💜کمترین مهربانی
⭐️میتواند این باشد؛
💜که در انتهای شب برای
⭐️آرامش یکدیگر دعا کنیم
💜شبتون منور به نور خدا✨💫❣
حاجت روا و عاقبت بخیر باشین الهی💞
مجموعه ی خانواده منتظران👇
@KhanevadehMontazeran
@EnshaAllahKheyreh
@BanovaneMontazer
@SalamateMontazeran
@KoodakeShieh
@KheshteAvval
@Labbeyk
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها.🌤
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
هدایت شده از خانهی بهشتی بانوان منتظر ♡••࿐
خـــوش نشستی به دلم عطـــر ڪَرانقیمتِ #عشـــــق
بر تـــو و #صبــح دل انڪَیزِ چـو المـــاس #ســـــلام
#عبدالرحیم_نوروزی❣
#ســلام_بهترینــان_صبحتــون_بڪـام🌤🌈🌞
🍂
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
#آقایان بدانند
💕ناز کشیدن شاید کار مسخره ای به نظر برسد
اما باید یاد گرفت!
زن ها به طرز عجیبی محتاج لحظه هایی هستند که
نازشان خریدار دارد...!!
حتی بی دلیل...!!
این باعث بیشترشدن محبت دردل خانم هامیشود،وزندگی راشیرین ترمیکند💞
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
💞💞💞💞💞
تا چه حد باید از همسر خود توقع رابطه زناشویی داشت؟
معنای تمکین زن از شوهر در اسلام چیست؟
پاسخ
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):
معنای تمکین مطلق این نیست که مرد بتواند به کارهای غیراخلاقی و یا مکروه شدید و یا کاری که موجب اذیّت همسر است مجبور کند،
معنای تمکین مطلق این است که مرد نسبت به تمکین و التذاذات متعارف هر وقت بخواهد از همسر خویش و از راه صحیح تمتّع ببرد
و اگر زن مانع شرعی و عقلی و عادی نداشته باشد، باید تمکین کند و اگر زن تمکین مذکور را انجام ندهد، حق نفقه گرفتن از شوهر را ندارد و گناه کرده است.
حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
زن مکلف است که در مورد تمکین در امور زناشوئى که بر او واجب می باشد که از آن جمله آماده سازى خود جهت ایفاء حق زناشوئى هست همواره بخواست مشروع همسر پاسخ مثبت دهد و در این مورد روایات بسیارى نیز وجود دارد و در صورت عدم تمکین زوجه ناشزه محسوب شده و احکام نشوز شامل او خواهد شد.
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
منظور از تمکین مطلق آن است که در حدود متعارف زن باید با همسرش موافقت برای مسائل جنسی کند اما کارهای غیر متعارف مانند آمیزش از عقب، زن موظف به آن نیست و اگر در حد متعارف تمکین نکند ناشزه محسوب می شود
#اخلاق_جنسی_در_اسلام
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
#همسرانه
💔اختلافها تقریباً در تمام روابط انسانی موجود است
اما دقت کنید که همیشه در اولین ظهور به طور اصولی حل شوند
و مشکل ناخرسندی مداوم به خود نگیرید.
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
#تغییر_امروز_من
@KhanevadehMontazeran
من از امروز تصمیم میگیرم که برای رسیدن به سلامت جسمی و روحی و رفتاری، کار زیر رو به عادت دایمی خودم و خانوادم تبدیل کنم 😍👇
➖➖➖➖➖
از امروز تصمیم میگیرم که یادگیری و دانایی رو متوقف کنم!
بله درست خوندی، دیگه یادگیری و دانا شدن کافیه
از امروز فقط به چیزهای معتبری که یاد گرفتم و مطالعه کردم، عمل می کنم.
به نظرتون کدوم یکی از این افراد کار درستی رو انجام میدن؟ خوب تجسم کنین :
یک فرد که فقط در تلگرام یا ایتا ( تلویزیون و مجلات و صحبت های حضوری به کنار ) ده ها کانال داره ... انواع کانال های همسرداری، روانشناسی، آشپزی، موفقیت و ...
و هر روز در همه ی این کانال ها، ده ها و صدها پست آموزشی مختلف رو می بینه و می خونه و فقط بمباران اطلاعاتی میشه ...
تا میاد فقط مطالب این کانال ها رو بخونه و مرور کنه، میبینه شب شده و کل کارهاش مونده!
و فردی رو در نظر بگیرین که فقط 1 یا 2 کانال معتبر زناشویی و روانشناسی داره و با دقت به مطالب این دو کانال دقت می کنه، یاد میگیره و عمل می کنه
کدوم یکی از این 2 فرد به نظرتون در عمل یک شخص موفق خواهد شد؟
پس از همین امروز همه ی کانال های متفرقه تون رو پاک کنین و با تمرکز، روی مطالب چند کانال معتبری که دارین ( مثل کانال خودمون 😍 ) تمرکز کنین و عمل کردن به مطالب رو شروع کنین.
➖➖➖➖
موفقیت شخصی و همسرداری همراه خانواده منتظران 💪❤️ 👇
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
👈بودن شما در این کانال، اتفاقی نیست👉
✖️✖️✖️✖️✖️✖️
✅ مسیر خوشبختی
@KhanevadehMontazeran
🌺والذینَ تَدعونَ مِن دونِه لا یَستَطیعونَ نَصرَکُم وَلا أنفُسَهُم یَنصُرون🌺
🍃و کسانی را که به جای او میخوانید...
نه میتوانند شما را نصرت دهند و نه خودشان را یاری کنند.
آیه ۱۹۷سوره مبارکه اعراف
🌸چقدر خدا زیبا و با اقتدار صحبت میکنه..
این آیه...عجز و ناتوانی همه ی مخلوقات رو نشون میده..
یعنی خدای مقتدر
و مهربان..❤️
بهت میگه..
ببین...اونهایی که تو چشم امید بهشون داری..فک میکنی فقط اونا میتونن کارتو رو به راه کنند..
اونا میتونن زندگی تو رو به راه کنن...
و نگرانی از اینکه نکنه کارِت خوب پیش نره؟ 😒
فک میکنی فقط همون یه نفره که میتونه دلگرمت کنه..یا کمکت کنه..یا...
شب و روزت شده نگرانی..اضطراب..؟
این آیه میگه..برای کمک خواستن و یاری خواستن..فقط خدارو صدا بزن...
فقط الله...
اونایی که تو چشم یاری بهشون داری..حتی قادر به یاری کردن خودشون هم نیستن...
🌸
خدا نمیخواد تو احساس نگرانی بکنی..احساس ترس بکنی..
نمیخواد تو خودتو تحقیر بکنی..
خودت رو زیر چتر حمایت خداوند قرار بده...
خدا رو بشناس
قوانین آفرینش رو بشناس
و در ادامه زندگیتو بسپار به خدا و قوانین خدا...
زندگیت رو بسپار به خدایی که قادرمطلق هست..بهترین حاکِم..عادل...حکیم...رئوف.. رحیم..😍
@KhanevadehMontazeran
خیلی از ترس هایی که ما تو زندگی مون تجربه اش میکنیم..
و نگرانش هستیم...خیلی از اتفاقات بد که مارو مضطرب میکنه..تشویش ها و بیقراری ها..
خیلی از مواقع...چیزهایی که ترس و اضطرابش رو داشتیم..اتفاق نمیفته..
یا اتفاق هم بیافتن به خاطر خودمون هستن!!! ( آره مشکلات و سختی ها به خاطر خودمون هستن ... در سمینار جمعه کامل توضیح میدم چرا و چجوری )
🔸 و با ترس ها و نگرانی های بی مورد میبینیم که ما فقط لحظاتمون رو خراب کردیم..لحظاتی که میتونست شیرین باشه...و شاد باشیم.
باور کنیم..که میشه بدون ترس زندگی کرد...بدون تردید..بدون استرس از فردا..
بدون اضطراب..از اینکه فردا و فرداها چه اتفاقاتی قراره بیفته...
کافیه قانون زندگی و آفرینش رو یاد بگیریم و درک کنیم 💪
ترس هاتو فراموش کن...🌹
یک نفس عمیق بکش...آسوده باش...
آرام...
آراااااام❤️
باور کن که هرقدر بانشاط تر باشی و حس بهتری داشته باشی...اتفاقات بهتری برات رقم میخوره.😍😍
این ها شعار نیست..که فقط دلمون رو بهش خوش کنیم.
این ها قانون دنیاست...😊
پس لبخند بزن...😊
لبخند بزن...😊
و آسوده باش...
که فردا هرچه برای تو رقم بخورد، به شرط آموزش دیده بودن تو
قطعا بهترین خواهد بود😍🌺
خدای مهربان من
سپاس بابت قوانین تغییر ناپذیرت 😍
با احترام - خادمین خانواده منتظران
موفقیت شخصی و همسرداری همراه خانواده منتظران 💪❤️ 👇
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
هدایت شده از خانهی بهشتی بانوان منتظر ♡••࿐
✅ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺩﺭﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﯿﺪ ﻭ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺕ ﺑﺪ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﯿﺪ
ﺑﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﻫﯿﺪ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺭﻧﺞ ﺷﻤﺎ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﺩ
ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺳﺮﻣﺸﻖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﯿﺪﻭ ﻣﺴﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﮐﻨﯿﺪ...
در گرفتاری باید اندیشه را به جنب و جوش درآورد، نه اعصاب را.
خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد ، بلکه خوشبخت کسی است که با مشکلات مشکلی ندارد.
باید حوصله داشته باشیم و تحمل کنیم و آموزش ببینیم تا موفق شویم.
👤اپرا وینفری (ثروتمندترین زن دنیا در قرن بیستم)
موفقیت شخصی و همسرداری همراه بانوان منتظر💪❤️ 👇
@KoodakeShieh
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
بسم الله الرحمن الرحیم #رمان_دا #قسمت_صد_و_بیست_هفت: با دختر ها او را به کناری آوردیم.بدنش بدجور
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمان_دا
#قسمت_صد_و_بیست_هشت:
تا صبح با خودم حرف زدم و کلنجار رفتم.کله سحر,حال زن خراب شد و گفت:به دادم برسید.
مردها دنبال ماشین رفتند و نهایتا کامیونتی آمد.به زحمت چند نفری سوارش کردیم و او را به زایشگاه بردیم.توی راه برگشت,به مسجد سلمان رفتم.اکثر مردم خواب بودند.دا را دیدم مشغول روشن کردن چراغ خوراک پزی است و زینب کنارش نشسته.حسن و سعید خواب بودند.منصور وسط حیاط ایستاده بود.تا مرا دید,خوشحال به طرفم آمد.دستم را دور گردنش انداختم و گفتم:ها منصور چه کار می کنی؟
گفت:هیچی.بیکارم.خسته شدم از این وضع.
من هم مثل بقیه فکر می کردمامروز و فردا این آتش خاموش می شود و همه سر خانه و زندگی شان بر می گردند,گفتم:خدا بزرگه,جنگ تموم میشه,تو هم می ری پی درست.
بعد رفتم طرف دا و سلام کردم.با آن چشمان غم گرفته اش نگاهم کرد و گفت:ها ماما اومدی؟
گفتم:آره.چه حال,چه خبر؟
گفت:چه حالی,خاک به سرمون شد.
گفتم:دا خاک نه,تاج به سرمون شد.
گفت:تو نمی دونی دختر سرت داغه.بذار جنگ تموم بشه بهت می گم.اون وقت می فهمی چی به سرت اومده.بعد با بغض گفت:می خوام برم سر خاک.
گفتم:مگه دیروز سر خاک نبودی؟
گفت:یعنی چی؟
گفتم:مگه یادت رفته مردم سه روزه می رن سر خاک عزیزاشون.بذار سوم برو.دلم نمی خواست برود سر خاک بابا گریه زاری کند.نگرانش بودم.
با گریه گفت:من به مردم چی کار دارم.مگه من تونستم براش ختم و مراسم بگیرم که حالا بذارم سوم برم.خاکی به سرم شده...
عصبی شدم,گفتم:دا همه حال و روز ما رو دارن.شرایط ما هم مثل اوناست.قرار نیست که اینقدر شیون و زاری کنن.
حالا دیگر حسن و سعید هم با صدای ما بیدار شده,همان طور که بغ کرده بودند,به من سلام دادند.حس کردم آن ها هم آماده گریه هستند.بغض گلویم را فشار می داد.نمی توانستم گریه دا و بچه ها را ببینم.اصلا با تشر زدن به دا می خواستم خودم را کنترل کنم.چند دقیقه بعد که آرام تر شدم,گفتم:دا صبر کن.خودم می یام می برمت جنت آباد.
دا کمرش از غم خم شده بود.پشت شله اش را به رسم کردهای عزادار جلوی سر آورده و پیشانی اش بسته,یک شله مشکی هم دور کمرش پیچیده بود.دیگر نای راه رفتن نداشت.می خواستم وسیله ای فراهم کنم,پیاده به جنت آباد نرود.گفت:من منتظرت می شم.اومدی,اومدی وگرنه خودم می رم.
گفتم:باشه و زینب را که بهم چسبیده بود,بغل کردم و بوسیدم.انگار اصلا متوجه نبود کجا هستیم و چه شرایطی داریم که گفت:می ری اون لباس صورتی که بابا برام خریده بیاری؟
نگاهش کردم.لباسی که می گفت,تازه بابا برایش خریده بود.ادامه داد:اسباب بازی هام رو هم بیار.عروسک و قابلمه اینام می خوام.می خوام با بچه های اینجا خاله بازی کنم.
دستی به موهای لخت و خوشرنگش کشیدم و گفتم:نمی تونم.باشه یه وقت دیگه.
با ناراحتی گفت:پس منم با خودت ببر.تو رو خدا.اینجا دلم تنگ می شه.
گفتم:نه عزیزم.نمی تونم ببرمت.اونجاهایی که می رم خطرناکه.
دست هایم را فشار داد و با ترس گفت:اگر خطرناکه چرا تو می ری زهرا؟نرو.
دیدم عجب حرفی زدم,بچه را نگران کردم.گفتم:من می تونم از خودم مواظبت کنم.نترس طوریم نمی شه.اما اگه رو با خودم ببرم دست و پا گیرم میشی دیگه نمی تونم کاری بکنم.
همین طور که زینب در بغلم بود به سعید نگاه کردم.با آن چشمان سیاهش انگار داشت با من حرف میزد.سعید خیلی آرام و مظلوم بود.زینب را کنار گذاشتم و کنار سعید و حسن نشستم.زینب که روی دور حرف زدن افتاده بود و مثل همیشه کسی جلودارش نبود,همین طور حرف می زد.من هم به خاطر رعایت حال مردم که خواب بودند,آهسته جوابش را می دادم.بلند شدم بروم.بغض کرد و سر ناسازگاری گذاشت.آخر سر هم با گریه گفت:خسته شدم.بریم خونمون.اگه بریم خونه بابا می یاد می بینمش.انگار دیروز را فراموش کرده بود.یلدش رفته بود,بابا شهید شده.بی طاقت شدم و از مسجد رفتم بیرون.سر راه نان و پنیری از مسجد جامع گرفتم و راهی جنت آباد شدم.آنجا هم خیلی نماندم.فقط می خواستم از حال و روز لیلا با خبر بشوم.به نظرم نسبت به دیشب خیلی بهتر شده بود.با من حرف زد و گفت که:از شب قبل دیگر شهید نیاورده اند.من هم گفتم:دا می خواهد به جنت آباد بیاید,اگر بشود وسیله ای جور می کنم با بچه ها پیاده نیایند.
ادامه دارد...
رمان دا/خاطرات سیده زهرا حسینی
خاطره نگار/سیده اعظم حسینی
⭕️ارسال و کپی برداری بدون لینک از نظر شرعی حرام است.⛔️
📩
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
آیت_الله_شبیری فرمودند: چند سالی بود که معنی و تفسیر آیه 73 سوره زمر مرا بخود مشغول نموده بود.
(وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَرا|(زمر73ً ) یعنی مومنین را به سمت بهشت می کشند.
از خود پرسیدم چرا گفته شده به سمت بهشت میکشند!!
تمام کتب و تفاسیر مختلف را دیدم نتیجه ای حاصل نشد تا اینکه به روایتی از امام صادق علیه السلام در بحارالانوار برخورد نمودم .که می فرماید: مومنین و دوستان سید الشهدا (ع) در روز حساب از خدا می خواهند قبل از ورود به بهشت مولایشان حسین را ملاقات نمایند.
امام به دیدار محبان می آید .
این ملاقات بسیار طولانی می شود .
امام_صادق(ع) می فرماید :
هردو طرف غرق تماشا هستند و هیچکدام چشم بر نمی دارند نه امام محبان خود را رها می کند نه دوستان سید الشهدا از مولای خود دل بر می دارند ملاقات آنقدر طولانی می شود که خداوند به مأموران بهشت می فرماید این مومنین و دوستان حسینم را به طرف بهشت بکشید تا ملاقات پایان یابد
یا ابا عبدالله
تصویر قشنگی ست که در صحنه ی محشر ... ما دور حسینیم و بهشت است که مات است ... اللهمَ_ارزُقنا
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.