🌙¹⁸
شهید هادی میگفت :
در زندگی آدمی موفق تر است که
در برابر عصبانـیـت دیـگران صـبــور
باشد وکار بی منطق انجام ندهد .
📖👈چهله_زیارت_عاشورا
#اللهم_عجــل_لولیک_الفـرج
____ __ _ _
@Kshohada_iauk
🌙¹⁹
یکی از دوستان شهید ابراهیم هادی در
خاطرهای از او گفته است :
بارها می دیدم ابراهیم با بچههایی که نه
ظاهر مذهبی داشتندو نه به دنبالمسائل
دینی بودند ، رفیق میشد . آن ها را جذب
ورزش میکرد و به مرور به مسجد وهیئت
می کشاند .
📖👈چهله_زیارت_عاشورا
#اللهم_عجــل_لولیک_الفـرج
____ __ _ _
@Kshohada_iauk
🌙²⁰
روایتی از دوستان شهید هادی :
باران شدیدی در تهران باریده بود.خیابان
17 شهریور را آب گرفته بود . چند پیرمرد
می خواستند به سمت دیگر خیابان بروند
مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهیم
از راه رسید . پاچه شلوار را بالا زد . با کول
کـردن پـیـرمرد ها ، آن ها را بـه طـرف دیگـر
خیابان برد.ابراهیم از این کارها زیاد انجام
میداد . هدفی جز شکستن نفس خودش
نداشت.مخصوصازمانیکه خیلی بینبچهها
مطرح بود !
📖👈چهله_زیارت_عاشورا
#اللهم_عجــل_لولیک_الفـرج
____ __ _ _
@Kshohada_iauk
🌙²¹
خاطرهای از شهید هادی :
حدود سال 1354 بود که مشغول تمرین
بودیم که ابراهیم وارد سالن شد و یکی از
دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی
مقدمه گفت :
داداش ابراهیم تیپ وهیکلت خیلی جالب
شده. وقتی داشتی تو راه می اومدی دو تا
دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف
می زدن، شلوار وپیراهن شیک که پوشیده
بودی و از ساک ورزشی هم که دستت بود
کاملاً مشخص بود ورزشکاری . ابراهیم با
شنیـدن این حرف ها یـک لحظه جا خورد .
انگار توقع چنین حرفی را نداشت !
خیلی توی فکر رفت ...
ابراهـیـم از آن روز بـه بـعد پـیـراهن بلـنـد و
شلوار گشاد میپوشید .
هیچوقتهمساک ورزشی همراهنمیآورد .
لبـاس هایـش رو داخـل کـیـسـه پلاستـیـکی
می ریخت . هر چنـد خیـلی از بـچـه ها می
گفتند :بابا تودیگه چه جور آدمی هستی ؟
ما باشـگاه میایـم تا هیـکـل ورزشکـاری پیدا
کنـیـم و... ، تو با این هیـکـل روی فـرم ایـن
چه لباس هایی است که می پوشی ؟!
ابراهیـم هم به حرفهای اونها اهمیتی نمی
داد و به دوستانش توصیه می کرد:
اگر ورزش رو برای خـدا انجام بدین عبـادت
است و اما اگـر به هر نـیـت دیگـری باشیـن
ضرر خواهید کرد .
📖👈چهله_زیارت_عاشورا
#اللهم_عجــل_لولیک_الفـرج
____ __ _ _
@Kshohada_iauk
🌙²²
روایتی از خواهر شهید هادی :
من در چهره ابراهیم همیشه ابهت خاصی
می دیـدم . بـرای همیـن وقتی سفـارش یا
امربه معروف و نهی منکر میکرد ، رعایت
می کردم . حتـی گاهی دوستانمـان را هـم
امر به معروف میکرد و به ما میگفت که
به آنها بگوییم .
اول هدیه میخرید همیشه میگفت هدیه
بدهید بعد امر به معروف بکنید . اینطوری
تاثیر بیشتری دارد و ناراحت هم نمیشوند.
📖👈چهله_زیارت_عاشورا
#اللهم_عجــل_لولیک_الفـرج
____ __ _ _
@Kshohada_iauk
🌙²³
بخشی از وصیتنامه شهید هادی :
خدایا هر چند از شکستگیهای متعدد
استخوانهایم رنج میبرم، ولی اهمیتی
نمیدادم به خاطر اینکه من دراین مدت
چه نشانههایی از لطفورحمتتو نسبت
به آنهایی که خالصانه و در این راه گام
نهادهاند ، دیدهام .
📖👈چهله_زیارت_عاشورا
#اللهم_عجــل_لولیک_الفـرج
____ __ _ _
@Kshohada_iauk
🌙²⁴
شهید هادی میگفت :
بچه ها را وارد هیئـت و دستـگاه
امام حسین (علیهالسلام) بکنید
آقا خودش دستشـان را میگیرد.
📖👈چهله_زیارت_عاشورا
#اللهم_عجــل_لولیک_الفـرج
____ __ _ _
@Kshohada_iauk
🌙²⁵
روایتی از برادر شهید هادی :
دستگیریهای ابراهیم بسیار معروف بود.
هیچ فرقی بین دوستانش نمیگذاشت. از
هر مدلی دوست و رفیق داشت. طوری که
برخی ایراد میگرفتند تو چرا با این آدم ها
رفت و آمد میکنی؟ خیلیها رامیشناختم
که اهل هیچ چیز نبودند، اما با رفتار های
ابراهیم جذب شده بودند .
📖👈چهله_زیارت_عاشورا
#اللهم_عجــل_لولیک_الفـرج
____ __ _ _
@Kshohada_iauk
🌙²⁶
آیتاللهخامنهای«حفظهالله»:
شهیـد ابراهیـم هـادی می خواست
گمنام زندگی کند اما امروز در تمام
آفاق فرهنگی کشور نامش پیچیده است.
📖👈چهله_زیارت_عاشورا
#اللهم_عجــل_لولیک_الفـرج
____ __ _ _
@Kshohada_iauk
🌙²⁷
خدایا! ای معبودم و معشوقم و همه کس
وکارم ، نمیدانم در برابر عظمت تو چگونه
ستایش کنـم ولی همیـن قدر می دانم که
هرکـس تو را شناخـت ، عاشقـت شد ...
و هرکس عاشقت شد ، دست از همه چیز
شسته و به سوی تو می شتابد و این را به
خوبی در خود احساس کردم و میکنم .
📖👈چهله_زیارت_عاشورا
#اللهم_عجــل_لولیک_الفـرج
____ __ _ _
@Kshohada_iauk
🌙²⁸
در کارهایتـان سعی کنیـد نیـت خود را
« خالــص » نموده و از هر شرک و ریا
حسادت و بغض اعمالتان را پاک نمایید
تا هم اجر خود را ببرید و هم مسئولیت
خود را آنچنان که خداوند ، اسلام و امام
میخواهند انجام داده باشید .
📖👈چهله_زیارت_عاشورا
#اللهم_عجــل_لولیک_الفـرج
____ __ _ _
@Kshohada_iauk
🌙²⁹
داستانکـــــــــ شهدایی🌱:
غروب ماه رمضان بود . ابراهیم (هادی)
آمد درخانه ما و بعد از سلام و احوالپرسی
یک قابلمه از من گرفت ! بعد داخل
کلهپزی رفت . به دنبالش آمدم و گفتم :
ابرامجون کله پاچه برای افطاری !
عجب حالی میده ؟!
گفت: راست میگی، ولی برای من نیست .
یک دست کامل کله پاچه و چند تا نان
سنگک گرفت . وقتی بیرون آمد ایرج با
موتور رسید .
ابراهیم هم سوار شد و خداحافظی کرد.
با خودم گفتم : لابد چند تا رفیق جمع
شدند و با هم افطاری میخورند . از اینکه
به من تعارف هم نکرد ناراحت شدم.
فردای آن روز ایرج آمده بود دنبال ابراهیم
از او پرسیدم : دیروز کجا رفتید !؟
که ابراهیم برگشت هنوز افطار نکرده بود.
گفت: پشت پارک چهل تن، انتهای کوچه،
منزل کوچکی بود که در زدیم و کلهپاچه را
به آن ها دادیم . چند تا بچه و پیرمردی که
دم در آمدند خیلی تشکر کردند. ابراهیم را
کامل می شناختند . آنها خانوادهای بسیار
مستحق بودند. بعد هم ابراهیم را به خانه
رساندم.
📖👈چهله_زیارت_عاشورا
#اللهم_عجــل_لولیک_الفـرج
____ __ _ _
@Kshohada_iauk