#زندگینامه_امام_زمان_عج
#قسمت_4
#مادر_امام_زمان_عج
...پس در شهرهای روم طبیبی نماند مگر آنکه جدم برای معالجهٔ من حاضر کرد و از دوای درد من از او سؤال کرد و هیچ سودی نمی داد .
چون از علاج درد من مأیوس ماند روزی بمن گفت ای نور چشم من آیا در خاطرات چیزی و آرزوئی در دنیا هست که برای تو بعمل آورم؟
گفتم ای جد من درهای فرج بر روی خود بسته می بینم اگر شکنجه و آزار از اسیران مسلمانان که در زندان تواند دفع نمائی و بندها و زنجیرها از ایشان بگشائی و ایشان را آزاد کنی امیدوارم که حضرت مسیح و مادرش عافیتی بمن ببخشند، چون چنین کرد اندک صحتی از خود ظاهر ساختم و اندک طعامی تناول نمودم پس خوشحال و شاد شد و دیگر اسیران مسلمانان را عزیز و گرامی داشت. پس بعد از چهارده شب در خواب دیدم که بهترین زنان عالمیان فاطمه زهرا (س) بدیدن من آمد و حضرت مریم با هزار کنیز از حوریان بهشت در خدمت آن حضرت بودند، پس مریم بمن گفت این خاتون بهترین زنان و مادر شوهر تو امام حسن عسکری(ع) است. پس بدامنش در آویختم و گریستم و شکایت کردم که امام حسن(ع) بمن جفا می کند و از دیدن من ابا می نماید، پس آن حضرت فرمود که چگونه فرزند من به دیدن تو بیاید و حال آنکه بخدا شرک می آوری و بر مذهب ترسانی و اینک خواهرم مریم و دختر عمران بیزاری می جوید بسوی خدا از دین تو، اگر میل داری که حقتعالی و مریم از تو خشنود گردند و امام حسن عسکری(ع) بدیدن تو بیاید پس بگو: اگر میل داری که حقتعالی و مریم از تو خشنود گردند و امام حسن عسکری(ع) بدیدن تو بیاید پس بگو:
"اَشْهَدُ اَنْ لا اَلَهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اَنَّ مُحَمَّدَّ رَسُولُ اللّهِ"
چون به این دو کلمهٔ طیبه تلفظ نمودم حضرت سیدةالنساء مرا به سینهٔ خود چسباند و دلداری فرمود و گفت: اکنون منتظر آمدن فرزندم باش که من او را بسوی تو می فرستم.
پس بیدار شدم و آن دو کلمهٔ طیبه را بر زبان میراندم و انتظار ملاقات گرامی آن حضرت می بردم، چون شب آینده در آمد بخواب رفتم خورشید جمال آن حضرت طالع گردید گفتم ای دوست من بعد از آنکه دلم را اسیر محبت خود گردانیدی چرا از مفارقت جمال خود مرا چنین جفا دادی؟ فرمود که دیر آمدن بنزد تو نبود مگر برای آنکه مشرک بودی اکنون که مسلمان شدی هر شب بنزدتو خواهم بود تا آنکه حقتعالی ما و تو را در ظاهر بیکدیگربرساند و این هجران را بوصال مبدل گرداند، پس از آنشب تا حال یکشب نگذشته است که درد هجران مرا بشدت وصال دوا نفرماید.
بشربن سلیمان گفت چگونه در میان اسیران افتادی؟ گفت:.....
ادامه دارد
📚کلیات منتهی الآمال _ زندگانی چهارده معصوم(ع) _باب چهاردهم _ فصل اول _"در ولادت با سعادت حضرت العصر ع و احوال والدهٔ ماجدهٔ آن حضرت")
💠مؤلف: مرحوم حاج شیخ عباس قمی (رحمة اللّه)
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#کودکان_آمر
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
#زندگینامه_امام_زمان_عج
#قسمت_5
#مادر_امام_زمان_عج
...بشربن سلیمان گفت چگونه در میان اسیران افتادی؟ گفت:مرا خبر داد امام حسن عسکری (ع) در شبی از شبها که در فلان روز جدت لشکری بجنگ مسلمانان خواهد فرستاد، پس از عقب ایشان خواهد رفت، تو خود را در میان کنیزان و خدمتکاران بینداز به هیئتی که تو را نشناسند و از پی جد خود روانه شو و از فلان راه برو. چنان کردم طلایه لشکر مسلمانان به ما برخوردند و ما را اسیر کردند و آخر کار من آن بود که دیدی و تا حال کسی بغیر از تو ندانسته است که من دختر پادشاه رومم و مردی پیر که در غنیمت من بحصهٔ او افتادم از نام من سوال کرد گفتم نرجس نام دارم، گفت این نام کنیزان است. بشر گفت این عجب است که تو از اهل فرنگی و زبان عربی را نیک می دانی؟ گفت از بسیاری محبتی که جدم نسبت به من داشت می خواست مرا بیاد گرفتن آداب حسنه بدارد، زن مترجمی را که زبان فرنگی و زبان عربی هر دو می دانست مقرر کرده بود که هر صبح و شام می آمد و لغت عربی بمن آموخت تا آنکه زبانم باین لغت جاری شد.
بشر گوید که من او را بسر من رأی بردم بخدمت امام علی نقی(ع) رسانیدم، حضرت کنیزک را خطاب کرد که چگونه حق سبحانه و تعالی بتو نمود عزت دین اسلام را و مذلت دین نصاری را و شرف و بزرگواری حضرت محمّد(ص) و اولاد او را؟
گفت:.....
ادامه دارد...
📚کلیات منتهی الآمال _ زندگانی چهارده معصوم(ع) _باب چهاردهم _ فصل اول _"در ولادت با سعادت حضرت العصر ع و احوال والدهٔ ماجدهٔ آن حضرت")
💠مؤلف: مرحوم حاج شیخ عباس قمی (رحمة اللّه)
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#کودکان_آمر
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
#زندگینامه_امام_زمان_عج
#قسمت_6
#مادر_امام_زمان_عج
....چگونه حق سبحانه و تعالی بتو نمود عزت دین اسلام را و مذلت دین نصاری را و شرف و بزرگواری حضرت محمّد(ص) و اولاد او را؟
گفت:چگونه وصف کنم برای تو چیزی را که تو از من بهتر می دانی یابن رسول الله(ص)، پس حضرت فرمود که می خواهم ترا گرامی دارم، کدام یک بهتر است نزد تو، اینک ده هزار اشرفی بتو دهم یا ترا بشارت دهم بشرف ابدی؟
گفت: بشارت بشرف را می خواهم و مال نمی خواهم.
حضرت فرمودند که بشارت باد ترا بفرزندی که پادشاه مشرق و مغرب عالم شود و زمین را پر از عدل و داد کند بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد، گفت: این فرزند از کی بوجود خواهد آمد؟
فرمود: از آن کسی که حضرت رسالت(ص) ترا برای او خواستگاری کرد، پس از او پرسید که حضرت مسیح و وصی او ترا به عقد کی در آورد؟ گفت: به عقد فرزند تو امام حسن عسکری(ع)، حضرت فرمود که آیا او را می شناسی؟ گفت: از آنشبی که بدست بهترین زنان مسلمان شده ام شبی نگذشته است که او بدیدن من نیامده باشد. پس حضرت کافور را طلبید و گفت: برو و خواهرم حکیمه خاتون را طلب کن. چون حکیمه داخل شد حضرت فرمود که این آن کنیز است که می گفتم، حکیمه خاتون او را در بر گرفت و بسبار نوازش کرد و شاد شد. پس حضرت فرمود که ای دختر رسول خدا(ص) او را ببر خانهٔ خود و واجبات و سنتها را باو بیاموز که او زن حسن عسکری و مادر صاحب الأمر (ع) است.....
ادامه دارد
📚کلیات منتهی الآمال _ زندگانی چهارده معصوم(ع) _باب چهاردهم _ فصل اول _"در ولادت با سعادت حضرت العصر ع و احوال والدهٔ ماجدهٔ آن حضرت")
💠مؤلف: مرحوم حاج شیخ عباس قمی (رحمة اللّه)
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#کودکان_آمر
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
#زندگینامه_امام_زمان_عج
#قسمت_7
#مادر_امام_زمان_عج
...از حکیمه خاتون که روزی حضرت امام حسن عسکری(ع) به خانهٔ من تشریف آوردند و نگاه تندی به نرجس خاتون کردند، پس عرض کردم که اگر شما را خواهش او هست بخدمت شما بفرستم، فرمود که ای عمه این نگاه تند از روی تعجب بود زیرا که در این زودی حقتعالی از او فرزند بزرگواری بیرون آورد که عالم را پر از عدالت کند بعد از آنکه پر شده باشد از ظلم و جور، گفتم او را بفرستم بنزد شما؟ فرمود که از پدر بزرگوارم رخصت بطلب در این باب.
حکیمه خاتون گوید که جامه های خود را پوشیدم و بخانهٔ برادرم امام علی نقی(ع) رفتم، چون سلام کردم و نشستم بی آنکه من سخنی بگویم حضرت از ابتداء فرمود همین مطلب به خدمت تو آمدم که در این امر رخصت بگیرم فرمود که ای حکیمه نرجس را بفرست برای فرزندم، گفتم ای سید من، من از برای همین مطلب به خدمت تو آمدم که در این امر رخصت بگیرم فرمود: که ای بزرگوار صاحب برکت خدا می خواهد که تو را در چنین ثوابی شریک گرداند و بهرهٔ عظیمی از خیر و سعادت بتو کرامت فرماید که ترا واسطهٔ چنین امری کرد. حکیمه گفت: بزودی بخانهٔ خود برگشتم و زفاف آن معدن فتوت و سعادت را در خانهٔ خود واقع ساختم.
بعد از چند روزی آن سعداکبر را با آن زهره منظر بخانهٔ خورشید انور یعنی والد مطهر او بردم و بعد از چند روز آن آفتاب مطلع امامت در مغرب عالم بقاء غروب نمود و ماه برج خلافت امام حسن عسکری(ع) در امامت جانشین او گردید، و من پیوسته بعادت مقرر زمان پدر بخدمت آن امام البشر می رسیدم.
پس روزی نرجس خاتون آمد و گفت ای خاتون پا دراز کن که کفش از پایت بیرون کنم، گفتم: توئی خاتون و صاحب من بلکه هرگز نگذارم که تو کفش از پای من بیرون کنی و مرا خدمت کنی بلکه من ترا خدمت می کنم و منت بر دیده می نهم، چون حضرت امام حسن عسکری(ع) این سخن از من شنید گفت: خدا ترا جزای خیر دهد ای عمه، پس در خدمت آن جناب نشستم تا وقت غروب آفتاب پس صدا زدم بکنیز خود که بیاور جامه های مرا تا بروم، حضرت فرمود: ای عمه امشب نزد ما باش که در این شب متولد می شود فرزند گرامی که حقتعالی باو زنده می گرداند زمین را بعلم و ایمان و هدایت بعد از آن که مرده باشد بشیوع کفر و ضلالت، گفتم از کی بهم می رسد ای سید من و من در نرجس هیچ اثر حملی نمی یابم، فرمود که از نرجس بهم می رسد نه از دیگری.
پس جستم پشت و شکم نرجس را و ملاحظه کردم هیچگونه اثری نیافتم، پس برگشتم و عرض کردم حضرت تبسم فرمود و گفت: چون صبح می شود اثر حمل بر او ظاهر خواهد شد و مثل او مثل مادر موسی است که تا هنگام ولادت هیچ تغییری بر او ظاهر نشد و احدی بر حال او مطلع نگردید زیرا که فرعون شکم زنان حامله را می شکافت برای طلب حضرت موسی و حال این فرزند نیز در این امر شبیه است بحضرت موسی.
در روایت دیگر این است که حضرت فرمودکه......
ادامه دارد
📚کلیات منتهی الآمال _ زندگانی چهارده معصوم(ع) _باب چهاردهم _ فصل اول _"در ولادت با سعادت حضرت العصر ع و احوال والدهٔ ماجدهٔ آن حضرت")
💠مؤلف: مرحوم حاج شیخ عباس قمی (رحمة اللّه)
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#کودکان_آمر
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
#زندگینامه_امام_زمان_عج
#قسمت_8
#مادر_امام_زمان_عج
....در روایت دیگر این است که حضرت فرمود که حمل ما اوصیای پیغمبران در شکم نمی باشد و در پهلو می باشد و از رحم بیرون نمی آید بلکه از ران مادران فرود می آئیم زیرا که ما نورهای حقتعالی ایم و چرک و نجاست را از ما دور گردانیده است.حکیمه گفت که بنزد نرجس رفتم و اینحال را باو گفتم، گفت: ای خاتون هیچ اثری در خود مشاهده نمی نمایم، پس شب را در آنجا ماندم و افطار کردم و نزدیک نرجس خوابیدم و در هر ساعت از او خبری می گرفتم و او بحال خود خوابیده بود، هر ساعت حیرتم زیاد می شد و در این شب بیش از شبهای دیگر بنماز وتر رسیدم نرجس از خواب جست و وضو ساخت و نماز شب را بجای آورد چون نظر کردم صبح کاذب طلوع کرده بود، پس نزدیک شد شکی در دلم پدید آید از وعده ای که حضرت فرمود بود ناگاه حضرت امام حسن عسکری(ع) از حجرهٔ خود صدا زدند که شک مکن که وقتش رسیده.پس در اینوقت در نرجس اضطراب مشاهده کردم و پس او را در برگرفتم و نام الهی را بر او خواندم باز حضرت صدا زدند که سورهٔ اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْر را بر او بخوان پس از او پرسیدم که چه حال داری؟
گفت ظاهر شده است اثر آنچه مولایم. فرمود: پس چون شروع کردم بخوان سورهٔ اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْر، شنیدم که آن طفل در شکم مادر با من همراهی می کرد در خواندن و بر من سلام کرد، من ترسیدم پس حضرت صدا کرد که تعجب مکن از قدرت حقتعالی که طفلان ما را بحکمت گویا می گرداند و ما را در بزرگی حجت خود ساخته است در زمین.پس چون کلام حضرت امام حسن عسکری(ع) تمام شد نرجس از دیدهٔ من غایب شد گویا پرده ای میان من و او حائل گردید، پس دویدم بسوی حضرت امام حسن عسکری(ع) فریاد کنان، حضرت فرمود: برگرد ای عمه که او را در جای خود خواهی دید، چون برگشتم پرده گشوده شد و در نرجس نوری مشاهده کردم که دیدهٔ مرا خیره کرد و حضرت صاحب را دیدم که رو به قبله بسجده افتاد به زانوها و انگشتان سبابه را بآسمان بلند کرده و می گوید: " اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَنَّ جَدّی رَسُولُ اللهِ وَ اَنَّ اَبی اَمیرالْمُؤمِنینَ وَصِیُّ رَسُولِ اللّهِ."
پس یک یک امامان را شمرد تا بخودش رسید فرمود:
" اَللّهُمَّ اَنْجِزْلی وَعْدی وَاَتْمِمْ لی اَمْری وَ ثَبّتْ وَ طْاتی وَ اَمْلَاِ الْاَرْضِ بی عَدْلاً وَقَسطاً. "
یعنی خداوندا وعدهٔ نصرت که بمن فرموده ای وفا کن و امر خلافت و امامت مرا تمام کن استیلاء و انتقام مرا از دشمنان ثابت گردان و پر کن زمین را بسبب من از عدل و داد....
ادامه دارد
📚کلیات منتهی الآمال _ زندگانی چهارده معصوم(ع) _باب چهاردهم _ فصل اول _"در ولادت با سعادت حضرت العصر ع و احوال والدهٔ ماجدهٔ آن حضرت")
💠مؤلف: مرحوم حاج شیخ عباس قمی (رحمة اللّه)
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#کودکان_آمر
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 #انیمیشن
#مهدویت
#کودک_مصلح
#ویژه_کودک
(داستان بانو ملیکا)
🎞قسمت اول
═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═
#کودکان_آمر
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 #انیمیشن
#مهدویت
#کودک_مصلح
#ویژه_کودک
(داستان بانو ملیکا)
🎞قسمت دوم
═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═
#کودکان_آمر
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
تولد آخرین معصوم ۱_برش.mp3
2.37M
🦋#مهدویت
👑#ویژه_کودکان
👼🏻#کودک_مصلح
✴️ #تدریس ۱ ✴️
💝 آشنایی با شهر سامرا 💝
🔶 لقب👇🏻
🌱امام حسن عسکری 🌱
🌹چرا امام دهم علیه السلام
را عسکری نامیدند؟ 🌹
═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═
#کودکان_آمر
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━ 👼🏻🌙 ━━━┓
@Koodakan_Amer
┗━━ 👼🏻🌙 ━━
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
تولدآخرینمعصوم۱آهنگهایزنگ.mp3
4.1M
🦋#قصه_مهدوی
🌸🍃تولد آخرین معصوم🍃🌸
═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═
#کودکان_آمر
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
تولد آخرین معصوم قسمت دوم.mp3
4.35M
🦋#قصه_مهدوی
🌸🍃تولد آخرین معصوم🍃🌸
═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═
#کودکان_آمر
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
کـودکـان آمـر 💫بچـه هـای مهـربان💫
🦋#قصه_مهدوی 🌸🍃تولد آخرین معصوم🍃🌸 ═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═ #کودکان_آمر #آمر_کوچولو_تربیت_کنیم ┏━━━👼🏻🌙━━━┓
🦋#قصه_مهدوی
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🌼تولد آخرین معصوم🌼
شب بود آسمون شهر سامرا پرستاره بود🌟
یک ماه🌝 خیلی قشنگ هم تو آسمون می درخشید✨
حاکم شهر سامرا تا دیروقت سرگرم مهمونی و خوش گذرونی بود.
چند ساعتی از خوابش نمی گذره که ناگهان از خواب می پره : چه خواب بدی بود…
پس این وزیر کجاست؟؟ (با فریاد) وزیر ؟ وزیر؟
کجایی جانت در بیاید
فقط بلدید دینار دینار پول خلفای عباسی را بخورید و حیف و میل کنید.
(ورود وزیر) : بله سروم جانم به قربان تان شود رفته بودم گلاب به رویتان …🙈😅
حاکم: ساکت شو 😠اینقدر حرف نزن 🤨خواب بدی دیدم .
وزیر: چه خوابی❓ خواب خلفا همیشه تعبیری نیکو دارد.❗️
حاکم: خواب دیدم از خانه حسن بن علی یک نوری✨✨✨ به سمت کاخ می آید ناگهان کاخ فرو میریزد 😲😩
اصلا تو در این قصر چه کاره میکنی مردک صد بار نگفتم خانه حسن بن علی را جستجو کن زیر نظر بگیر می ترسم وعده ای که از زمان پیامبر داده اند محقق شود کاش خدا این پسر را در نسل من قرار میداد.
از فردا هر چه قابله زبردست داریم به عنوان میهمان مسکین رهگذر به خانه حسن بن علی بفرست تا جاسوسی کنند. تا خبر جدید نیاوری حق خواب نداری .
وزیر: بله قربان حتما قربان چشم قربان بخوابید که باید برای تفرج به خارج از قصر برویم…
حاکم در حالیکه چشماش و میبست زیر لب میگفت: آری تفریح خوب است اصلا این خاندان علی با خوشی میانه ای ندارن چطور آدم دلش می آید این پول ها را بین فقرا پخش کند.
پدر کجایی همان بهتر که هادی را با سم از سر راه برداشتی من هم یک روز این کار و…
وزیر حیله گر چند قابله رو به بهانه های مختلف به خانه امام می فرستاد ولی آنها هم متوجه بارداری هیچ زن یا کنیزی نمی شدن. و وزیر هم این خبر خوش و به حاکم ظالم میداد.
بی خبر از اینکه تا چند روز دیگه قراره یک اتفاقی بیفته …🤔
تو اون طرف شهر سامرا🏝
بچه ها تو یک خونه کوچیک و ساده🏚 یک خانوم مهربونی🧕 زندگی می کرد این خانم عمه امام حسن عسکری بود و اسمشون هم حکیمه خاتون بود.
یک روز حکیمه خاتون بعد اینکه به کاراش رسید تصمیم گرفت به خانه امام حسن بره چون دلش برای امام حسن عسکری تنگ شده بود.
وقتی به خونه امام رسید امام با خوشحالی در و براشون باز می کنه و عمه رو به داخل دعوت میکنه.
عمه تا پاسی از شب پیش پیش امام میمونه .
موقع. دیگه تصمیم به رفتن که میگیره امام بهش میگن: عمه جان امشب رو پیش ما بمان قرار است نوزادی نورانی و وعده خدا امشب به دنیا بیاد.
عمه لبخندی میزنه و میگه: پسرم همسرت که … امام میگویند:این نوزاد از نرگس خاتون است.
او مانند مادره حضرت ابراهیم نشانه ای از مادر شدن در ظاهرش نیست این امر و معجزه ای از سمت خداست.
حضرت این را فرمود و به داخل اتاق رفت.
شب از نیمه گذشت عمه نمازش را خواند ولی نگران بود نرگس آرام بود.
امام به عمه اش فرمود نگران نباش وقتش نشده. عمه به آسمان نگاه می کرد ماه خیلی زیبا بود. او زیر لب قرآن می خواند. که ناگهان اتاق نرگس خاتون پره نور شد...
امام زمان تو نیمه شعبان یا همان پانزده شعبان سال دویست و پنجاه و پنج به دنیا آمدن💚
وقتی به دنیا آمدن به سجده افتادن.
دیدید با اینکه دشمنان این همه تلاش کردن اما کاری رو که خدا بخواد انجام بشه اتفاق می افته...😊
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#کودکان_آمر
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#قصه_مهدوی
#ویژه_کودک
🌸 تولد آخرین معصوم 🌸
═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═
#کودکان_آمر
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
🔎#دانستنیها
🌼گل نرگس🌼
💠این گل زیبا بیش از 15 نوع دارد که بهترین آن نرگس شیرازی است .
بوییدن گل نرگس باعث شادابی و رفع بیماری ها می شود.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
❇️بچه های عزیز آیا می دانید نام مادر امام مهدی عجل الله فرجه نرگس است.
═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═
#کودکان_آمر
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨نبض ایران در ری میزند
کسی در ری فریاد کند صدایش به همه جای ایران میرسد
🚨رازی از رموز خفیه
موطن اصلی این راز ایران است
♻️پایگاه ساخت لشکر امام زمان ارواحنافداه و تغییر مسیر تاریخ با هجرت حضرت عبدالعظیم حسنی به ری
💢هرچقدر ارادت بورزیم به حضرت شاه عبدالعظیم حسنی کم است و ایشان یکی از بهترین ذخیره های دنیایی اخرویست💢
═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═
#کودکان_آمر
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨برای #اولین_بار در #جهان_اسلام😍
🤩آموزش امر به معروف با #بــــــازی 🤩
🔰روش #سریع پرداخت👇
💠 IDpay.ir/aamerin
💠 zarinp.al/aamerin
💳 شماره کارت موسسه به نام استاد علی تقوی
6104337733517062(بزنید روش کپی میشود ) 👈انصافا ⤵️⤵️⤵️ اگه ۳۰۰ نفر هرکدوم ۱ میلیون تومان واریز کنیم اگه ۶۰۰ نفر هرکدوم ۵۰۰ هزار تومان واریز کنیم اگه ۱۰۰۰نفر هر کدوم ۳۰۰ هزار تومان واریز کنیم دیگه لازم نمیشه استاد ماشین شخصیش رو برای این پروژه بفروشن ♻️ما باید از این فرصتها استفاده کنیم تا در ثواب این باقیات الصالحات بزرگ شریک بشیم ┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄ #کودکان_آمر #آمر_کوچولو_تربیت_کنیم ┏━━━👼🏻🌙━━━┓ @koodakan_Amer ┗━━━👼🏻🌙━━━┛ 👈🏻در تبلیغ کانال ما رسانه باشید📲
کـودکـان آمـر 💫بچـه هـای مهـربان💫
🎁🎁🎁 هدایای مسابقه نقاشی بچه های مهربون ماه #ربیع الاول تقدیم برندگان شد.
🌸حدیثه زعیمی
🌸طیبه جوانبخت
🌸فاطمه جاوید
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
╔═💎💫═══╗
@aamerin_ir
╚═══💫💎═╝
📡به کانال آمرین بپیوندید👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥مسابقه جذاب موسسه موعود💥
#پنجمین_مسابقه_نقاشی_آمرین
📣مسابقه شماره5⃣
👇⁉️چطوری تو مسابقه شرکت کنیم⁉️👇
فقط کافیه فرزند شما
✅ ⚡️پنجمین⚡️نقاشی از کتاب "بچه های مهربون" رو رنگ آمیزی کنه و
✅شعر مربوط به اون رو هم حفظ کنه
و شما پدر و مادر عزیز یک فیلم کوتاه از فرزند نازنینتون برای ما ارسال کنید 🎥 که در اون فیلم، رنگ آمیزی خودش رو نشون بده و شعر رو هم از حفظ بخونه+یه عکس از نقاشی 👶👧
به ۳ تا از فیلم های ارسالی، به قید قرعه، در هر ماه قمری، کارت هدیه ۱۰۰ هزار تومانی اهدا خواهد شد🎁
فیلم های زیبای فرزندان خود را برای نام کاربری زیر ارسال فرمایید:
@vajeb_mosabeghe
🛒در صورتیکه هنوز کتاب بچه های مهربان را خریداری نکرده اید، جهت تهیه کتاب، می توانید از فروشگاه زیادت این کتاب را خریداری کنید👇
https://ziadat.ir/?p=1609
❎و امــــــا:
🔔فرصتی طلایی برای افرادی که نمی توانند اصل کتاب را تهیه نمایند👇
خرید فایل کتاب، جهت پرینت🖨
1⃣خرید فایل کل کتاب(به مبلغ ۲٠ هزار تومان)🔻
2⃣خرید فایل تکی از هر صفحه ی کتاب(هر نقاشی به مبلغ ۳ هزار تومان)🔻
جهت دریافت، لطفا:
✅فیش واریزی
✅نام و نام خانوادگی
✅شماره تماس
را به شناسه کاربری زیر ارسال نمایید👇
@vajeb_mosabeghe
💳 شماره کارت موسسه به نام استاد علی تقوی
5022 2913 1070 6419
⏳فرصت شرکت در مسابقه و ارسال فیلم، تا پایان ماه #ربیعالثانی هست
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
╔═💎💫═══╗
@aamerin_ir
╚═══💫💎═╝
به کانال آمرین بپیوندید👆