هدایت شده از عطشزار
والعادیات
سوگند به اسبان دوندهای که همهمه کنان [بهسوی جنگ] میتازند
در چشم شب، سکوتیم؛ والعادیات ضبحا
آیینه در قنوتیم؛ والعادیات ضبحا
ثبت است در دو عالم جامه دریدن ما
اثبات در ثبوتیم ؛ والعادیات ضبحا
تا عرش میخروشیم در فرش باده نوشیم
هر روز در هبوطیم ؛ والعادیات ضبحا
در سینه داغداریم تا ملت شهودیم
ما حی لایموتیم؛ والعادیات ضبحا
از خط خون گذشتیم تا نقطه شهادت
در نقطهها خطوطیم؛ والعادیات ضبحا
ققنوسوار انگار در سوختن مدامیم
چون آتش بلوطیم؛ والعادیات ضبحا
شرط است سرسپردن در محضر ولایت
جزئی از آن شروطیم؛ والعادیات ضبحا
در جنگ با یهودیم مشغول کار و بارِ
سوزاندن بیوتیم؛ والعادیات ضبحا
طاغوت روبهپایان معروف در تجلی
آیینه در سکوتیم ؛ والعادیات ضبحا
و سوگند به اسبانی که با کوبیدن سمشان از سنگ ها جرقه می جهانند
جوشن بپوش جان را؛ فالموریات قدحا
در خون بجوش آن را؛ فالموریات قدحا
دریا بریز بر دشت، طوفان بپاش بر کوه
آیینه شو جهان را ؛ فالموریات قدحا
از صبح نور بستان ، در شوق شب وضو کن
تسخیر کن زمان را ؛ فالموریات قدحا
با واژه همسفر شو ،فریاد شو ، ظفر شو
نازل کن آن بیان را ؛ فالموریات قدحا
ما ملت حسینیم ، چون او پناهگاهیم
در بی کسی کسان را ؛ فالموریات قدحا
آماده نبردیم ، ما مردِ مردِ مردیم
بر صف برن یلان را؛ فالموریات قدحا
اذن ظهور با اوست، شرط حضور با خون
فریاد کن اذان را ؛ فالموریات قدحا
خشمی به چشم داریم ،در سینه درد داریم
پس فاش کن عیان را ؛ فالموریات قدحا
یک لحظه تا قیامت باقی است تا شهادت
بر ما مده امان را ؛ فالموریات قدحا
عوعو شنیده ماییم ،کفتار دیده ماییم
سلاخ کن سگان را ؛ فالموریات قدحا
باید که ما بگیریم در جنگ انتقامِ
بانوی بی نشان را ؛ فالموریات قدحا
صبح ظهور نزدیک ، فیض حضور کامل
الغوث و الامان را ؛ فالموریات قدحا
قم. حامد حجتی
#وعده_صادق
#وعده_صادق_۳
آخوند چکارش میکند
دارد شکارش میکند.
پ.ن: پدافند قم درحال پاره کردن اشیاء متخاصم صگیونیست.
ما اصلا چیزی به اسم اسرائیل و آمریکا رو به رسمیت نمیشناسیم، هرچه هست آمریکاست.
هدایت شده از 📻 رادیو جنگ! 🪖
@RadioJang - رادیو جنگشهدای غواص.mp3
زمان:
حجم:
2.8M
🕊 شهدای غواص
بواش گفت: مو گُفتُم ای پسر غواص میشه!
#شهدای_غواص #جنگ #روایت_صادق
🎙رادیو جنگ | با ما از جنگ بشنوید!
📻 @RadioJang
خانوادهی ما خانوادهی عجیبیه.
از اون خانواده ها که همه به همه چیزت کار دارن، از همون خانواده ها که خیلی ها احتمالا بدشون بیاد و دائم بدشونو میگن. سخت هم هست واقعا، فکر کن یکی هی وایسه بهت گیر بده. رو مخه دیگه. نیست؟
احتمالا از اون خانواده ها که وقتی مهمونی میان بری بچپی تو اتاقت تا وقتی که برن هم بیرون در نیای.
وارد خانوادهی ما که میشی اما با چیز های عجیبی هم رو به رو میشی.
حسین، پسر خالهمو میگم از وقتی که حتی یاد نداشت حرف بزنه وقتی عکس آقای خامنهای رو میدید لبخند میزد، بزرگتر که شد لبخند میزد و میبوسید، بزرگتر که شد یاد گرفت بگه رهبرجون.
همهی ما از بچگی اینجوری بزرگ شدیم. همهی ما از وقتی زبون باز کردیم با یاعلی و حسین حسین و بوسیدن عکس رهبر بزرگ شدیم.
یا همین چند وقت پیشا که دایی مسعود زنگ زد گفت بیا این کمدی که برای بچهها خریدم رو ببریم پایین، بلند گفت ایشالا همینجوری تابوت شهادتتون رو حمل کنیم، آرزوی پدر برای بچههایی که هنوز به دنیا نیومدن شهادته.
خانوادهی ما واقعا خانوادهی عجیبیه.
چهارده سال پیش بود که آبجیم به دنیا اومد، قرار بود به جز آبجیم، داداشم هم باشه ولی نبود، امیرعلی عمرش به دنیا نبود و خیلی زود باهامون خداحافظی کرد و از بعد امیرعلی، همهی بچههایی که به دنیا میان تو فامیل، همهی پسرها، برای من امیرعلین. اولین بار یادمه برای محمدامین نوشتم که وقتی به دنیا اومد گفتم تو از الان امیرعلیِ منی.
امیرعلی اگه الان بودی احتمالا امروز داشتی ازم میپرسیدی داداش الان باید چیکار کنیم تو این وضعیت؟ منم بهت میگفتم زندگی. عادی باش و آروم.
ولی خب نیستی. جاتو بقیهی فامیل پر کردن.
امروز برای خیلیها روز حملهی آمریکا به ایرانه و برای من؟ روزیه که دوتا امیرعلی بهم اضافه شده. امیرعلی نتونست بمونه حوصلهش نکشید اما من محمدامین، حسین و از امروز حسن و حسین رو هم دارم.
همونطور که داییم براشون آرزوی شهادت کرد منم براشون آرزوی شهادت میکنم، گفتم که خانوادهی ما خانوادهی عجیبیه، افتخار تو خانوادهی ما نه ماشینه نه پول و نه مدرک، افتخار تو خانوادهی ما فدا شدنه، هی بهت گیر میدن که پس کِی قراره فدا شی؟ پس چرا نوبت به من و تو نمیرسه؟ گیره دیگه.
حالا از امروز حسن و حسین هم قراره هر روز این گیرها رو تحمل کنن که خوب باش، خوبتر باش، یه جوری حرکت کن که فدا شی، برای این دیدگاه، برای این انقلاب و برای این رهبر.
و تا وقتی حسن و حسینی هستن که باباشون براشون آرزوی شهادت میکنه، یه وجب از این خاک دستِ کسایی که وقتی مرگ بهشون نزدیک میشه، شلوارشونو خیس میکنن نمیرسه.
حسن، حسین، اومدنتون هم پر سر و صدا بود، الحق که به دایی مسعود کشیدید، اما خوش اومدید، خوش اومدید و از همون گهواره آماده باشید که خیلی کار داریم. راستی، از الان بهتون بگم، من نوبتی براتون خر میشم دعوا نکنید همه چیز باید مساوی باشه. هروقت هم حوصلهتون سررفت داداش کمیل هست. خوش اومدید به این دنیا قشنگای من، منتظر باشید چند روز دیگه یه همبازیِ دیگه هم بهتون اضافه میشه.
یکم تیرماه ۱۴۰۴ | روزی که آمریکا حمله کرد، روزی که حسن و حسین به دنیا اومدن.
Komiter
خانوادهی ما خانوادهی عجیبیه. از اون خانواده ها که همه به همه چیزت کار دارن، از همون خانواده ها ک
برای عاقبت بهخیری حسنینِ ما دعا کنید خلاصه.😁❤️