬﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ،
ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭﻥ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ.
ﻋﻠﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ...
اینطور شهید دادیم و حالا بعضی ها راحت پای کانالهای ماهواره یا موبایل هامون نشستیم وصحنه های زننده را تماشا میکنیم و گاهی با خانواده هم همراهی می کنیم و نمی دانیم یک روز همان شهید رو می آورند تا توضیح بدهد به چه قیمتی چشم خود را از گناه حفظ کرده و غصه ی دوستان را داشته وشهادت رو به جون خریده تا خود و دوستانش مبتلا به دیدن صحنه های زننده نشوند...
•|✨🧡
شاید خودمون ندونیم!
ولی هممون حرم لازمیم :)..❤️🌱
#ڪربلا
@khademin_shohada_313
دوستگلمونبهمسابقه پآسخ صحیح
دادند🙂💛
رضایتشون ازهدیشون🖇🔅
《²⁵پروفآیلدخترآنهبهدرخواستخودشون》
#مبآرکشونبآشہ🛵🗞
تافرداچالشمون وقتداره🤩
#منتظرتونیمـ🚶🏽♀️🌸
#تلنگرانه
دخترکهباشی...🧕🏻🤓
|دختر که باشی بهت میخندن اگه دلت #شهادت بخواد✌️🏻😹|
کیا #شهید میشن؟؟
-مدافعان حرم🇸🇾
-کسایی که تو عراق و سوریه باشن!والسلام!🇮🇶
|دختر که باشی بهت میگن اربعین کربلا رفتن صلاح نیست💔🙅🏻♀|
|دختر که باشی هیئت و روضه رفتنت یه جور دیگه است🙎🏻♀☝️🏻|
|دختر که باشی اگه روضه سنگین بخونن توی جمعی، دست و بالت بسته است برا سبک شدن🙍🏻♀🤐|
|دختر که باشی حسرت یه جاهایی تنهایی رفتن می مونه رو دلت🤦🏻♀🚶🏻♀|
|اصلا یه چیزایی برا دخترا همیشه حسرت میمونه🙆🏻♀😩|
اما...!!
دختر که باشی [اونم از نوع زهراییش🌸]
وارث ارثیه مادری|💕|
|و روزی مفتخر میشی به رسالت شریف مادری🤱🏻👼🏻|
مادری که در دامنش👇🏻
✌️🏻🇮🇷قاسم سلیمانی ها...
✌️🏻🇮🇷احمدی روشن ها...
✌️🏻🇮🇷و محمدرضا دهقان ها
رو تربیت میکنه...👥
|~اخه شنیدی که میگن...👂🏻🗣|
|از دامن زن مرد به معراج میرسه🤲🏻🧔🏻|
بهخودتببالبانو..?🧕
@Khademin_shohada_313
#ڪپے؟بآذکرصلوآت✨🌱
.《🌸💕》
•فَلا يَحزُنکَ قولهم
إِنَّا نَعلمُ ما يُسِرُّون
و ما يُعلنون
•پس سخنانشان تو را
غمگین نسازد، ما آنچه را پنهان میدارند و آنچه را آشکار میکنند میدانیم!🙂🍃
سوره یاسین آیه ۷۶
@Khademin_shohada_313
•|🌸🍃
روز خود را زیبا کنید با
🌼"صلوات"🌼
بر محمد(ص) و خاندانش
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸
#شایدیڪتلنگر❗️
← یـه روایــت شنیــدم
بــرق از ســرم پـریـد ؛
🔻مےگفــت اون دنــیا
کسانـے کـه مےتونستـے
امـر به معروفـ شون بکنے و نکردے
یقه تو مۍگـیرن....❗️❕
مـیــ گن تـو اگر منـو امر بـه
معروف می کردے اون گناهـُ نمـی کردم..
#امࢪبهمعروف✨
#نہےازمنکࢪ🍃
@Khademin_shohada_313
.بهشگفتن:
+چـراپلاڪتومیڪندی؟!
گفـت:
-هرچیفڪرمیڪنم
یارایامامحسینتوڪربلا
پلاڪنداشتن(:
#شهیدگمنام
@khademin_shohada_313
از همراهان عزیز کانال عذر خواهی میکنم به خاطر اینکه دیشب رمان گذاشته نشد
ان شاءالله امشب دو قسمت از رمان و ميگذارم...🌺