تراپی؟ نه ممنون. بعد مدتها قدم زدن با اون دوستی که دیگه مدرسه هامون جدا شده. ساعت ۱۰ شب و تو هوای سرد، بعد از حسینیه: 💞💞💞
+بچه ها ما کمتریم یکی بیاد تیم ماا
-نخیر ما متحدیم!
*فلانی رفت*
+چیییییی خیانتتتت؟!
*فلانی برگشت درحالی که اشک هاشو پاک میکرد*
-سخت ترین یه دقیقه عمرم بود دور از شما
+تیم ما چیه؟ قَدَرِ! (؟)
-قادر و قدیر و تقدیرهههه☝️🏻
*تپلی توپ میاد سمتش، تپلی خیلی راحت جا خالی میده*
+همه باهم: آفرین تپلییی