eitaa logo
تجوید حفظ تفسیر تدبر ( ختم نور )
1.8هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
⚘﷽⚘ تقدیم محضر مولی صاحب الزمان علیه السلام #قرائت_تجوید_حفظ_تفسیر_تدبر #قرآن_ونهج_البلاغه با همکاری اساتید محترم تدبر، قرائت، تجوید و حفاظ کل قرآن کریم آیدی مدیر کانال⏬ @V012345 کانال های دیگر ما :کانال گیف استیکر⏬ https://eitaa.com/stikerrrr
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5888657525846314578.mp3
899.2K
👆 💢 پویش استغاثه جهانی 🔴 راس ساعت 21 🤲 دعا و توسل و التجا به نیت سلامتی و تعجیل فرج منجی عالم بشریت ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝از بس که تلخیِ غم‌هجران چشیده‌ام جانی نمانده است برایم... بریده‌ام عیب وصال چیست نصیبم نمی‌شود؟ خیری که از فراق و جدایی ندیده‌ام🏝 ‌‌‌‌‌‌ ‌ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنام خدا شهیدامروز شهیده نسرین افضل...
نسرین افضل در سال 1338 در خانواده مذهبی در استان فارس پا به عرصه وجود نهاد و روزها و سال‌های کودکی را به عطر رأفت و عطوفت مادری نیک‌روش و به همت و اهتمام پدری مخلص و متدین با شریفی گذراند. وی در دوران تحصیل به عنوان یکی از دانش‌آموزان پرشعور و باشعور، بر بسیاری از نابسامانی‌ها در رژیم طاغوت، خردمندانه اعتراض ‌کرد، تا جایی که مورد تعقیب نیروهای امنیتی قرار گرفت. این شهیده، پس از پایان تحصیل در دوره دبیرستان با روحی سرشار از پیوستگی به درگاه احدیت با حضور مؤثر در کمیته امداد سپاه و جهاد سازندگی با خدمت به محرومان روستایی، بیشترین قرب به پروردگار را برای خود کسب می‌کرد. شهیده افضل، در آغاز سال 1360 با مشورت برادر بزرگوارش شهید «احمد افضل» با فراخوان جهادسازندگی شیراز، به همراه جمعی از خواهران متعهد به کردستان رفت و همه وقت خویش در مهاباد به مجاهدت پرداخت. وی مدتی مسئولیت تبلیغات و انتشارات سپاه مهاباد را بر عهده گرفت و در عین حال، با دیگر ارگان‌ها همکاری داشت. وی به خاطر نیاز شدید آموزش و پرورش به مربی، با عنوان مربی تربیتی در مهاباد مشغول به کار شد و همزمان معلمان نهضت سوادآموزی نیز تحت تعلیم او قرار گرفتند. وی در سال 1361 با یکی از پاسداران ازدواج کرده و پس از ازدواج با وجود فعالیت زیاد اجتماعی، آنگاه که به کاشانه‌اش بازمی‌گشت، با ذوق و ظرافتی ستودنی، خانه ساده و بی‌پیرایه را به بهشتی روح بخش تبدیل ‌کرد. این شهیده در آخرین شب فروزندگی‌اش، با وجود تب شدید و بیماری از همسرش خواست که او را به مجلس دعای توسل برساند؛ با وجود پافشاری همسرش برای استراحت، در مراسم دعا حضور یافت و به گفته دوستانش آن شب مثل همیشه او به شدت منقلب بود. مراسم دعا و نیایش به پایان رسید و این شهیده، در حالی که برای مراجعت به منزل سوار اتومبیل بود، در مسیر به کمین عوامل پلید آمریکا ‌افتاد و در آن جمع تنها، شهیده نسرین مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و از آنجاکه همیشه آرزو داشت مانند شهید مطهری به شهادت برسد، پس از یک سال حضور در مهاباد، در شامگاه دهم تیر 61 در اوج خلوص و خدمت به اسلام به آرزوی دیرین خود ‌رسید.  
خاطرات شهیده نسرین افضل   💛روایت اول💛 روزها و سال هاي شيرين و شهدانگيز كودكي را به عطر رأفت و عطوفت مادري نيك روش و به همّت و اهتمام پدري مخلص و متديّن مي گذراند؛ سپس درمدارس شيراز ، تحصيلات دوره هاي ابتدايي و راهنمايي را به پايان مي رساند و به بركت و بهره ي معارف و تعاليم عاليه ي اسلامي ، زندگي عزّتمندانه و شرافتمندانه ي خود را ادامه مي دهد و حجب و نجابت ،زيور و زينت جانش مي شود وبا گزاردن فريضه هايي چون نماز و روزه ، روح و روانش را شادي و نشاط مي بخشد. در دوران دبیرستان، اعتراضات خردمندانه اش به رژیم شاه آغاز میگردد تا جایی که یک بار نیروهای امنیتی او را مورد تعقیب قرار می دهند. ايمان و استعداد شكوفاي او باعث شد كه با معدل 18موفق به اخذ ديپلم گردد. ❤️روایت دوم❤️  در نخستين تلاش هاي خداپسندانه اش ، به عنوان جهادگري آراسته به گوهر انديشه و خرد در يكي از روستاهاي مجاور شيراز «روستاي دودج» براي زنان و دختران جوان آن ديار به برگزاري كلاس هاي فرهنگي همّت مي گماردوآنان رابااصول ومعارف انسان سازاسلام مأنوس ومألوف مي كند؛ سپس فعّاليّت پر بارش را در روستاي ديگر «دشمن زياري» ادامه مي دهد و در منطقه ي «فراشبند» از توابع استان فارس به برگزاري نمايشگاه عكس و كتاب مبادرت مي ورزد. 💙روایت سوم💙 . درآغاز سال 1360 نسرين از فقر فرهنگي شديد كردستان آگاه شد و با برادر بزرگوارش احمد افضل (مفقود الاثر) درمورد رفتن به آنجا به مشورت پرداخت و درهمين زمان بود كه جهاد اعلام كرد كه جهت رشد هر چه بيشتر فرهنگي خواهران در كردستان احتياج است كه تعدادي ازخواهران متعهّد به آن خطّه عزيمت نمايند و مجدّانه به كار بپردازند . دگر بار شهيده افضل فضيلت الهي خويش را هويدا كرد و باكوشش فراوان خواهران ديگري راجمع كرده وبا مشورت باعلماي شهر راهي كردستان شد. به وعده هميشگي خود با خدا عمل كرد ودرهمان روزهاي اول مستقر شدن درمهاباد ودراولين برخورد اين خواهر شهيد با زنان مهابادي محبت او را دردل آنان جاي داد وكلامش را پرنفوذ ساخت تا دعوت به حق و تقوي نمايد چيزي نگذشت كه گوهر وجود وقف الهي شده نسرين عزيز بر همه نمايان شد و همه ارگانها سعي در به خدمت گرفتن او داشتند و او كه هدفش به جزقرب الهي نبود تا آنجا كه توان داشت ارگانها ضعبف و مردم محروم آنجا را توان الهي مي بخشيد حتي وقت استراحت شبانه خويش را در فرمانداري و براي تقسيم كوپن هاي مردم مهاباد صرف مينمود گاهاً تا نيمه هاي شب با وجود خطرهاي فراوان آن شهر كه چون شهر به تاراج رفته دراختيار ضدانقلاب بود براي آموزگاران متعهد آن ديار جلسه ميگذاشت. 🌷روایت چهارم🌷 شهريور ماه سال 1360 خبر پيوستن برادر بزرگوارش به تبار پيروان حسين(ع) راشنيد و راهي شيراز شد ومطلع شد برادر ارجمندش كه چون شمعي چراغ راه حزب الهيان شيراز بود به تنها به درجه رفيع شهادت نائل آمده كه وجودگهربار او به شهيدان مفقود الاثر انقلاب پيوسته وبرادر جسم خاكي خود را بخاطر اثبات عشق به حسين(ع) به خانه بازنگرانيده است . نسرين دل مادر را مملو ازغمي زهرا گونه يافت وبراي تسلي دل او چند صباحي دركنارمادر ماند ،امااواكنون ديگرنسرين تنهانبودكه بازينب كبري(ع) دست بيعت داده بود و پيام برادر را بردوش مي كشيد . با مسئوليتِ سنگينِ ابلاغ انديشه شهدا انديشه برادر شوق آرميدن در جوار زينب و ملاقات برادر ارشد ، ديدار زهرا و بوسيدن دستان حسين او را آرام نگذاشت و دگر بار به مهاباد بازگشت و با شوق پيوستن به او به اميد آنكه خداوند او را برگزيند به كار بيشتر پرداخت از صبح تا شام از شام تا صبح از سپاه گرفته تا جهاد سازندگي ، بنياد امور جنگ زدگان ، فرمانداري ، آموزش و پرورش ، سپاه پاسدارن به مجاهدت پرداخت .
روایت پنجم🍃  تنها كسي است كه لايق براي پست تبليغات و انتشارات سپاه در مهاباد است زيرا مقاوم ، پركار با تقواست ، مدتي اين مسئوليت را ميپذيرد و درعين حال به ديگر ارگانها نيز رسيدگي ميكند و بعد بخاطر نياز شديد آموزش و پرورش با سِمَت معلم تربيتي شروع بكار ميكند و با اين مسئوليت معلمين را نيز آموزش ميدهد و يك دوره از معليمن نهضت سواد آموزي نيز از جمله افرادي بودند كه از فضل او بهره مند شدند. درنخستين روزهاي بهار سال 1361 كه عطر گل هاي محمّدي ، بوي خوش شهيدان را همراه داشت ، با يكي از جوانان مجاهد مؤمن كه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به خدمتي خالصانه مشغول بود، پيمان ازدواج مي بندد و زندگي شيرين و مشترك خود را آغاز مي كند . 🔰روایت ششم🔰  نخستين سال هاي انقلاب كه مهاباد در آرامش مطلوبي به سر نمي برد ، نسرين در نهضت سواد آموزي آن شهر ، فروغ خواندن و نوشتن را بردل و ديده ي سوادآموزان مي افشاند ؛ زمان انتخابات به عنوان ناظر بر سر صندوق هاي رأي حاضر مي شد ؛دركميته ي امداد و بنياد جنگ زدگان آن زمان به فعّاليّت مي پرداخت ؛ به عنوان مربّي امور تربيتي در مدارس ، آگاهي و توان دانش آموزان را در زمينه هاي فرهنگي و مذهبي مي افزود و آن گاه كه به كاشانه اش باز مي گشت ، با ذوق و ظرافتي ستودني ، خانه ي ساده و بي پيرايه را به بهشتي روح بخش تبديل مي كرد . نسرين فاضله بانويي كه پيوسته جمله اي ازدعاي اميرمؤمنان حضرت علي (ع) « الهي قلبي محجوب و نفسي معيوب» بر ذهن و زبانش جاري بود وبا توسل جستن به نيايش وستايش ، گلشن جانش را عطر آگين مي كرد و با شيدايي و مشتاقي محافل و مجالس ذكر و ثناء خداوندي را برگزار و ديگران را نيز براي شركت در آن تشويق و ترغيب مي كرد . 🌹روایت هفتم🌹 در احوالات شهیده آمده است که: حتی زمان استراحت شبانه اش را در فرمانداری به اموری نظیر تقسیم کوپن های مردم صرف می کند و شجاعانه در نیمه های شب با وجود خطر ضد انقلاب، برای آموزگاران متعهد کرد جلسات گوناگونی برگزار می کند.   ❤️روایت هشتم❤️ مقطع آشنایی با نسرین در سال ۱۳۶۰ در مهاباد بود، آن موقع یکی از پایگاه های فعال ضد انقلاب در کشور شهرستان مهاباد بود که تمام چریک های فراری از خلق در آن شهرستان زندگی می کردند. وی افزود: حدود ۵ الی ۶ ماه از حضور من در یکی از مناطق ایل منگور که یکی از طوایفی دارای افراد وفادار به نظام داشت حضور داشتم، اما مناطق مسکونی آنها به نحوی شده بود که تحت فشارهای بسیاری از طرف افراد ضدانقلابی شده بود.حاجی مطلبی (همسر شهیده) افزود: یکی از دوستان قدیمی بنده به نام آقای شاهدونچی که از بچه های باسابقه سپاه بود، با یکی از خواهران اعزامی از شیراز ازدواج کرده بود. ایشان با همان تفکراتی که در ذهن داشتند، روزی با شوخی به بنده گفت: اگر زمینه ازدواج برایت فراهم شود، حاضرید و بنده که گمان نمیکردم این موضوع به واقعیت بپیوند، جواب مثبت دادم. راوی:همسر شهیده 🍎روایت نهم🍎 در یکی از همین روزها که من از طرف سپاه در ماموریت بودم، اقای شاهدونچی به همراه خانم و یکی از خواهران حضور پیدا کردند. چند روز بعد از برخورد اولیه بنده با خانواده ایشان، طی تماسی به من اظهار داشتند که خواهری که همراه با خانم من در آن روز ملاقات کردید همان فرد مدنظر من بوده؛ اما من به شوخی آن را رد کردم. اما جناب آقای شاهدونچی با اصرار به ادامه این موضوع اجازه را درطی تماسی با خانواده این خواهر، گرفته و این در حالی بود که برای خودم امری غیرواقعی میدانستم. راوی:همسر شهیده 🎨روایت دهم🎨 صحبت های جلسه اول خواستگاری درباره انقلاب بود وی ادامه داد: در آن شرایط نابسامان جنگی و آماده باش تمام نیروها، دل را به دریا زده و تنهایی به خواستگاری ایشان رفتم و در جلسه اول تمام صحبت های گفته شده در آن جلسه در مورد مسائل کلی مثل انقلاب و اهداف زندگی بود و هیچ صحبتی در مورد ازدواج زده نشد حاجی مطلبی اذعان داشت: در همان جلسه اول شخصیت ایشان برای من چنان جذاب بود که در جلسات بعد فهمیدم شهیده در بسیاری از زمینه ها طرف مقابل را مجذوب به خود میکند؛ چنانچه که بنده در جلسات بعدی به واقع متوجه ضعف خود در مقابل چنین شخصیتی شدم.وی ادامه داد: اگر از لحاظ خانوادگی بخواهم معرفی کنم، ایشان در شیراز خانواده محترم و شناخته شده ای بودند بدلیل اینکه بردار ایشان مرحوم کریم افضل دادستان سپاه و یکی از برادران ایشان نیز مفقودالاثر شده بودند اما سطح خانوادگی بنده پایین تر بود. راوی:همسر شهیده
روایت یازدهم💗 در مقابل صحبت های شهیده خود را باخته دیدم حاجی مطلبی یادآور شد: در شرایطی که دغدغه بنده جنگ و مبارزه بود، در جلسه ای که به اصرار آقای شاهدونچی من شرکت کردم، صحبت های جذاب ایشان باعث شد که که از لحاظ عاطفی و احساسی به واقع میتوانم بگویم که خود را باخته فرض کردم اما در شرایطی که در مهاباد بدلیل ورود نیروهای ضدانقلابی به یکی از مدارس شهر، با هدف گروگان گیری یکی از معلمین خواهر که در نهایت اینکه بتوانند افراد تروریست اسیر شده را پس بگیرند، سپاه دستور تخلیه و اعزام همه خواهران را داد و به همین دلیل این خواهر مسافر شیراز شد، اما برای بنده بدلیل به وجودآمدن وابستگی هایی که از نظر عاطفی به ایشان در وجود خود میدیم، در نهایت در طی تماسی با خانوادشان مقدمات ازدواج را برای اوایل سال نو اطلاع دادم و در همین روزها، با آرام شدن شرایط بود که مجددا خواهران به محل اعزام شدند و بعد از سپری شدن مدتی قرار شد برای مراسم ازدواج به شیراز سفر کنم لذا در چنین وضعیتی که همه چیز برای مراسم خواستگاری مهیا شده بود، عملیات فتح المبین آغاز شد که بدلیل بزرگ بودن عملیات همه افراد در حالت آماده باش شدند و به هیچ عنوان با مرخصی رفتن هیچ کدام از نیروها توسط فرمانده عملیات موافقتی نمیشد ولی در نهایت و به سختی با اصرار بنده، با مرخصی ۵ روز بنده موافقت شد که سرانجام خانواده من که مثل خودم برایشان باور این موضوع سخت بود، از تهران به سمت شیراز راهی شدی. ⭕️روایت دوازدهم⭕️  راوی :همسر شهیده افضل  نکته جالب در این مراسم این بود که صحبت های گفته شده بین ما، بیشتر از یک ساعت طول نکشید و در همان روز برای مراسم به بازار رفتیم. انگار همه چیز را خدا تدوین کرده بود و علی رغم اصرا بنده مبنی بر آزاد گذاشتن ایشان برای خرید، اما با گرفتن لباس بسیار ساده عروسی خرید خود را به پایان رساندیم و در حالی که من برای خودم چیزی خریداری نکرده بودم، در روز مراسم به ناچار مجبور شدیم ساعت حاج کریم افضل را به عنوان ساعت دامادی و انگشتر خودم را به شهید افضل دادم که به عنوان هدیه به خودم بدهد. 💟روایت سیزدهم💟 اولین مسافرتمان تشییع شهدا بود حاجی مطلبی افزود: خرید و ازدواج ما ۳ روز بیشتر طول نکشید و در روز بعد از ازدواج مان که همه افراد طبق رسم و رسومات به مسافرت میروند، ما به تشییع شهدا رفتیم؛ که در این مراسم تشییع که قرار بود ۱۵ شهید تشییع شود؛ اما ۱۴ شهید تشییع شد و سبب شد به واسطه حضور بنده یک شهید دیگر شناسایی شود.وی ادامه داد: شهیده افضل در نهضت سواد آموزی آن شهر، به دلیلی نیاز آموزش و پرورش جذب شد و به سوادآموزی پرداخت و همزمان در کمیته امداد و بنیاد جنگ زدگان آن زمان به فعّالیّت پرداخت و به عنوان مربّی امور تربیتی در مدارس، آگاهی و توان دانش آموزان را در زمینه های فرهنگی و مذهبی می افزود. 💚روایت چهاردهم💚 قسمتی از نامه شهیده نسرین افضل به همسرش محبت را در چشمانت می‌بینم، عاشقی هستی که با تمام وجود خدا را صدا می‌زنی و او را دوست داری که به پیشش بشتابی و دوست داری که مسلمانی خالص باشی و خدا گونه عمل کنی و به حد اعلا بپیوندی و به آخرین حد که مرز شهادت است برسی. امیدوارم که اگر این لیاقت و سعادت را در پیشگاه خدا داری هیچ مشکلی و سدی در جلوی تو قرار نگیرد گر چه تو خود بارها اقرار کردی که سعادت نداری که آنچنان باشی، بدان کسانی بودند که حتی به خود امیدوار نبودند ولی آخر به هدف خود رسیدند و تو هم همیشه از خدا بخواه که تو را به آن حد برساند؛ و از تمام هواهای نفسانی دورت بدارد. عبدالله، از زمانی که من با تو آشنا شدم و شروع کردیم به حرف زدن در مورد ازدواج، من می‌دانستم که اگر زمانی با پاسدار ازدواج کنم، زمانی باید او را ترک کنم به همین دلیل به تو اطمینان می‌دهم که من هیچ‌وقت سدّی برای راه تو نخواهم شد. «والسلام». 🔵روایت پانزدهم🔵 هید افضل نحوه شهادت را نقاشی کرده بود.حاجی مطلبی به نحوه شهادت این بانوی شهید اشاره کرد و گفت: شهید افضل قبل از شهادتش یک تابلوی نقاشی از نحوه شهادت استاد مطهری ترسیم کرده بود که خون از پیشانی به سمت چانه روان شده بود و در واقع شهید افضل دوست داشت که همانند شهید مطهری به شهادت برسد که همانگونه هم شد.
نحوه شهادت شهیده نسرین افضل همرزمان شهید در خاطره‌ای از آخرین ساعات همراهی‌شان با شهیده افضل چنین می‌گویند: همه دور هم نشسته‌ بودند و از خانواده‌هایشان تعریف می‌کردند و درددل می کردند. نسرین از خانه و از مادر گفت: من همیشه برای مادر گل هدیه می‌دهم، هر شهری هم که برم، حتماً سوغاتی اون شهر را باید برای ایشان تهیه کنم، جان و نفس من مادرمه. فقط خدا شاهده که چه جوری توانستم موقع شهادت داداشم، آرامش کنم. هر دعایی بلد بودم، خوندم، دو ماه طول کشید تا قضیه را قبول کرد. آنهایی که رفته بودند دهلاویه و سوسنگرد دنبال جنازه داداش، وقتی برگشتن باورشون نمی‌شد که مامان از هر جهت آماده باشد. خانواده من خیلی دوست داشتنی و خوب هستن. آنها را دوست دارم.نسرین ساکت شد. همه به او خیره شدند از ابتدای جلسه فقط همین چند کلام را گفت و دوباره در خودش فرو رفت. حالت‌های نسرین خیلی عجیب بود. حتی صبر نکرد نماز را به جماعت بخواند، گفت: شاید شهید شدم. معلوم نیست تا یک ساعت دیگر چه اتفاقی بیفتد.فاطمه که در آن جمع بود از او پرسید: نسرین امشب چه شده؟نسرین گفت: چیزی نیست تبم قطع شده، فقط شاید بخواهم به شما حلوا بدهم!فاطمه گفت: از اینجا برویم اینجا هوا خیلی سرد است، اگر بمانیم حلوای همه ما رو باید بدهند. یخ زدیم، بلند شوید برویم.ساعت ده شب بود. مراسم دعای توسل تمام شده بود. موقعی که می‌خواستند سوار ماشین شوند، صدای تک تیرهایی به گوش می‌رسید، نسرین نزدیک ماشین شد و گفت: بچه‌ها شهادتین‌تان را بگویید. دلم شور می‌زند. فاطمه سوار ماشین شد و گفت: در تب می‌سوزی، انگار در کوره هستی. دلشوره‌ات هم به خاطر همین است. ما که تب نداریم شهادتین را نمی‌گوییم، فقط خودت بگو نسرین جان.خنده روی لب‌ها یخ زد، همگی سوار ماشین شدند. نسرین کنار در نشسته بود و شهادتین را می‌گفت: که تیری شلیک شد. تیر درست به سرش اصابت کرد. همان جا که آرزو داشت و همان طور که استادش «مطهری» به شهادت رسیده بودند، شهید شد و در همان مسجد اباذر که مجلس ساده عروسی‌اش را برگزار کرده بودند، مجلس ختم برگزار شد.    وصیتنامه شهیده نسرین افضل  بسم الله الرحمن الرحیم «ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله...»شهادت بالاترین درجه‌ای است که یک انسان می تواند به آن برسد وبا خونش پیامی می دهد به بازماندگان راهش.«یا ایتها الفس مطمئنه» ارجعی الی ربک راضیه المرضیه، فدخلی فی عبادی وادخلی جنتّی.ای نفس قدسی ودل آرام (بیاد خدا). امروز به حضور پروردگارت بازآی که توخشنود ( به نعمتهای ابدی او ) واو راضی از تواست. باز آی ودرصف بندگان خاص من درآی. ودربهشت من داخل شو.پروردگارا! سپاس که ما را در مبارزه با طاغوت و براندازی رژیم کفر پیشه و وابسته به شیطان بزرگ، آمریکای جهانخوار یاری فرمودی و به ما رهبری آگاه و پرتوان ارمغان نمودی تا ما را از تاریکی ها و ظلم رهانید وبا ایجاد وحدت درمیان مردم مسلمان و شهید پرور نظام جمهوری اسلامی رادر این سرزمین مقدس بنا نهاد.خداوندا، به ما توفیق عبادت و اطاعت عنایت فرموده و ما را از شر هوای نفس محفوظ بدار.بارخدایا، ما را یاری کن تا با اسلام راستین آشنایی پیدا کرده و در عمل به تعالیم آن بکوشیم.ایزدا، ما را در کسب علم و ترویج فرهنگ قرآن و اسلام در مدارسمان یاری و موفق دار.الها! بما قدرتی عنایت کن که پرچم لا اله الا الله را بر سراسر جهان به اهتزاز درآوریم.خداوندا، کشور اسلامی ما را از کشورهای تجاورزگر و سلطه طلب بی نیاز دار.بار الها، اخلاق اسلامی، آداب و عادات قرآنی را بر کشور عزیزمان ایران و مدارسمان حاکم بگردان.بار ایزدا، به رهبر کبیرمان امام خمینی عمر و توفیق بیشتر عنایت دار تا با رهنمودهایش مسلمین و مستضعفین جهان به استقلال و آزادی واقعی دست یابند.خداوندا، ایران و اسلام را از شر کفار و منافقین و حیله‌های زورمداران شرق و غرب و نوکرانشان به دور داشته، رزمندگانمان را در جبهه‌های حق علیه باطل پرتوان و پیروز بدار.کریما، ما را در صدور انقلاب خونبارمان به جهان، توان ده و آن را تا انقلاب مهدی (عج) استوار بدار.همسرم بدان که من نسرین کسی که تو را دوست دارد، شهادت را هم بسیار دوست می‌دارم، چون خدای خود را در آن زمان پیدا می‌کنم.از تو می‌خواهم اگر می‌خواهی فردی خداگونه باشی و درس دهنده، از امروز و از این ساعت سعی کنی تماس خود را با خدای خویش بیشتر کنی و همین طور معلّمی باشی جدّی.  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫روزتان را اینگونه آغاز کنید💫 🍀 بسم الله الرحمن الرحیم 🍀 بِسْمِ اللّهِ النُّور✨ِ بِسْمِ اللّهِ نُورِ النُّورِ✨ بِسْمِ اللّهِ نُورٌ عَلى نُورٍ ✨بِسْمِ اللّهِ الَّذى هُوَ مُدَبِّرُ الاُْمُور✨ِ بِسْمِ اللّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِن َْالنُّورِ✨ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّور✨ِ وَاَنْزَلَ النُّورَ عَلىَ الطُّورِ✨ فى كِتابٍ مَسْطُور✨ٍ فى رَقٍّ مَنْشُورٍ✨ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ✨ عَلى نَبِي مَحْبُورٍ✨ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ ✨وَبِالْفَخْرِ مَشْهُور✨ٌ وَعَلَى السَّرّاَّءِ وَالضَّرّاَّءِ مَشْكُورٌ ✨وَصَلَّى اللّهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين✨🍀 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
🌹وعده ما هر روز صبح دعای عهد🌹 سلام بر شما : 🌾 منتظران بقیه الله (ارواحنا فداه) 🌾 ان شاء ا... هر روز صبح همراه باشید با قرار تجدید بیعت روزانه با 🌺امام زمان (عج)🌺 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 📜 🌹*بِسْم اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ*🌹 🌾🕊اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ🌾🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌾🕊اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ🌾🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌾🕊اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ🌾🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌾🕊أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً🌾🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌾🕊اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْه🌾🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌾🕊اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى🌾🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌾🕊اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ،وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ،🌾🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌾🕊فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ🌾🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌾🕊وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ🌾🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌾🕊وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ🌾🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌾🕊اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ🌾🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🔴 آنگاه سه باربرران خوددست میزنى، ودرهرمرتبه مى گويى: اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦: 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿 ❣﷽❣ 🌺 🌺 🍃🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🍃 🌹 السلام 🌹 ✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨ 🌺 الله 🌺 ✨"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"✨ 🌺 الله 🌺 ✨ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى✨ ❤️ ❤️ ✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨ 🌺 ✨« یا الله یا رحمن یا رحیم، یا مقلّب القلوب، ثبت قلبی علی دینک» (ای تغییردهندهی قلبها، قلب مرا بر دین خودت تثبیت کن.)✨ 💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن خدایا منور کن قلبهایمان را به نور قرآن و مزین کن اخلاق مارا به زینت قرآن خدایا روزیمان کن شفاعت قرآن💎 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اقای غریبم. صبحت‌بخیرمولای‌من ترین نشانہ‌ے یعقوبِ بیٺ شد پاره پاره قَلب زلیخا ڪن با پرچَمے ڪه نام اسٺ نقشِ آن با مَشڪ از دلِ دریا ظهور ڪن الله ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺 متن دعای چهارم صحیفه سجادیه 🌺🌺
✅بسم الله الرحمن الرحیم اللهم و اتباع الرسل و مصدقوهم من اهل الارض بالغيب عند معارضه المعاندين لهم بالتكذيب، و الاشتياق الي المرسلين بحقائق الايمان، في كل دهر و زمان ارسلت فيه رسولا، و اقمت لاهله دليلا من لدن آدم الي محمد صلي الله عليه و آله و سلم، من ائمه الهدي و قاده اهل التقي علي جميعهم السلام، فاذكرهم منك بمغفره و رضوان. اللهم و اصحاب محمد، خاصه الذين احسنوا الصحابه، و الذين ابلوا البلا الحسن في نصره، و كانفوه، و اسرعوا الي وفادته، و سابقوا الي دعوته، و استجابوا له حيث اسمعهم حجه رسالاته، و فارقوا الازواج و الاولاد في اظهار كلمته، و قاتلوا الآبا و الابنا في تثبيت نبوته و انتصروا به. و من كانوا منطوين علي محبته يرجون تجاره لن تبور في مودته و الذين هجرتهم العشائر اذ تعلقوا بعروته و انتفت منهم القرابات اذ سكنوا في ظل قرابته فلا تنس لهم اللهم ما تركوا لك و فيك و ارضهم من رضوانك و بما حاشوا الخلق عليك و كانوا مع رسولك دعاه لك اليك و اشكرهم علي هجرهم في ديار قومهم و خروجهم من سعه المعاش الي ضيقه و من كثرت في اعزاز دينك من مظلومهم. اللهم و اوصل الي التابعين لهم باحسان، الذين يقولون ربنا اغفرلنا و لا خواننا الذين سبقونا بالايمان خير جزائك، الذين قصدوا سمتهم و تحروا وجهتهم و مضوا علي شاكلتهم لم يثنهم ريب في بصيرتهم و لم يختلجهم شك في قفو آثارهم و الايتمام بهدايه منارهم مكانفين و موازرين لهم يدينون بدينهم و يهتدون بهديهم يتفقون عليهم و لا يتهمونهم فيما ادو اليهم. اللهم و صل علي التابعين من يومنا هذا الي يوم الذين و علي ازواجهم، و علي ذرياتهم و علي من اطاعك منهم صلوه تعصمهم بها من معصيتك، و تفسح لهم في رياض جنتك و تمنعهم بها من كيد الشيطان، و تعينهم بها علي ما استعانوك عليه من بر و تقيهم طوارق الليل و النهار، الا طارقا يطرق بخير و تبعثهم بها علي اعتقاد حسن الرجا لك، و الطمع فيما عندك، و ترك التهمه فيما تحويه ايدي العباد. لتردهم الي الرعبه اليك و الرهبه منك، و تزهدهم في سعه العاجل، و تحبب اليهم العمل للآجل، و الاستعداد لما بعد الموت، و تهون عليهم كل كرب يحل بهم يوم خروج الانفس من ابدانها، و تعافيهم مما تقع به الفتنه من محذوراتها و كبه النار، و طول الخلود فيها و تصيرهم الي امن من مقيل المتقين.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ♦️⚜💠 💠⚜♦️ ✅ حفظ حکمت 28 👇👇👇
هدایت شده از V
متن حکمت 28👆👇 امام علی علیه السلام أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْد برترین زهد، پنهان داشت زهد است. نهج البلاغه، حکمت28