وظیفه شیطان ایجاد شك است
وَ شك هر چند بنیان اعتقادات را سست میکند
اما در عین حال رشته یقین را مستحکم میدارد
تـا شك کی میتوان به یقین رسید
و تـا شب نباشد کی میتوان به حقیقت نور واصل شد؟
[ شهیدسیدمرتضیآوینی ]
او می گفت کار من عشق
است و با عشق وارد این کار شدم و
شما باید در این راه صبر کنی
کار من دوری از خانواده ماموریت
و مجروحیت و شهادت دارد اگر میتوانید بسم الله
من هم شرایط را پذیرفتم و هیچ وقت
از این انتخاب پشیمان نیستم((:
همسرشهید
[ شهیدقرهمحمدی ]
محل کارمان نطنز بود و خانههایمان، اصفهان.
دو سه نفر بودیم که هیچ کدام ماشین نداشتیم، به جواد میگفتم بیا با اتوبوس برویم، تاکسی خیلی طول میکشد تا پر شود
میگفت: من با اتوبوس نمیآیم، این بیبندوباریها را که میبینم حالم بهم میخورد.
میگفتم: صندلی جلو مینشینیم.
میگفت: آنجا هم یک وقت راننده آهنگ میگذارد و بحثمان میشود.
[ شهیدجوادمحمدی ]
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مردم! هروقت کارتون جایی گیر کرد
امام زمانتون رو صدا کنید
یا خودش میاد، یا یکی رو میفرسته
که کارتون رو راه بندازه.
[ شهیدمحمّدرضاتورجیزاده ]
11_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir.mp3
17.09M
⭕️مستند صوتی شنود
✅جلسه یازدهم
🛑 تبعات گناه در فضای مجازی
🛑 اثر گناه، بر قلب امام زمان علیه السلام
🛑عاقبت چت های بسیار معمولی در آخرت
🛑گناهان جبران ناپذیر
🛑عاقبت کارمندی که کار اداری را عقب انداخت
#مستند_شنود
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نوای خاص و سوزناک میهمان نابینای برنامه محفل
حسین حسین حسین...! 😭
🔹استودیو برنامه محفل بهم ریخت...اشک همه رو درآورد.
دهان روزه دلتون بره کربلا... 😭😭😭
#داستان
#امام_حسین
خدا رحمت کنه مرحوم میرزا اسماعیل دولابی رو
میگفت توی تهران یه جوونی بود
تمام جوونیش مشغول لهب و لعب و فسق و فجور بود
یه مادر مومنهای داشت
همسایهها از دستش عاصی شده بودند
هرچه شکایت میکردند او متنبه نمیشد
مادره به حالت احتضار افتاد
گفت پسر بعد مرگ پدر،
عوض اینکه تو قیّم من باشی
آبرو منو بردی همه جا
حالا دارم میمیرم
اما یه خواهش ازت دارم
اونم اینه
هر کاری کردی لااقل احترام پرچم حسین رو نگه دار
الله اکبر مربی یعنی اینا
بدون کجاها رگ خواب توئه
از همون جاها هشدار بده
پسرم هرجا دیدی پرچمی افتاده
بردار ،ببوس ، به چشمات بگذار
انشاءالله این کارت عاقبت خیرت میکنه
مادره مرد...
جوونه روی حس غیرت مادری
هرجا میدید یه پرچمی آویزونه
میومد میبوسید
مؤدبانه از زیرش رد می شد
تو دسته اگه میدید بچهها پرچم برداشتند
پرچم داره خاکی میشه
میبوسید، خاکهاش رو به چشمش میمالید
میگفت خدایا به صاحب این پرچم کمکم کن ، توبه کنم
وقتی از دنیا رفت
همه به اسم یه فاسق و فاجر میشناختندش
میرزا میگفت خواب دیدندش
دیدن ملائکه غلاظ و شداد
کشون کشون دارند میبرندش
از خونه قبر بیرون آوردندش
کتک زنون دارند میبرندش
دید وسط یه بیابان برهوت ، تاریک
یه خیمهای میدرخشه
همین که نزدیک اون خیمه رسید
دید یه پرچمی روی اون خیمه نصبه
یه نگاه کرد دید نوشته السلام علیک یا اباعبدالله
طبق عادت همیشگیش
دست رو سینه گذاشت سلام کرد
پرچم رو میخواست ببوسه اجازه ندادند
از این سر و صدا و همهمه
صاحب خیمه بیرون اومد
اصلاً نمیشناسه خیمه مال کیه
دید تا صاحب خیمه بیرون اومد
این ملائکه مؤدب ایستادند
فرمود چه خبره
گفتند آقا این پروندشه
اینجا میخواست توقف کنه ما نگذاشتیم
حضرت فرمود پروندش رو ببینم
پروندش رو که نگاه کرد
مرحوم میرزا میگفت ابی عبدالله سرشون رو تکون داد
کنایه از اینکه این چه نامه ی عملیه
بعد پرونده رو که بست
این جوونه نگاه کرد ، دید رفتار دو ملک باهاش عوض شد
دیگه خبری از اون گرزهای آتشین نیست
کشون کشون دیگه نمیبرندش
یه سوال کرد
گفت این خیمه مال کی بود
گفتند مال ارباب عالم حسینه
رفتارتون چرا با من فرق کرده؟؟؟
نامه عملم رو ببینم
تا نامه رو باز کرد
دید پایان اعمالش ابی عبدالله یه جمله نوشته
یٰا مُبَدّلَ السَّیئاتِ بِالحَسَنات
یعنی یه نگاه کنه تمومه
آقا جان برای شما که کاری نداره
یه نگام کنی منم قاطی خوبات میرم سر سفره مینشینم...😭
وقتی به مقر گردان برگشتم دیدم همه ناراحتند. پرسیدم: «چه اتفاقی افتاده؟» گفتند: «مجید بهرامجی شهید شده.» کولهپشتی شخصی مجید بهرامجی پیش من بود. رفتم دفتر یادداشت او را باز کردم. بالای دفتر نوشته بود مراقبه و محاسبه. او گفتار و کردار هر روزش را توی دفتر مینوشت و زیر خطاها و مکروهات خود خط میکشید. جایی نوشته بود دیشب نمازم با حضور قلب نبود، آن را اعاده کنم.
[ شهیدمجیدبهرامجی ]
سال دوم یک استاد داشتیم
کہ گیر داده بود همہ باید کراوات بزنند
سر امتحان چمران کراوات نزد
استاد دو نمره ازش کم کرد
شد هجده،بالاترین نمره...
[ شهیدمصطفیچمران ]
درس خواندن،پاکدامنی و
پرهیزِ از سرگرمیهای باطل
جزو وظایف جوانهاست!
[ حضرتآقا❤️ ]
به خدا قسم حس می کنم روزهای جنگ سوریه(روزهای دفاع از حرم)برگشته است
هر روز دو،سه،چهار شهید...
هر روز زخمی،هر روز دعای مادر،دعای پدر و...
قسم به خدا اوضاع عادی نیست،مَرد!
حتما فرج در راه است ان شاالله
اما این روزها زیاد یاد شهدای دفاع از حرم
میوفتم...برادران!
این بهشت درهایش را باز کرده است
عزمتان را جزم کنید
[شهادت] فقط اخلاص می خواهد
فقط اخلاص
[ شهیدحسینطاهاعصام ]