eitaa logo
اِسکول‌فان | school fun
2.2هزار دنبال‌کننده
273 عکس
235 ویدیو
0 فایل
اینجا‌قراره‌کلی‌خاطرات سمی‌ ازدوران‌مدرسه‌ازهم‌بشنویم😂💣🗿 خاطراتتون‌به‌اشتراک‌بزارید👀🦥 https://daigo.ir/secret/9726414532 کپی‌ازمحتوای‌ساخت‌کانال‌بدون‌ذکرمنبع‌‌ممنوعه‌❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
و بالاخره دانش آموز جدید هم فراری دادیم😎 حماسه ای بزرگ از دوازدهم انسانی دیگه کسی جرأت نداره بیاد سمت کلاس ما😂💔 _خسته نباشید🗿 خداقوت‌پهلوانان😂
https://eitaa.com/Khateratsami/6244 ما هنوز به مرحله‌ی فرار نرسیده فعلا دو تا کلاسیم داریم از این یکی میندازیم اون یکی و برعکس بزودی خبر فرارش میرسه😆 _نکنید‌زشته😐😂😂 گناه‌دارند🤣🤣
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ادیت‌چنل🦦 این‌سکانس‌شو‌دوست‌داشتم‌ادیت‌زدم👨‍🦯
امروز ی اتفاق سم رخ داد ما امروز سه تا امتحان داشتیم زنگ اول علوم و فنون داشتیم که اومد امتحان گرفت زنگ دوم دینی داشتیم بهش گفتیم امتحان ادبیات و علوم فنون داشتیم امتحانشو لغو کردن زنگ سوم به دبیر ادبیات گفتن امتحان دینی و فنون داشتن امتحان اونو هم لغو کردن پ.ن:الان همه چی رو هم تلنبار شده من چه کنم؟دینی که ی درس اضافه شد ادبیات هم شعرش اضافه شد آخه چرااااا😫💔😂 _بسی‌ادبیات‌راحت‌هست🤝😂
سلام منو دوستام یه اکیپ چهار نفره ایم واقعاااا خیلی بچه های باحالیم خود شیفته هم نیستیم مثلا بعد از اینکه امتحان زیستو خراب کردیم چوب شور آوردیم کشیدیم 😑🤣🥴منو به عنوان good girlبشناسید تا بقیه حرفامم بهتون بگم
ما امتحانامون و اینطوری گذروندیم که مثلا یک روز زبان و عربی و ادبیات داشتیم زبان میگفت چرا نخوندین میگفتیم امتحان عربی داشتیم عربی میگفت چرا نخوندین میگفتیم امتحان ادبیات داشتیم ادبیاتم میگفت چرا نخوندین میگفتیم امتحان زبان داشتیم و اینگونه بود که پاس شدیممم _ما هم این مراحل رو می گذروندیم ولی‌دبیرا‌های‌ما‌قبول‌نمیکردن😐
سلام زنگ اول مطالعات داشتیم بعد معلممونم سرما خورده بود حالش خوب نبود یکم دیر اومد سر کلاس بعد منو دوستم میز اول میشینیم ردیفی که سمت دره بعدمنم رو میز نشسته بودم یهو یکی ازهمکلاسیام داد زد معلم اومدمنم هول شدم یهو نشستم کیفم از رو میز پرت شد پایین قمقمم افتاد رو زمین درش باز شد کل ابش رو زمین ریخت منو دوستمم اولش نفهمیدیم که اینجوری شده منم نشستم یهو خیس شد شلوارم کلاسو گندگرفت یهو معلمم تو این وضعیت اومد دوستمم کاغذ مینداخت با اون خشک کنه گفتم نکن حیفه گفت الان کیفمو کجا بزارم کل زمین خیسه گفتم رو سر من یه لحظه صبر کن بعد ب معلم گفتم برم طی بیارم زمینو خشک کنم اولش قبول نکرد گفت جاتونو عوض کنید چن دیقه بعدش گفت برو ببین طی پیدا میکنی خیلی وضعم ناجوربودهمونجوری هم رفتم دنبال طی😂 + خیس شدن خیلی سخته😂
چه دبیر های پایه ای دارین همگی دبیر فقط دبیر ریاضی ما 👌 اصلا اخلاق عالی تدریس عالی 😂 ۲×۲=۴ هم نمیتونه توضیح بده 🫡👌 + بعضیا اصن تو باغ نیستنا😂 یه کلاس خصوصی بزار براش یکم توضیح بده😂
امروز یکی از معاون های رو مخ ما با ناز و غرور داشت از روبروی ما رد میشد که چاله ی کوچیکی رو زمین بود که ندید و شپلق.. کفششم پاشنه اش شکست + آخی بنده خدا گناه داشت دلم براش سوخت😂