eitaa logo
خاکریز🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
972 عکس
1.3هزار ویدیو
3 فایل
﷽ |ـرسانه‌فرهنگۍخاکـریز|🕊 🌿شهید حسن باقری: جبهه ، گردان ، خاکریز بهانه است! ماباهم رفیق شده ایم تا همدیگر را بسازیم. ‌•محلی برای زنده نگه‌داشتن یاد و خاطرهٔ شھدا• @Khakriz_admin همسنگر هزینه استفاده از محتوای کانال یه صلوات برای ظهور منجی عالم است💫
مشاهده در ایتا
دانلود
_ 🥀 _ تو عالم خیلی از مشکلات هست، گاهی انسان به ستوه میاد، ممکنه اشک بر دیدگانش جاری بشه، سختی‌هایی برای زندگی همه‌مون ممکنه پیش بیاد یه‌چیزی رو ممکنه از دست بدیم اما نمی‌ارزه تو عالم، برای هیچ کس و هیچ چیزی گریه کردن، جز اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام! • صحبتهای درباره امام حسین علیه‌السلام! 🌱|@Khakriz_mediaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در فقه می‌گویند آب قلیل اگر به ڪُر متصل شود دیگر حڪم آب ڪُر دارد ڪربلایی‌ها اینگونه بودند .. خود را به اقیانوس جاودانه‌ی حسین(ع) متصل ڪردند و ماندگار شدند ... 🌱|@Khakriz_mediaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 بگویید دیگر روضه حضرت قاسم نخوانند 🔴 خاطره‌ای از ریاست جمهوری رهبر انقلاب سال 1362 زمانی که رییس‌جمهور از ساختمان ریاست جمهوری در خیابان پاستور خارج می‌شد، متوجه سر و صدایی شد که از همان نزدیکی شنیده می‌شد. چند محافظ‌ دور کسی حلقه زده بودند و چیزهایی می‌گفتند. او فریاد می‌زد آقای رییس‌جمهور! آقای خامنه‌ای! من باید شما را ببینم ... آقای خامنه‌ای پرسید چی شده؟ کیه این بنده خدا؟ یکی از محافظان گفت: حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل اومده و با شما کار واجب داره، بچه‌ها میگن با عز و التماس خودشو رسونده تا اینجا، گفته می‌خوام با آقای خامنه‌ای حرف هم بزنم. پسرک 13 ساله با صورت پُر اَشک، از حلقه محافظان بیرون آمده و خودش را به آقا می‌رساند. آقا دستش را دراز کرده و با صدای بلند می‌گوید سلام بابا جان! خوش آمدی. حالت چطوره؟ سرتیم محافظان می‌گوید: این هم آقای خامنه‌ای! بگو دیگر حرفت را. ناگهان آقا با زبان آذری می‌پرسد: اسمت چیه پسرم؟ پسر نوجوان با شنیدن زبان مادری جان گرفته و با هیجان به ترکی می‌گوید: آقاجان من مرحمت بالازاده هستم از اردبیل، تنها اومدم تهران که شما را ببینم. آقا دست روی شانه او گذاشته و می‌گوید: ‌افتخار دادی پسرم، صفا آوردی، چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچه‌ی کجای اردبیل هستی؟ آقا جان! آقا جان! من از اردبیل آمدم تا اینجا که خواهشی از شما بکنم. + بگو پسرم. چه خواهشی؟ - آقا! خواهش می‌کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند! + چرا پسرم؟ نوجوان دوباره بغضش می ترکد: آقا جان!حضرت قاسم 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود میدان و بجنگد، من هم 13 ساله‌ام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم. می‌گوید 13 ساله‌ها را نمی‌فرستیم. اگر به جنگ رفتن 13 ساله‌ها بد است، چرا این همه روضه حضرت قاسم (ع) می‌خوانند؟ + آقای...! یک زحمتی بکش با امام جمعه تبریز تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ماست، هر کاری دارد راه بیاندازید و هرکجا خواست ببریدش. ماشین بگیرید تا برگردد. آقا خم می‌شود صورت او را می‌بوسد و می‌گوید «ما را دعا کن پسرم. درس و مدرسه را هم فراموش نکن، سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان». سرانجام مرحمت بالازاده روز21 اسفند 1363 در جزیره مجنون در عملیات بدر، با فاصله بسیار كمی از شهادت مرادش ، مهدی باكری ، بال در بال ملائك گشود و میهمان سفره حضرت قاسم (علیه السلام) گردید. 🌱|@khakriz_mediaa
بی زره رفت به میدان که بگوید حسن است..🍃 🌱|@khakriz_mediaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل‌های کوفیان با حسین(ع) بود، شمشیرشان با یزید... در عجبم عده‌ای معتقدند دل مهم‌تر از عمل است...
10.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قول میدم اگه ورق برگرده و علی نمیره...💔 🌱|@khakriz_mediaa
15.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 لالایی لالایی، نکنه رو نیزه‌هایی روضه مهدی رسولی با نوای لالایی برای ۶ماهه سیدالشهدا(ع) 🌱|@Khakriz_mediaa