eitaa logo
اِسکول‌فان | school fun
2.3هزار دنبال‌کننده
231 عکس
267 ویدیو
0 فایل
اینجا‌قراره‌کلی‌خاطرات سمی‌ ازدوران‌مدرسه‌ازهم‌بشنویم😂💣🗿 خاطراتتون‌به‌اشتراک‌بزارید https://daigo.ir/secret/9726414532 کپی‌ازمحتوای‌ساخت‌کانال‌بدون‌ذکرمنبع‌‌ممنوعه‌❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام من همونم که چند دقیقه پیش گفتم چرا پیامک رو نزاشتی میخواستم یه خاطره بگم🙃 من الان کلاس هشتم بعد مدرسمو بخاطر شهریه بالا عوض کردیم بعد یه خاطره می‌خوام براتون بگم اردیبهشت همین سال بود ما امتحان ریاضی داشتیم بعد داشت سوال هارو توضیح میداد بعد که تموم شد من رفتم بیرون و مشغول خوراکی خوردن شدم من متوجه اینکه زنگ خورده بود نشدم بعد زنگ ما دکمش توی حیاط بود بعد دوستم زنگ رو زد گفتم اهههه چرا زنگ رو زدایی😡😡 بعد دیدم داره اینجوری نگام می‌کنه😳🙄😶😕🤐🤫 گفتم چیه پشت سرم و دیدم دیدم یا خداااااا ناظممون بود حالا منو میگی من:😶🤐😬😱🥴😐😊☺️😁😩😊 ناظممون: 😡🤨😒😒🤨😡😠😒🤔🤐 دوستم:😳🤐😬😬😬😬😬 #💜:)_منو_با_این_بشناسید
ما خونه مون رو عوض کردیم بعد خونه قبلی مون خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی از مدرسه دور بود برای همین باید صبح خیلی روز میرفتم مدرسه ولی خونه جدیدمون به مدرسه نزدیکه‌اون روز های اول سه روز یه حسی از رو عادت بهم گفت خونه قبلی مون هستیم و من ساعت پنج و نیم شش راه افتادم خونه قبلیمون این ساعت راه میفتادم هفت یا هفت ربع مدرسه بودم اما خونه جدیدمون یه ربع نشده میرسم و من هم ساعت شش راه افتادم و وقتی رسیدم دیدم در مدرسه بسته است و یه کلی منتظر بعد تصمیم گرفتم برم یه دوری بزنم وقتی رسیدم دیدم مادر مدرسه تازه داشت در رو باز میکردمن‌رو که دید گفت چقدر زود‌اومدی برو تو آبدار خونه بشین تا من راحت کلاسهاروجارو کنم تو دست و پانباشی مگه من بچه دوساله هستم که تودست و پا باشم همون روهم امتحان داشتیم وتونستم بخونم
آقا دوباره سلام می‌خوام اینکه چجوری کانالتون رو پیدا کردم رو بگم من امتحان ریاضی داشتم بعد توی سراسری زدم مدرسه.......... این دیدم عکس میقولی پروفتونه بعد دستم رفت روش همین جوری که داشتم پیام رو می‌خوندم ساعت ۱۷:۳۴بود بعد گفتم تا شیش وقت هست خلاصه خوندمو خوندم تا دیدم یا خداااااا ساعت۲۱:۲۸ بود یعنی همون موقع رفتم درس بخونم خلاصه آنقدر که کانالتون خوبهههه😊😊☺️😁😁🥺🥺🥺🥺🙃🙃💜💜💜💜 #💜:)_منو_با_این_بشناسید + چنل ما با شما ممبرای گل قشنگه😍
بچه ها نصف شبی یاد یه خاطره فوق سمی افتادم🤣 اقا ما کلاس دهم که بودیم، کلاسا مجازی بود یه دبیر ریاضی بد اخلاق و عصبی که همیشه هم نمره منفی میداد گیر ما افتاده بود😑 من با رفیقم هم که تو کَتمون نمیرفت یکی بهمون زور بگه تصمیم گرفتیم که هم بچه هارو ایسگا کنیم هم معلمه رو اذیت کنیم اومدیم یه اکانت فیک ساختیم و عکس اونو گذاشتیم پروفمون😂 چه عکس سمی هم از خودش گذاشته بود🤣 خلاصه با اون اکانت به بچه ها پیام میدادیم و میگفتیم که چرا سر کلاس حاضر نبودی؟ مستمرتو صفر میدم
اِسکول‌فان | school fun
بچه ها نصف شبی یاد یه خاطره فوق سمی افتادم🤣 اقا ما کلاس دهم که بودیم، کلاسا مجازی بود یه دبیر ریاضی
ماهم خوش خوشان چند نفرو سرکار گذاشتیم ولی شانس بد ما گیر یه پاچه خوار سیرآبی افتادیم🤢😒 که رفت لومون داد😐 مدیر هم تهدید و تهدید و تهدید که بگین کی هستین که دبیرو هک کردید🤣🤣 حالا بیا قسم بخور که هک نکردیم این اکانت فیکه🤣 تعهد دادیم🤣🤣🤣
سلام یکشنبه که گذشت دبیر پرورشیمون سر صف صبحگاه گفت که هرکی که میخواد شورا بشه بیاد به من بگه از کلاس ما هیچکی نگفته بود بعد وقتی رفتیم روی برد دیدیم اسم من و دوستم و یکی دیگه از همکلاسیام بود من اثلا دوست ندارم شورا باشم یه بار کلاس ششم اسم نوشتم که اونم رای نیاوردم بعد من رفتم به خانم پرورشیمون گفتم خانم من نمیخوام شورا باشم خانم گفت که حالا به بابات میگیم تبلیغ کنی{ما چون که توی روستا زندگی میکنیم همه بابامو میشناسن و بابام هم زیاد به مدرسمون رفت و امد میکنه}بعد من با خودم گفتم اخه به بابام چه بعد فرداش دوباره با دو سه از دوستام بودم داشتیم میرفتیم تو حیاط -اول
اِسکول‌فان | school fun
سلام یکشنبه که گذشت دبیر پرورشیمون سر صف صبحگاه گفت که هرکی که میخواد شورا بشه بیاد به من بگه از کلا
به من میگه چرا تبلیغ نکردی من گفتم خوب خانم من نمیخوام شورا باشم میگه بچه ها به حرفش گوش نکنید اخه من نمیخوام شورا بشم چه اسراریه والا منم به جای اینکه تبلیغ کنم رفتم و به کل مدرسه گفتم به من رای ندید من وقتی شورا بشم هیج کاری نمیکنم _‌🦦چه‌اصراری‌داشتن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این‌دقیقا‌منم🦦