🚨کاندید بود زمانی که کمتر کسی برای گلولههای دشمن کاندید میشد..!
به رئیس جمهوری نیازمندیم که برای مبارزه با دشمنان داخلی و خارجی و سرفرازی ایران عزیزمان کاندید شود و جان و آبرویش را کف دستش گرفته باشد، نه آنان که برای تمایل به غرب و وادادگی در مقابل غربزدگان و لیبرالهای داخلی سر از پا نمیشناسند!
#شهید_جمهور
#شهدا
#انتخابات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کانال خادمین شهدا"💫
@khademshohada_komijan
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
11.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 #موشن_گرافیک(2) | امام وعدههای صادق و پیشبینی انزوای رژیمصهیونیستی
🍃🌹🍃
@khademshohada_komijan
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#چلهزیارتعاشورا
#سالگردشهادت♥️
زیارتعاشورای امشب به نیابت از شهیدمدافعحرمحضرتزینب(س)
شهید حسن عبداللهزاده 🍃🌷
شبِ هفتم چلهزیارتعاشورا
@khademshohada_komijan
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«دلم برای رئیسی سوخت»
بخش سوزناک صحبت های امروز رهبر انقلاب درباره رئیس جمهور شهید
@khademshohada_komijan
11.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#چلهزیارتعاشورا
زیارتعاشورای امروز به نیابت از
شهید علی کبودوندی 🍃🌷
روز هشتم چلهزیارتعاشورا
@khademshohada_komijan
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دونه دونه با خدا در میون بذار🌱
@khademshohada_komijan
هدایت شده از زُلفـــٰا!🇵🇸
enc_16252583375668299298652.mp3
1.36M
⚘️کمیته خادمین شهداء⚘️
#گوش_جان
روزی صدبار به خودت بگو:
اگه همه ولم کنن امام رضارو دارم...
@khademshohada_komijan
سالروز آغاز امامت علمدار
بر امت اسلامی مبارک باد..:)👀♥️
#لبیکیاخامنهای
@khademshohada_komijan
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#چلهزیارتعاشورا
زیارتعاشورای امشب به نیابت از شهیدمدافعحرمحضرتزینب(س)
شهید احمد مشلب 🍃🌷🇱🇧
شبِ نهم چلهزیارتعاشورا
@khademshohada_komijan
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#یکدقیقهمطالعه
«از تیپش خوشم نمی آمد. دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار شش جیب پلنگی گشاد می پوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که می انداخت روی شلوار. در فصل سرما با اورکت سپاهی اش تابلو بود. یک کیف برزنتی کوله مانند یک وری می انداخت روی شانه اش، شبیه موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ. وقتی راه می رفت، کفش هایش را روی زمین می کشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد.
از وقتی پایم به بسیج دانشگاه باز شد، بیشتر می دیدمش. به دوستانم می گفتم: «این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهۀ شصت پیاده شده و همون جا مونده!»
.
آمد اتاق بسیج خواهران و پشت به ما و رو به دیوار نشست. آن دفعه را خودخوری کردم. دفعه بعد رفت کنار میز که نگاهش به ما نیفتد. نتوانستم جلوی خودم را بگیرم، بلندبلند اعتراضم را به بچهها گفتم. به در گفتم تا دیوار بشنود، زور می زد تا جلوی خندهاش را بگیرد. معراج شهدای دانشگاه انگار ارث پدرش بود.هر موقع میرفتیم، با دوستانش آنجا میپلکیدند. زیرزیرکی میخندیدم و میگفتم:« بچهها، بازم دار و دسته محمدخانی!»
بعضی از بچههای بسیج با سبک و سیاق و کار و کردارش موافق بودند، بعضی هم مخالف، معروف بود به تندروی کردن و متحجر بودن. از او حساب میبردند، برای همین ازش بدم میآمد. فکر میکردم از این آدمهای خشک مقدس از آن طرف بام افتاده است. آنهایی که با افکار و رفتارش موافق بودند می گفتند: «شبیه شهداست، مداحی میکنه، میره تفحص شهدا!».
#کتابقصهدلبری
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
@khademshohada_komijan
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯