فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ
از دست خدا گرفتی عزت ای مرد
شد رزق تو عاقبت شهادت ای مرد
تو در ردهی بهشتی و باهنری
وقتی که شدی شهید خدمت ای مرد
🎙 گوینده: حسین قدیری
🎞 تدوینگر تصویر: امیر حسین داوری
🎚 تدوینگر صوت: حسین قدیری
✍️ شاعر: فرزانه قربانی
کاری از بخش هنری موسسه خانه مهر ❤️
@KhaneeMehrHonari
دوش در حلقه یاران 128.mp3
2.56M
🎧 #پادکست
دوش در حلقه یاران سخنت بود ای مرد
تا دل شب سخن از سوختنت بود ای مرد
از سجایای تو بیش از همه در حلقه ما
بر زبانها صفت بت شکنت بود ای مرد
🎙 گوینده: حسین قدیری
🎚 تدوینگر: حسین قدیری
✍️ شاعر: علی شهودی
کاری از بخش هنری موسسه خانه مهر ❤️
@KhaneeMehrHonari
باید قبول کرد که پایان جست و جوست.mp3
3.1M
🎧 #پادکست
باید قبول کرد که پایانِ جست و جوست
دیگر دوباره دیدنت ای مرد آرزوست
پاینده باد دولتِ داغی که بر دل است
پاینده باد دولتِ بُغضی که در گَلوست
🎙 گوینده: حسین قدیری
🎚 تدوینگر: عاطفه شریفینیا
✍️ شاعر: محسن کاویانی
کاری از بخش هنری موسسه خانه مهر ❤️
@KhaneeMehrHonari
پایان عمر خادم ملت شهادت است.mp3
3.08M
🎧 #پادکست
سلطان طوس چون طلبیدش چه بیدرنگ
با شوق سرکشید همه جام نور را
پایان عمر خادم ملت شهادت است
اینگونه میدهند جزای صبور را
#شهید_رئیسی
🎙 گوینده: حسین قدیری
✍️ شاعر: با.شین
🎚 تدوینگر: حسین قدیری
کاری از بخش هنری موسسه خانه مهر ❤️
@KhaneeMehrHonari
در فضا پیچیده آوای دلی پر سوخته.mp3
2.68M
#پادکست
شیعه از روز ازل
#شهید_رئیسی
✍شاعر: کبری رحمتی
🎙 گوینده: هما جباری
🎚 تدوین: عاطفه شریفی نیا
کاری از بخش هنری موسسه خانه مهر ❤️
@KhaneeMehrHonari
«بسم الله الرحمن الرحیم»
«لاله زار»
#متن
صدای بوف بر دیوار خرابه، دلم را آشوب میکند. بیتاب، همانند ارواح سرگردان بر دشت میدوم. مثل جوان مردگان، موی پریشان میکنم! چه شد که پارچهی عزا بر آسمان دشت چتر غبار آلود خود را باز و آبی نیلی آسمان را تیره و تار کرد؟!
ببار باران! ببار بر دل سوختهام؛ ببار! تو نیز فهمیدهای تاریخ تکرار شده است؟ تو هم مانندِ من نمیدانی بر کدام لالهی سوخته بباری؟!
عطرشان، نه تمام کوه و دشت، بلکه جهان را پر کرد!
هیس! سکوت کن ای باد بهار، صدای هقهق مادران را میشنوی؟ میشنوم و سر تا پایم شعله می کشد.
کاش لاله ها ققنوس بودند...!
ببار، شاید افسانهها به حقیقت پیوستند و لالهها از میان خاک سرد، چونان ققنوس، سر ز خاک بیرون آوردند.
آرام گیر ای ابر بهار! بر فریاد کدام پدرِ لاله سوخته میغرّی؟! سکوت کن! غنچهای در فراق پدر می گرید، میشنوی؟! آرام گیر، شاید دخترِ لاله بترسد؛ دیگر لالهای نیست با دستش نوازشوار، گیسوان دختر، شانه زند و سپس بگوید:
- نترس غنچهام، غرّش ابر بهار است.
آتش بی رحم است، گلستان را سوزاند؛ لالهها را سوزاند، عالمی را سوزاند. پروانه نیز در آغوش لاله، بال و پرش آرام، آرام سوخت. ناله سر دهید ستارگان، آتش به لاله زار خورد!
باغبان پیر میگرید؛ این لاله ها در باغ او تک بودند...؛ با تنهایی باغبان چه کنم؟ آرام میگریم! کاش من نیز، کنار لالهها میسوختم.
#شهید_رئیسی
✍️ نویسنده: زینب زارعی «دختر باران»
کاری از بخش هنری موسسه خانه مهر ❤️
@KhaneeMehrHonari
<بسم الله الرحمن الرحیم>
#متن
سلام مردِ مهربانِ روزهایِ سخت،سلام مردِ محجوب و پاکِ سرزمینم،سلام و درود رئیس جمهــورِ شهــیـدم!
میخواهم غم دلم را برایتان بازگو کنم، در تمام این سال هایی که فقط خدمت کردید، حرف های زیادی پشت سرتان بود. حرف هایی که فقط حرف بود و باد هوا ! آنهایی که چشم بصیرت داشتند و زحمات شما را باید میدیدند،دیدند.
آنهایی هم که چشمانشان را به روی حقیقت بسته بودند تا ابد بسته میماند!
حـیف، حـیف شد که با رفتنتان این همه خدمتگزاری به ملت شریف و قدردان ایران نصفه ماند و اکنون که فکر میکنم، میبینم چقدر سعادت داشته ام که به یک شهید رای داده ام!
آری.. آری اکنون که رفتهاید و جای حق را گرفتهاید میبینیم و میشنویم زمزمهها و نوشتههایی را من باب زحمات بیدریغ شما!
امــا چـه فــایده...؟! اینگونه میخواهند دلشان را آرام کنند؟! اینگونه میخواهند تهمتهایی که به شما زدهاند را پاک کنند؟!
مگر میشود، مگر میشود با این رفتارها دلشان آرام گردد؟! چه آن موقع که از نداشتن سواد شما حرف میزدند و شما سکوت اختیار میکردید و می گفتید که اگر با تمسخرِ من مشکلات مردم حل میشود من سکوت میکنم و چــه حالا که هنوز هم در غیابتان،در نبودتان باز هم فتنه گری میکنند...!
آخ..آخ که چقدر دلمان درد دارد! غم دارد! چگونه آرام شویم؟! چگونه نبودتان را باور کنیم؟! چه جایگزینی برای تسکین درد نبودنتان دارید؟!
آخ از دل رهبرم، آخ از سکوتِ پر حرف رهبرم...! و باز هم چشمان رهبرمان گریان شد! عجب روزگاریست! همیشه گلچین میکند؛ یک بار سردار دلها حالا هم شما.
نمیدانم در این لحظات که به سختی میگذرد چه باید کرد! اما وقتی به این فکر میکنم که شما به هدفتان رسیدید و به خواسته قلبیتان دست پیدا کردید کمی آرام میشوم. رئیس جمهور شهیدم دیگر نمیدانم چه بگویم و چه بنویسم. دیگر دستانم رمق ندارد تا از فداکاری ها و زحمات بی دریغ شما بنویسم. دیگر نمیتوانم از مهربانی و دل رحم بودنتان بنویسم؛ دیگر ذهنم یاری نمیکند.
چشمانِ اشکی ام دید ندارد. ای داد از غریبی شما و دوستان شهیدتان...!
سعادتِ شما فقط شهادت نبود، خادمی امام رئوف بود، خادمی پدر بزرگوار امام جوادمان...
آخر مگر میشود یک نفر اینقدر امام رضایی باشد! راستش را بگویم حسادت میکنم، غبطه میخورم، حسودم...! این حالی که شما داشتید حسادت هم دارد.
خوشا به حالتان که امام رضا (ع) این گونه هوایتان را داشت. اینقدر هوایتان را داشت که افتخار خادمیاش را داشتید. افتخار این را داشتید که در روز میلاد امام رضا (ع) از این دنیای فانــی چشم ببندید و در کنار صحن ایشان آرام بگیرید. چـه بگویم، چـه بگویم که زبانم قاصرست از این همه انسان بودن شما.
تا زمانی که زنده بودید به خواستههای مردمی رسیدید که گه گاهی پشت سرتان خواسته و ناخواسته حرف هایی زده اند! اکنون هم که دیگر نیستید این من هستم که خواستهای دارم...!
رئیس جمهور شهیدم؛مردان با غیرت کشورم ایران که شهادت برازنده تان بود، سلام مرا به سردار دلها، شهید حججی و تمام شهدای گرانقدر اسلام برسانید و مطمئن باشید تا ابد یاد و خاطره شما بزرگواران در قلب و جانمان زنده خواهد ماند و یقین دارم و به این باور رسیده ام که شهدا زنده اند...!
#شهید_رئیسی
✍ نویـــــسنده « فـــاطــمه نــوری »
کاری از بخش هنری موسسه خانه مهر♥️
@KhaneeMehrHonari
#شعر
طلوعِ هشتمینی از ضریحت نور میریزد
ز آهنگ کبوترهای صحنت شور میریزد
چه رازی دارد آخر آن نگاهِ پرشکوهِ تو
که نخوت را ز دامانِ منِ مغرور میریزد
دمادم بوی مشکی دلکش از سوی تو میآید
که ارزش را ز هر سدر و ز هر کافور میریزد
کَرم پیشه! کَرم سلطان! به این سائل، عنایت کن
که حاتم پیش جودِ تو کرم را دور میریزد
شرابِ نابِ جنّت چیست مولا نزد آن پاکیت
که از لعلِ لبِ تو شربتِ انگور میریزد
چه گویم دیگر آقا جان که من لالم ز اوصافت
فقط شش بیت شعر از جانِ این رنجور میریزد
#امام_رضا
✍شاعر: محمد ثاقبی
کاری از بخش هنری موسسه خانه مهر ❤️
@KhaneeMehrHonari
#شعر
ذوالفقاری که در آغوش نیام است هنوز
چشم هایی که به دنبالِ امام است هنوز!
قطره قطره ستم و سایه به سایه تزویر!
این زمین تشنه ی دریای قیام است هنوز
ای خدا منتظر دولتِ خاصانِ توئیم
عالمِ ماست که در دست عوام است هنوز!
به شرابِ شکرینی نرسیدیم چه حیف
مِی در این عالمِ بیگانه حرام است هنوز
توبه کن تا بگراییم به عشقِ قائم!
آیه ی عشق که بر روح قوام است هنوز
قصه ی عشق من و آن گلِ غایب تلخست
وصلتی نیست و این قصه درام است هنوز..
تو چه نزدیکی و من دور،ز تو ادرکنی..
شور تو بر غزلم حسن ختام است هنوز...
#امام_زمان
✍شاعر: محمد ثاقبی
کاری از بخش هنری موسسه خانه مهر❤️
@KhaneeMehrHonari
«بسم رب الصدیقین»
#متن
این بار که قلم بدست گرفتم برای نوشتن،حال دلم خوب نیست...
دلم جایی کمی دورتر از ورزقان میان دره های سرسبز و مست از بهار مانده است و ذهنم مدام پرتاب میشود به پنج سال پیش حوالی ساعت ۱:۲۰...
دست خودم نیست...مدام مقایسه میکنم؛کدام غم سنگین تر است؟کدام یک بیشتر دلهایمان را شکست؟!
نمیدانم!فکر کنم هرگز به جوابش نخواهم رسید!چه کسی محبوب تر است؟سردار دلها یا سید محرومان؟
هرکدام از آنها نماد نوعی خاص از عشق ورزیدن به وطن هستند!داغ هر دو سخت بود و دلهایمان را بدجور سوزاند!
اما بغض این روزهایمان گویا متفاوت است...دلهایمان بسان کودکی که از مادر هیبت خورده است،لرزان است،پر از ناباوری!
حاجی مرد میدان بود و میدان همیشه بوی شهادت میدهد...درآن کوچکترین کنج دل هایمان همیشه بیم شهادت حاجی حس میشد...شهادت حاج قاسم جگری را سوزاند که همیشه از بیم رفتنش ملتهب بود...
اما سید فرق میکرد...در دنیای گفتمان ها، رجال سیاسی را چه به شهادت؟چه کسی تصور میکرد مردی در بالاترین رتبه اجرایی کشور در نقطه ای دور از پایتخت،میان صخره ها و دره های صعب العبور جان را تسلیم رحمت الهی کند؟!
از فرق سر تا نوک انگشتانمان در این بهت و ناباوری سوخت و تازه وقتی خاکستر شدیم،غم فقدان به سراغمان آمد!غمی جانسوز مانند فراق عزیزی از میان خانه ی خودمان!
فقدان مردی که هر قدمش خالص بود و ما عادت کرده بودیم به ازخودگذشتگی هایش!
عادت کرده بودیم هر روز خبر گشایش کارخانه ها یا افتتاح مراکز مختلف را بشنویم،عادت کرده بودیم ظهر های جمعه اخبار سفر استانی جدید او را دنبال کنیم...عادت کرده بودیم در اجلاس مختلف بین المللی به حضور و کلامش افتخار کنیم...ما تازه عادت کرده بودیم!
آقای رئیس جمهور!امروز اشک های ما از ترس یا دلهره ی نبودِ شما نیست!چرا که دلهای مومنین و کشور امام زمان را همان بس که خداوند پشتیبان شان باشد،شک های ما از سوز دل است...از داغ دلتنگی است...از حسرت دیر دیدن هاست!
امروز جهان در بهت نظاره گر تشییع میلیونی مردانی از جنس مردم بود!
حقا که راست گفته اند : «رئیسی»چون«رجائی»،«بهشتی»شد!
#شهید_رئیسی
✍ نویسنده : ساجده علی میرزایی
کاری از بخش هنری موسسه خانه مهر♥️
@KhaneeMehrHonari
«بسم الله الرحمن الرحیم»
#متن
از کجا باید شروع کنم؟ نمیدانم! از چشمان مقتدرش که گاه آرامش سپاه کفر را بهم میریخت و گاه نقطهٔ اتکایی بود برای کودکی در دور دست ها... گفتم دور دست ها، نه! آنجا برای ما دور دست هاست وگرنه برای تو که وطن به حساب می آید.فکر میکنم در سفر ها با فتوای آقا نماز هایت را کامل میخواندی آخر همه جای ایران سرایت شده بود، آغوشت را برای سیل زده ها وا میکردی و بوسهٔ گرمی به پیشانی شان می زدی،باورم نمیشود! تمام فعل هایم ماضی شدند . می رفتی ، در آغوش می کشیدی، می خندیدی! امواتاً؟ نه! بل احیا ء،تو تفسیر عند ربهم یرزقون شدی. فکر میکنم دعای قنوتت دیگر مستجاب شد، تو که سال های عمرت را در راه معشوقت خرج کردی حالا میبینی چگونه برایت بغل وا کرده اند؟ خوش به حال تو که مبدأ و مقصدات را هرچه نگاه میکنم به بابای امام جواد «علیهالسلام» برمیگردد خوش به حال تو که میهمان دارالشفای سلطانی
«سید ابراهیم عزیز» التماس دعا...
#شهید_رئیسی
✍️ نویسنده :ریحانه رضایی
کاری از بخش هنری موسسه خانه مهر♥️
@KhaneeMehrHonari
#شعر
قلم به دست بگیر و ز داغ ها بنویس
غمِ عروج خمینی، ز داغ ما بنویس
امام ناجی ایران، به عاشقان پیوست
بیا، بیا تو از آن یار با صفا بنویس
شمیم عطر بهشتیش، توی خاطرِ ماست
بیا ز مرد بهشتی، امامنا بنویس!
شکوه برق نگاهش، جلال و جاذبهاش
چه یار کامل و نابی! ز او بیا بنویس!
ز قدرتِ کلماتش، که بود معجزهاش
ز ابتدای غزل، تا به انتها بنویس
چقدر سخت و عجیب است، مدح تو، آقا
برای این منِ الکن، هجا هجا بنویس
#امام_خمینی
✍شاعر: محمد ثاقبی
کاری از بخش هنری موسسه خانه مهر ❤️
@KhaneeMehrHonari
#عکس
وکتور آرت سید روح الله موسوی خمینی (ره)
🎨 طراح: زهرا گمنام
#امام_خمینی
کاری از بخش هنری موسسه خانه مهر ❤️
@KhaneeMehrHonari
#عکس
خطاطی نام حضرت امام (ره)
🎨 طراح: وحید کفعمی
#امام_خمینی
کاری از بخش هنری موسسه خانه مهر ❤️
@KhaneeMehrHonari