❓سوال: چطور فرزندم را به نماز خواندن ترغیب کنم؟
✅ پاسخ آیتالله حائری شیرازی:
💎 نمازتان را قشنگ بخوانید. سجادۀ پاکیزه و مرتب بیندازید. یک اتاق یا محل خاصی برای نمازتان داشته باشید. آنجا معطر باشد.
شما نمازتان را بخوانید، بچه میآید کنارتان نماز میخواند. وقتی نماز خواند، به او جایزه بدهید. نمیخواهد وادارش کنید، خودش، خودش را وادار میکند.
💎 شما همین اندازه که نماز باحالِ شیرینِ خودتان را میخوانید، بچه از نمازتان خوشش میآید. همینطور که خدا خوشش میآید، بچهات هم خوشش میآید. اما تو وقتی نمازت را زود زود میخوانی، بچه هم خوشش نمیآید. خدا هم خوشش نمیآید. یک نماز بخوان که خدا خوشش بیاد تا بچهات هم خوشش بیاید. چون بچه، فطرت الهی دارد.
💎 اگر یک توهینی، یک حرف تندی، اشتباهی به بچهات زدی، صدایش کن و بگو من این رفتار را با شما کردم، الان متوجه شدم که اشتباه بود. من را حلال کن. طبیعتاً میگوید حلال کردم. شما بگویید نه. خدا هم باید من را حلال کند. دو رکعت نماز بخوان و از خدا بخواه که خدا من را ببخشد. من را بخاطر رفتار اشتباهم با تو، مجازات نکند.
میدانی بچه چه میگوید؟ پیش خودش میگوید: «زنده باد نماز». اما اگر نکردی، شیطان میرود در ذهنش میگوید نگاه کن بابایت 50 سال نماز میخواند اما حق تو را ضایع کرده. حالا هم که فهمیده، به روی خودش نمیآورد! تو هم 50 سال نماز بخوانی بعدش میشوی مثل این بابا !
#تربیت_فرزند
#تربیت_دینی
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
❗️❗️والدین دلسوز و مهربان
❓❓آیا میدانید...🧐
#آیا_میدانید
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
🌀چرا بعضی كودكان اعتماد به نفس پايين تری دارند؟
🔻کودکتان را صرفا با مشوقهای مادی به انجام کار درست ترغیب میکنید.
🔺بعضی اوقات بچهها طوری رفتار میکنند که باعث رنجش والدینشان میشود.
اما لازم نیست که در چنین مواقعی کودکتان را با ایجاد احساس گناه و وعدهی جایزه وادار به انجام کار درست کنید.
🔻در شیوهی تربیتی کودک خود، بهجای برقراری سیستم پاداش یا تنبیه سعی کنید به کودکتان بفهمانید که موفقیت بهخاطر اراده و رفتار و کردار خوب خودش است؛
🔺نه از جایزهای که در قبال انجام کار درست از شما یا دیگران دریافت میکند.
گاهی جایزهی سختکوشی تلاش بیشتر است، به این معنی که مثلا جایزهی نمرهی خوب همیشه قرار نیست یک هدیهی مادی باشد.
🔻در کنار مشوقهای مادی، به کودکتان تجربهی انگیزش درونی را بیاموزید و به او یاد بدهید که انگیزهی تصمیمگیری درست را نباید با باجگیری عاطفی بهدست بیاورد.
🔺به این ترتیب به فرزندتان کمک میکنید تا به فردی قوی تبدیل شود؛ کسی که چالشهای روزگار بزرگسالی را بهعنوان فرصتی جهت تقویت اعتمادبهنفس میبیند و نه وسیلهای برای رسیدن به هدف.
#تربیت_فرزند
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀 راهکار اصلی در تربیت فرزند
"استاد پناهیان"
#تربیت_فرزند
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
🌼به نام خدای قصه های قشنگ 🌼
قصه سنگ کوچولو
در یکی از روزهای خوب خدا یک سنگ کوچولو وسط کوچه ای افتاده بود هرکسی از کوچه رد می شد، لگدی به سنگ می زد و پرتش می کرد یک گوشه ی دیگه.🪨
سنگ کوچولو خیلی ناراحت بود.تمام بدنش درد می کرد هر روز از گوشه ای به گوشه ای می افتاد و تکه هایی از بدنش کنده می شد.😢😔
سنگ کوچولو اصلاً حوصله نداشت دلش می خواست از سر راه مردم کنار برود و در گوشه ای پنهان شود تا کسی او را نبیند و به او لگد نزند.😔
یک روز مردی با یک وانت پر از هندوانه از راه رسید وانت را کنار کوچه گذاشت و توی بلندگوی دستیش داد زد:
"هندونه ی سرخ و شیرین دارم هندونه به شرط چاقو ببین و ببر"😋
مردم هم آمدند و هندوانه ها را خریدند و بردند. مرد تمام هندوانه ها را فروخت فقط یک هندوانه کوچک برای خودش باقی ماند.
مرد نگاهی به روی زمین و زیر پایش انداخت چشمش به سنگ کوچولو افتاد آن را برداشت و طوری کنار هندوانه گذاشت که موقع حرکت، هندوانه حرکت نکند و قل نخورد بعد هم با ماشین به سوی رودخانه ای خارج از شهر رفت.🏝
کنار رودخانه ایستاد، سنگ کوچولو را برداشت و داخل آب رودخانه انداخت.🪨
بعد هم هندوانه را پاره کرد و کنار رودخانه نشست و آن را خورد و سوار وانت شد و حرکت کرد و رفت.
سنگ کوچولوی قصه ی ما توی رودخانه بود و از این که دیگر توی آن کوچه ی شلوغ نیست و
کسی لگدش نمی زند، خوشحال بود و خدا را شکر می کرد.😊
روزها گذشت تابستان رفت و پاییز و بعد هم زمستان آمدند و رفتند. سنگ کوچولو همان جا کف رودخانه افتاده بود.
گاهی جریان آب او را کمی جا به جا می کرد و این جابه جایی تن کوچک او را به حرکت وا میداشت او روی سنگهای دیگر می غلتید و ناهمواری های روی بدنش از بین می رفتند او کم کم به یک سنگ صاف و صیقلی تبدیل شد.😍
یک روز چند تا پسر بچه همراه معلمشان به کنار رودخانه آمدند تا سنگها را ببینند آنها می خواستند بدانند چرا سنگهای کف رودخانه صاف هستند یکی از آنها سنگ کوچولوی قصه ی ما را دید آن را برداشت و به خانه برد.👦
آن را رنگ زد و برایش صورت و مو و لباس کشید.👕👖
سنگ کوچولو به شکل یک آدمک بامزه در آمد.😊
پسرک سنگ را که حالا شکل تازه ای پیدا کرده بود به مادرش نشان داد. مادر از آن خوشش آمد. یک تکه روبان قرمز به سنگ کوچولو بست و آن را به دیوار اتاق خواب پسرک آویزان کرد.🤩
حالا سنگ کوچولوی قصه ی ما روی دیوار اتاق پسرک آویزان است و دیگر نگران لگد خوردن و پرتاب شدن به میان کوچه نیست.
پسری هم که او را به شکل عروسک درآورده، هر روز نگاهش می کند و او را خیلی دوست دارد.🥰
راستی بچه ها، شما هم می توانید با سنگ های صاف و صیقلی کاردستی درست کنید؟
#قصه_شب
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝