🌀رفتارهایی که نباید با فرزند خود انجام بدهید.
🔹تنبیه بدنی نکنید (لجباز تر میشه)
🔸جیغ نزنید (به حرفات بی اعتنا میشه)
🔹سرکوفت نزنید (بی اعتماد به نفس میشه)
🔸توی اتاق حبسش نکنید (ترسو میشه)
کودک شما نیاز به آموزش داره اگه دوست دارین کاری و انجام نده،
باشه،
ولی باید به جای کار اشتباه قبلی یه کار لذت بخش جدید و یه رفتار لذت بخش جدید بهش آموزش بدی مطمئن باش این طوری زودتر و بهتر نتیجه میگیری.
#تربیت_فرزند
#پست_تربیتی
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
سلاااااممممم از آخرین پنجشنبه تابستون☺️
خوب خوب خوب
میبینم که رسیدم به آخرای صحبتمون در مورد مسئولیتپذیری بچهها...
از ته دلم امیدوارم که تا اینجای کار برات مفید بوده باشه
راستی بازخورد یادت نره😉
@kidiyo_admin
این شما و این آخرین صحبتهای من در مورد این موضوع 👇
قسمت آخر مبحث مسئولیتپذیری کودکان .mp3
4.98M
🌀وقتی بچهام به حرفم گوش نمیکنه و ارتباطمون خیلی خوب نیست...
✅پایان مبحث مسئولیتپذیری کودکان
✍مامانِ اسفند ماهی😉
#تربیت_فرزند
#مسئولیتپذیری
#قسمت دهم
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
کیدیو | بازی، قصه و مهارت کودک
بین جلسه دوم و جلسه سوم یه هفته فاصله بود و بازم من بودم و پسرم و تمرین و تمرین و تمرین... الان چه
سلااااممممم از مامان اسفند ماهی😉
خوب رسیدیم به قسمت های خوب ماجرای من و پسرم...😍
جلسه سوم پسرم به تنهایی داخل اتاق موند و حتی اجازه داد در اتاق بسته بشه...
آخر جلسه خانم درمانگر بهم گفت که پسرم میتونه به مهد برگرده...
راستش سخت بود باور کنم...
اما اعتماد کردم...
یادمه اون پنجشنبه برای سالگرد چند شهید مدافع حرم💔، در قطعه ۵۳ گلزار شهدای بهشت زهرای تهران، مراسمی برگزار شده بود...
ما مستقیم از کلینیک به اونجا رفتیم...
دیگه نگم چه جوری دلشکسته بودم و چه جوری متوسل شدم که واسطه بشن تا پسر کوچولوم از این بحران بگذره...💔😭
با مدیر مهد صحبت کردم و ایشون بزرگواری کردن و علی رغم میل باطنیشون، به ما اجازه دادن که با شرایطی که خانم درمانگر گفته، توی مهد بمونیم...
شبِ روزی که قرار بود پسرم به مهد برگرده، از شدت دلشوره و نگرانی تا صبح نخوابیدم...😔
اون روز پسرم بدون گریه بیدار شد و آماده شد. اول کلاس گفت که در کلاس باز بمونه تا بتونم مامانم رو ببینم...
مربی اولش قبول کرد و بعد با ترفند و کمکم در کلاس رو بست...😉
بقیه دارهها...
بعد از ظهر می یام میگم...
چشمت به کانال باشه😉
#اضطراب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیدیو | بازی، قصه و مهارت کودک
با مدیر مهد صحبت کردم و ایشون بزرگواری کردن و علی رغم میل باطنیشون، به ما اجازه دادن که با شرایطی که
خلاصه اون روز پسرم به تنهایی تو کلاس موند و حتی به اتاق بازی هم بدون من رفت...☺️
فقط من با روشی که خانم درمانگر بهم یاد داده بود، بهش سر میزدم.
روز دوم از اولِ کلاس در بسته بود و حتی من با اطلاع خودش به بهانه خرید مسواک، حدود نیم ساعت تو مهد نبودم
رسیدیم به روز سوم...
قرار بود اون روز من همون اول از پسرم خداحافظی کنم و مهد رو ترک کنم، نگم که چقدر نگران عکسالعمل پسرم بودم...
در کمال ناباوری پسرم جلوی در کلاس با من خداحافظی کرد و رفت داخل کلاس...
من باورم نمیشد ماجرا تموم شده باشه و تا ظهر چند بار با مربی تماس گرفتم و هر بار شنیدم: نگران نباش، داره بازی میکنه و حالش خیلی خوبه...😍
فقط کسی میتونه حال اون لحظه منو درک کنه که اونو تجربه کرده باشه...🥲
اون روز پسر من تنهایی مهد موند و خیلی خوشحال بود و کلی از مهد تعریف کرد...
و از روزای بعد توی خونه از من خداحافظی میکرد و با پدرش به مهد میرفت و نه تنها اضطراب جدایی بلکه خیلی دیگه از اضطرابهاش درمان شد ☺️
حالا یه سوال دارم ازتون...
اگه من مجهز به یه سری اطلاعات راجع به اضطراب جدایی نبودم، چی میشد؟
اینجا برام بنویس👇
https://harfeto.timefriend.net/17265730573483
#اضطراب