#روایت_عشق 🍃 وقتی با خدا باشی صیاد دل ها می شوی... حاج حسین یکتا کمیته خادمین شهدای استان کردستان 🔸@khademinkordestan

❣#سلام_امام_زمانم❣ 🍂بی تو دلمان خیـــر ندیده است بیا در لاکِ گنـاه خـود خزیده است بیا... 🍂هم بارشِ غصه‌هایمان بی‌حد است هم‌ کارد به‌‌ استخوان‌ رسیده‌ است بیا... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲🏻 #السلام‌علیکم‌یا‌اولیاءالله‌واحبائه سلاااام رفقا🤚🌹 صبح اولین روزهفته بخیر وروزتون سرشار از محبت آل الله ان شاءالله ✨🤲🏻

•|🍃 «گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد(ع) و رنج چندین ساله زینب کبری(ع) از این قبیل است؛ رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند . . •|🍃 کمیته خادمین شهدای کردستان 🌷|@khademinkordestan

🎬 #استوری | #شهادت 🔻حاجت منم بده شهید بشم کمیته خادمین شهدای کردستان 🔸@khademinkordestan

- ‌یِـهومِـیومَدمِیگُفت: «چِراشُمـٰاهـٰابِیڪٰارِیـد؟!» مِیگُفتِـیم: «حـٰاجۍ! نِمیبِـینۍاَسلَحہ‌ِدَستِمونِہ؟! مِیگُفـت: «نَہ‌..بِیڪٰارنَبـٰاش! زَبونِت‌بِہ‌ذِڪرِخُدابِچرخہ‌ِپِسَر(: هَمینطورکِہ‌نِشَستِۍهَرڪٰارےکِہ‌مِیڪُنِے ذِڪـرهَم‌بِـگو-! کمیته خادمین شهدای کردستان 🌷|@khademinkordestan

#وصیت_شهید 🍃 ای مردم عزیز از رهبر اطاعت کنید وحدت راحفظ نمائیدودر صحنه های انقلاب حضور داشته باشید. 🕊«شهید حبیب الله سلطانی» #شهدای_کردستان کمیته خادمین شهدای استان کردستان 🔸@khademinkordestan

#حسرت_خادمی ● دونه دونه برفای زمستون رو شمردیمُ حوصله کردیم... ● به رنگ خاکی لباس بسیجی هامون قسم دلمون لک زده برا اسفند دود کردن در یادمان... #خادم_الشهدا #راهیان_نور کمیته خادمین شهدای کردستان 🔸@khademinkordestan

🗓#روز_شمار 🔻۶روز تا صعود سراسری به «بازی دراز». کمیته خادمین شهدای کردستان 🔸@khademinkordestan

#معرفی_شهید #عکس_نوشته #کردستان 🕊«شهید محمدرضا عبدالملکی» ولادت:۱۳۳۳/۲/۱۰ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۸ محل شهادت:سنندج نحوه شهادت:بمباران هوایی ارتش بعث عراق محل دفن:روستای قلعه/شهرستان قروه ....................(🪴)....................... شهید محمدرضا عبدالملکی فرزند محمود روز دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۳ میان خانواده‌ای فرهنگی و متدین در روستای «قلعه» از توابع شهرستان قروه به دنیا آمد. دلیل اینکه پدر وی از اعضای هیات امنای روستا بود بیشتر جلسات در منزل ایشان تشکیل می‌شد، بنابراین محمدرضا با فضا‌های معنوی و ادبی اسلامی آشنایی کامل به دست آورد و از همان دوران فردی سخت کوش، با فضیلت، مردم دار و مردم دوست بود.روحیه نوع دوستی و مساعدت به دیگران باعث شد او از سال ۱۳۶۰ به عضویت کمیته آبادانی و عمران شهری و روستایی با کمیته راه سازی و جاده سازی همکاری خود را آغاز کرد و به امر جهادی پرداخت و در این زمان نهایت تلاش خود را برای رفع موانع و مشکلات جامعه به کار بست.محمدرضا در روز ۲۸ دی ماه سال ۱۳۶۵ جهت انتقال کمک‌های مردمی به جبهه‌های جنگ حق علیه باطل عازم شهر سنندج، مرکز استان کردستان شد و در سن ۳۲ سالگی در حوالی میدان نوبت این شهر مورد اصابت بمب افکن‌های ارتش بعثی عراق قرار گرفت به شهادت رسید. #شهدای_کردستان کمیته خادمین شهدای استان کردستان 🔸@khademinkordestan

يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ ... گـاهـی از دعـا کـردن هـم شـرم میکنم بـس که آبـرویت را خـرجِ مـنِ بی آبـرو کـردی ...♥️ 🍃|@khademinkordestan

🎬 #استوری | #شهادت 🌱شهادت معطل‌ِمن‌وتونمی‌ماند تواگرسربازِخدانشوی دیگری‌می‌شود... کمیته خادمین شهدای کردستان 🔸@khademinkordestan

#شهیدانه 🕊توکل وقت هایی که مشکل مالی برای کارهای فرهنگی پیدا می شد می گفت : •خدا میرسونه• خانمش می گفت : خب از کجا ؟ مصطفی هم میگفت : اگر بپرسی از کجا اسمش دیگه توکل نمیشه . کار خدا اما و اگر نداره ! ؛ #مصطفی_صدرزاده کمیته خادمین شهدای کردستان 🔸@khademinkordestan

بسم الله الرحمن الرحیم 🔻تیزر افتتاحیه راهیان نور مناطق عملیاتی غرب و شمال غرب کشور همزمان با صعود قله های عشق و ایثار بازی دراز 🔸زمان:چهاردهم اردیبهشت ۱۴۰۳ مکان:کرمانشاه /سرپل ذهاب/ ارتفاعات بازی دراز کمیته خادمین شهدای استان کردستان ◽️@khademinkordestan

#سلام_امام_زمانم♥️✋🏻 اِ؎بهـــٰــار؎تَـــــرین آیِنہ هَستے۔۔۔◇ ﴿یـــــوسُف ڪَنعٰانے مَـــــن۔۔۔﴾، " ۔۔۔سَـــــلٰام۔۔۔" آقٰاجــᰔـــآنم۔۔۔بیآ و أذٰان ؏ِــــشق بخوٰان ۔۔۔! تٰا جهـــــآن سَراسَر مُسلمـــــآن شَود! بیآ۔۔۔ و ، «وَ نُرِيـــــدُ أَنْ نَمُنَّ....‌‌‎‎❀»رٰا، فَریــــٰـادڪُن... 🌤#أللَّھُـمَ_؏َـجِّـلْ_لولیک_الفرج🤲🏻 #السلام‌علیکم‌یا‌اولیاءالله‌واحبائه سلام و درود رفقا🤚 صبحتون بخیر و شادی روزتون متبرک به نور وجود حضرت زهرا سلام الله علیها ✨🌹

نقطه قوت ما در ایمان ماست ؛ و نقطه ضعف ِدشمن نیز در ایمان اوست به این ترتیب عاقبت کار روشن است . [ شهید آوینی ] کمیته خادمین شهدای کردستان 🌷|@khademinkordestan

همه دسته گل به آب می‌دهند ؛ ‌اما انگار حکایت ما فرق دارد . . ‌ما دسته گل به خاک می‌دهیم ما دسته گلهایی به خاک دادیم که عطرشان هنوزهم به مشام می‌رسد . کمیته خادمین شهدای کردستان 🌷|@khademinkordestan

#معرفی_کتاب #شهدای_کردستان آخرین رویای سلطان: زندگی‌نامه و خاطرات برادران شهید مطلب، طالب و خالد حسنی‏‫ 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan

بزودی... راهیان نور غرب وشمالغرب آغاز خواهد شد. یادمان شهدای زریوار سنگر خادمین شهدا 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan

#شهدای_کردستان 🌷یاد و خاطره برادران شهید حسنی گرامی باد‌.🌷 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan

خالد» در تعقیب نیرو‌های ضدانقلاب شب و روز نداشت «خالد» هم تحصیلات ابتدایی را با موفقیت پشت سر نهاده و در عنفوان جوانی در کنار کار کشاورزی و دامداری در روستا، گاهی هم برای کار به شهر‌های دور و نزدیک از جمله تهران و اهواز سفر می‌کرد. «خالد» مدافع نظام و انقلاب اسلامی بود؛ به‌همین دلیل سال ۱۳۶۰ توسط گروهک‌های ضدانقلاب دستگیر و به مدت ۲۰ روز زندانی شد. او برای مقابله با گروهک‌های ضدانقلاب به‌همراه ۲ برادر دیگرم به عضویت سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد درآمد و برای دفاع از آرمان‌های انقلاب اسلامی، سلاح به دست گرفت. «خالد» سال ۱۳۶۲ در جاده سنندج ـ‏ دیواندره در کمین گروهک‌های ضدانقلاب به همراه همسرش به مقام جانبازی نائل آمد و پس از مدت‌ها بستری شدن در بیمارستا‌ن‌های بیجار و تهران، به میان رزمندگان سپاه اسلام بازگشت و به فعالیت خود مصمم‌تر از گذشته ادامه داد. پانزدهم خرداد سال ۱۳۶۳ «مطلب» و «طالب» بر اثر بمباران رژیم بعث عراق در پارک شهر «بانه» به شهادت رسیدند؛ اگرچه «خالد» به‌دلیل اینکه تنها فرزند ذکور خانواده بود، می‌توانست کمتر در عملیات‌ها حضور پیدا کند؛ اما همچنان در عرصه خطر، گوی سبقت را از دیگران می‌ربود و در تعقیب نیرو‌های ضدانقلاب شب و روز نداشت. سرانجام «خالد» هم در راه اعتلای آرمان‌های انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره)، در روز سیزدهم فروردین‌ سال ۱۳۶۵ در یک اقدام تروریستی در روستای «کانی سور» شهرستان بانه مورد سوءقصد گروهک‌های ضد انقلاب قرار گرفت و به شدت مجروح شد و یک روز بعد در بیمارستان سقز روح بلندش به ملکوت اعلی پیوست و نامش برای همیشه جادوانه شد. آری «خالد» هم رفت تا کنار «طالب» و «مطلب» آرام بگیرد، مردم برایش قبر را آماده کرده بودند و من هم دلم می‌خواست می‌مُردم و کنار برادرانم می‌رفتم. چشمم که به پدرم افتاد، دلم خون شد، انگار در این چند ساعت پیرتر و تکیده‌تر شده بود، همه به حالش دل می‌سوزاندند و می‌گفتند که «حسن بگ» سه تا پسر داشت هر سه شهید شدند و تنها ماند. با این‌که کمرش زیر بار غصه‌ها خم شده بود؛ اما همیشه سعی می‌کرد خوددار و صبور باشد، با این وجود چند سال بعد از رفتن «خالد» از دنیا رفت و در مزار «سلیمان بگ» شهر بانه در کنار مادرم آرام گرفت. 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan