برای بچه ها قصه فدک بگیم 🌱
#کاربرگ
#فدک
#حضرت_زهرا-س سلام الله علیها
⊰᯽⊱≈••─💔🥀─••≈⊰᯽⊱
#کودکان_آمر
#کودک_آمر_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
کـودکـان آمـر 💫بچـه هـای مهـربان💫
🔴 شروع جلسه ۱۳👇🏻 از آموزش های 🔷🔶 امر به معروف و نهی از منکر 🔹🔶 ┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄ #کودکان_آمر #آمر
23.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آموزش
#کودک_مصلح
#امر_به_معروف
#نهی_از_منکر
🔶درس امــروز🔶
▫️ضرب المثل ها▫️
⚠️ سکوت علامت
رضایت است‼️
🧕مربی :
رضوانه سادات موسوی
#بی_تفاوت_نباشیم
#کودک_آمر_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
کـودکـان آمـر 💫بچـه هـای مهـربان💫
🔶🔹#آموزش درس اخلاق 🔹🔶 🦋 آموزش امروز : ⛔️ #دروغگویی ⛔️ ▪️ادامه تدریس جلسه قبلی... با #قصه های
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#کلیپ
📺#کارتون
چــوپــان دروغـگـ🚫ـو!
═❁๑🍂๑🌼๑🍂๑❁═
#کودکان_آمر
#کودک_آمر_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#کلیپ
📺#کارتون
⚡️راستــگــویـــی⚡️
═❁๑🍂๑🌼๑🍂๑❁═
#کودکان_آمر
#کودک_آمر_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#کلیپ
📺#کارتون
همیشه راستشو بگو!✅
خـ🐰ــرگـوش خجـالــتی
═❁๑🍂๑🌼๑🍂๑❁═
#کودکان_آمر
#کودک_آمر_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
کـودکـان آمـر 💫بچـه هـای مهـربان💫
⁉️#سوءظن🧐 ═❁๑☂๑🌸๑☂๑❁═ #کودکان_آمر #کودک_آمر_تربیت_کنیم ┏━━━👼🏻🌙━━━┓ @koodakan_Amer ┗━━━👼🏻🌙━━━┛
🔶🔹#آموزش درس اخلاق 🔹🔶
🦋 آموزش امروز :
⛔️ #خبر چینی ⛔️
با #قصه های شیرین و جذاب👌🏻
با ما همراه باشید 😍👇🏻
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#کودکان_آمر
#کودک_آمر_تربیت_کنیم
┏━━ 👼🏻🌙 ━━━┓
@Koodakan_Amer
┗━━ 👼🏻🌙 ━━
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
خبرکشی.aac
5.74M
📚 #قصه_شب7⃣1⃣
❄️خبرکشی❄️
🎙قصه گو:فاطمه فلاح
🧕🏻نویسنده:بانوی طلبه
❄️☂❄️☂❄️☂❄️
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود.
یه پسر کوچولوی مهربونی بود به نام پویا.
پویا کوچولو با مامان و بابا و مادربزرگ مهربونش،توی خونه قشنگ زندگی می کردند.
پویا کوچولو به تازگی صاحب یک خواهر ناز به نام نهال شده بود.
نهال کوچولو ده ماهه بود و میتوانست با کمک دیگران چند قدمی راه برود.
آقا پویا خیلی خیلی نهال رو دوست داشت.
〰〰〰〰〰〰
یکی از روزهای آخر تابستان بود .
عصر آن روز قرار بود دوست مامان همراه بچه هاشون بیان خونه پویا اینا.....
ادامه ی قصه......
🌨☂🌨☂🌨☂🌨
#کودکان_آمر
#کودک_آمر_تربیت_کنیم
┏━━ 👼🏻🌙 ━━━┓
@Koodakan_Amer
┗━━ 👼🏻🌙 ━━
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
📝متن قصه
🍂خبر کشی🍂
یکی بود، یکی نبود،
غیر از خدای مهربون هیچکس نبود.
یه پسر کوچولوی مهربونی بود بنام پویا 👦
پویا کوچولو با مامان و بابا و مادربزرگ مهربونش، توی یک خونه قشنگ 🏡زندگی میکردند.
پویا کوچولو بتازگی صاحب یک خواهر ناز،بنام نهال👶 شده بود .
نهال کوچولو ده ماهه بود و میتونست با کمک دیگران چند قدمی راه بره .
آقا پویا، خیلی خیلی نهال 👶رو دوست داشت.
یکی از روزهای آخر تابستون بود.عصر اون روز، قرار بود دوست مامان همراه بچه هاشون بیان خونه پویا اینا.
پویا کوچولو تا اون موقع دوست مامان رو ندیده بود. بخاطر همینم خیلی خوشحال بود.
ساعت حدود پنج 🕔عصر بود و هنوز مهمونا نیومده بودن. پویا ، لباسشو عوض کرد و پیش مامان رفت. مامان درحال عوض کردن لباس نهال بود. پویا ، با خوشحالی گفت: مامان، ملیحه خانم اینا کی میان؟
مامان گفت: الان میرسن دیگه.
پویا پرسید: مامان جون، گفتین چند تا بچه دارن؟
مامان گفت : دوتا پسر.👦🧓 یکی کلاس اول، یکی همسن شما. اسم پسر بزرگشون پارسا، و پسر کوچیکشون صدرا هست.
پویا پرسید:مامان جون وقتی مهمونا اومدن من چکار کنم؟
مامان گفت: باهم نقاشی بکشین یا توی حیاط توپ بازی کنین.
در همین لحظه، زنگ 🔔 خونه به صدا در اومد.
پویا، باخوشحالی دوید و در🚪رو باز کرد. ملیحه خانم و بچه هاشون وارد حیاط شدن
پویا و مامان، به استقبالشون رفتند. مامان و ملیحه خانم باهم سلام 🤝 علیک گرمی کردند.
👦🧓👦 بعد هم بچه ها باهم آشنا شدن.
وارد خونه شدن. پویا، یه نگاهی به پارسا و صدرا کرد.
بعد هم به آشپزخونه رفت و به مامان گفت: مامان، چطوری باهاشون دوست بشم؟
مامان،که با سینی چای ☕️به هال میرفت گفت: کاری نداره، بهشون پیشنهاد بده برین توی اتاقت بازی کنین.
پویا، با خوشحالی به هال رفت . رو به صدرا و پارسا کرد و گفت: میاین بریم بازی؟
صدرا ،یه نگاهی به مامانش کرد، مامانش گفت: برو پسرم.❤️پارسا هم به مامانش گفت:منم برم؟
مامانش گفت: دوتایی برین اما اذیت نکنین.
بعد سه تایی باهم به اتاق رفتن.
توی اتاق، پویا برگه و مداد رنگی آورد ، تا نقاشی بکشن.🎨هر سه شروع کردن به نقاشی کردن. یکدفعه صدرا چشمش افتاد به توپ ⚽️پویا که کنار تخت بود. بلند شد توپ رو برداره که پاش رفت روی برگه ی نقاشی پویا، و نقاشیش پاره شد. 😳پارسا که اینو دید سریع بلند شد🚶♂و به هال رفت و گفت: مامان، مامان، صدرا نقاشی پویا رو پاره کرد. ملیحه خانم ، صدرا رو صدا کرد و گفت: صدرا، چرا اینطوری کردی؟😡صدرا با ناراحتی😭 گفت: حواسم نبود مامان، خواستم برم توپ بردارم، پام رفت روی کاغذش و پاره شد.
ملیحه خانم رو کرد به پارسا و گفت: پسرم خبرکشی کردن کار درستی نیست.🤫
بهتر بود اول از خودش میپرسیدی که چرا اینکار رو کرده.❓پارسا، با ناراحتی برگشت توی اتاق . پویا، مداد ها رو جمع کرد و سه تایی مشغول توپ⚽ بازی شدن. همینطور که بازی میکرد، پارسا توپ رو پرت کرد، توپ به کمد خورد و ماشین 🚗پویا افتاد روی زمین . پویا، با ناراحتی ماشینش رو برداشت. چرخ ماشینش کنده شده بود. صدرا دوید🏃♂ که بره به مامانش بگه.
ملیحه خانم تا صدرا رو دید گفت: مگه نگفتم خبر کشی 🤫کار خوبی نیست. اگر قراره خبرکشی کنی، چیزی نگو پسرم.
صدرا هم پشیمون شد و به اتاق برگشت.
اونها چند ساعتی بازی کردن و ملیحه خانم و بچه ها به خونه شون برگشتن.
بعد از رفتن مهمونا، پویا ماشینش 🚗رو به مامان داد و گفت: میشه چرخ ماشینمو درست کنین؟😕مامان گفت: چرا اینطوری شده؟
پویا گفت: پارسا توپ رو پرت کرد، خورد به کمد و ماشینم افتاد، اینطوری شد.
مامان، یه نگاهی به پویا کرد و گفت: چرا همون موقع نیومدی به ملیحه خانم بگی؟
پویا گفت: آخه خبرکشی میشد .
تازه، پارسا که عمدا این کار رو نکرد.
مامان، لبخندی☺️ زد. پویا رو بغل گرفت و بوسید 😘و گفت: آفرین پسرکم.
میدونی خبرکشی یعنی چی؟
پویا گفت: نه نمیدونم. فقط شنیدم که ملیحه خانم میگفت کار بدیه.
مامان گفت: بله پسرم. کار خیلی بدیه. خبرکشی یعنی کسی یه کاری بکنه ما بریم به کس دیگه بگیم.
پویا گفت: خب ، باید چیکار کنیم؟
مثلا اگر صدرا یا پارسا عروسک خواهرم رو میشکستن و شما میپرسیدید، این چرا اینجوری شده، من باید دروغ میگفتم؟🤔
مامان گفت: نه عزیزم، دروغ نه، اما میشه گاهی اوقات جوری گفت، در حالی که دروغ هم نباشه.پویا گفت: نمیفهمم🧐 مامان.
مامان گفت: مثلا شما میتونی بگی داشتیم با بچه ها بازی میکردیم ، شکست. یااینکه بگی من نشکستم. بچه ها بازی کردن حتما حواسشون نبوده شکستن. این خیلی فرق داره بااینکه بگی پارسا یا صدرا شکسته خودم دیدم.
پویا گفت: آهان حالا فهمیدم.😌
مامان گفت: آفرین پسرم. حالا برو چسب رو بیار تا چرخ ماشینت🚗 رو بچسبونم.
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
#کودکان_آمر
#کودک_آمر_تربیت_کنیم
┏━━ 👼🏻🌙 ━━━┓
@Koodakan_Amer
┗━━ 👼🏻🌙 ━━
👈در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲