🔴 خطر تصویب قانون خنثی و بی خاصیت درباره فضای مجازی❗️
🔹وقتی مجلس نسبت به موضوع بسیار حیاتی فضای مجازی و حاکمیت سایبری کشور، اینگونه با ترس و لرز و بدون قاطعیت حرکت می کند، بیم آن می رود که در نهایت یک قانون خنثی و بی خاصیت تحویل ما دهد که نبودن آن بهتر از بودنش باشد❗️
◀️ یادمان نرود که هدف از طرح حمایت، قرار گرفتن ایران در زمره کشورهای پیشرو حوزه ICT و نجات میهن از اشغال سایبری بود.
#فضای_مجازی
#طرح_حمایت
╭─┅🍃🌸🇮🇷🌸🦋🌸🍃┅─╮
💐@Labaykayahosin
╰─┅🍃🌸🕊🌸✨🌸🍃┅─╯
🇮🇷🍃جمهوری اسلامی یک قدرت غیرقابل انکار است و حالا فقط ما نیستیم که این را میگوییم؛ امروز تمام استراتژیستهای آمریکایی نام ایران را درکنار چین و روسیه بعنوان محور تضعیف کننده هژمونی آمریکا ذکر میکنند. به اعتراف سران ایالات متحده خطر ایران برای آمریکا به مراتب بیشتر از چین و روسیه است.
#ایران_قوی
╭─┅🍃🌸🇮🇷🌸🦋🌸🍃┅─╮
💐@Labaykayahosin
╰─┅🍃🌸🕊🌸✨🌸🍃┅─╯
🍀قلبم گرفت 😔در حال و هوای
این شهر پر گناه،حال و هوای جمع
#شهیدانم آرزوست..
╭─┅🍃🌸🇮🇷🌸🦋🌸🍃┅─╮
💐@Labaykayahosin
╰─┅🍃🌸🕊🌸✨🌸🍃┅─╯
❤️🍃همگام با شهدا
❤️🍃کسانی به امام زمانشان خواهند رسید که اهل سرعت باشند! و الا تاریخ کربلا نشان داده که قافلهی حسینی معطل کسی نمیماند.
🌹🍃سیدِ شهیدان اهل قلم، مرتضی آوینی
#شهیدانه
╭─┅🍃🌸🇮🇷🌸🦋🌸🍃┅─╮
💐@Labaykayahosin
╰─┅🍃🌸🕊🌸✨🌸🍃┅─╯
🌹﷽🌹
❤️ همراهان عزیز وبزرگوار
ان شاء الله از فردا با عاشقانهای متفاوت در دل جنگ ایران وعراق و با یادی از شهدای #مفقودالاثر در خدمت شما خوبان هستیم
🌹هر روز دو قسمت تقدیم خواهد شد.
🌹 رمان ٧٧ قسمته با نام #بی_تو_هرگز بر اساس حوادث حقیقی از زندگی طلبه شهید سید علی حسینی، از زبان همسر شهید که نمونه بارز ایثار یڪ همسر و صبر واستقامت یڪ زن به عنوان همسر ومادر ومتانت وحیا ووقار یڪ دختر مسلمان است می باشد.
این رمان با اشاره به گوشهای از عنایات شهید، در بستر داستانی #عاشقانه روایت شده است 🌺
❤️ هدیه به روح مطهر همه شهدا، شهدای گمنام و شهدای مفقودالاثر و همه پدران و مادران شهید پرور کشورم🇮🇷
امروز قسمت۲۵و۲۶داستان👇👇
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
✅به کانال "اسماء " بپیوندید👇.
🌍eitaa.com/Labaykayahosin
#بی_تو_هرگز
#قسمت۲۵
🌹قسمت بیست و پنجم:بدون تو هرگز
🍃با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد ... برمی گشت خونه اما چه برگشتنی ... گاهی از شدت خستگی، نشسته خوابش می برد ... می رفتم براش چای بیارم، وقتی برمی گشتم خواب خواب بود ... نیم ساعت، یه ساعت همون طوری می خوابید و دوباره می رفت بیرون ...
🍃هر چند زمان اندکی توی خونه بود ... ولی توی همون زمان کم هم دل بچه ها رو برد ... عاشقش شده بودن ... مخصوصا زینب ... هر چند خاطره ای ازش نداشت اما حسش نسبت به علی ... قوی تر از محبتش نسبت به من بود ...
🍃توی التهاب حکومت نوپایی که هنوز دولتش موقت بود ... آتش درگیری و جنگ شروع شد ... کشوری که بنیان و اساسش نابود شده بود ... ثروتش به تاراج رفته بود ... ارتشش از هم پاشیده شده بود ... حالا داشت طعم جنگ و بی خانمان شدن مردم رو هم می چشید ... و علی مردی نبود که فقط نگاه کنه ... و منم کسی نبودم که از علی جدا بشم ...
🍃سریع رفتم دنبال کارهای درسیم ... تنها شانسم این بود که درسم قبل از انقلاب فرهنگی و تعطیل شدن دانشگاه ها تموم شد ... بلافاصله پیگیر کارهای طرحم شدم ... اون روزها کمبود نیروی پزشکی و پرستاری غوغا می کرد ...
🎯 ادامه دارد...
╭─┅🍃🌸🍃🌸🇮🇷🌸🍃┅─╮
💐@Labaykayahosin
╰─┅🍃🌸🦋🌸🌹🌸🍃┅─╯
#بی_تو_هرگز
#قسمت۲۶
🌹قسمت بیست و ششم: رگ یاب
🍃اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه ... رفتم جلوی در استقبالش ... بعد هم سریع رفتم براش شام بیارم ... دنبالم اومد توی آشپزخونه ...
- چرا اینقدر گرفته ای؟
🍃حسابی جا خوردم ... من که با لبخند و خوشحالی رفته بودم استقبال!! ... با تعجب، چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش... خنده اش گرفت ...
- این بار دیگه چرا اینطوری نگام می کنی؟ ...
- علی ... جون من رو قسم بخور ... تو ذهن آدم ها رو می خونی؟ ...
🍃صدای خنده اش بلندتر شد ... نیشگونش گرفتم ...
- ساکت باش بچه ها خوابن ...
🍃صداش رو آورد پایین تر ... هنوز می خندید ...
- قسم خوردن که خوب نیست ... ولی بخوای قسمم می خورم ... نیازی به ذهن خونی نیست ... روی پیشونیت نوشته ...
🍃رفت توی حال و همون جا ولو شد ...
- دیگه جون ندارم روی پا بایستم ...
🍃با چایی رفتم کنارش نشستم ...
- راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم ... آخر سر، گریه همه در اومد ... دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم ... تا بهشون نگاه می کردم مثل صاعقه در می رفتن...
- اینکه ناراحتی نداره ... بیا روی رگ های من تمرین کن ...
- جدی؟
🍃لای چشمش رو باز کرد ...
- رگ مفته ... جایی هم که برای در رفتن ندارم ...
🍃و دوباره خندید ... منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش ...
- پیشنهاد خودت بود ها ... وسط کار جا زدی، نزدی ...
🍃و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم .
🎯 ادامه دارد...
╭─┅🍃🌸🍃🌸🇮🇷🌸🍃┅─╮
💐@Labaykayahosin
╰─┅🍃🌸🦋🌸🌹🌸🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🍃
از حالا که جوان هستید،
و قواے جوانی محفوظ است،🌱
جدیت کنید به اینکه، هواے نفس را
از نفسِ خودتان خارج کنید؛...
"امام خمینی رضواناللهتعالیعلیه"
╭─┅🍃🌸🍃🌸🇮🇷🌸🍃┅─╮
💐@Labaykayahosin
╰─┅🍃🌸🦋🌸❤️🌸🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #استوری🍃
إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَيُطَهِّرَكُم تَطهيرًا
علی جان، پنجره دلم را به روی صحن وجود آسمانی ات می گشایم و خویش را اسیر کمند شوق آفرین عشقت می کنم، ای هم زبانِ بهترین دقایق حیات، با تو سخن آغاز می کنم ...
#یا_علی
╭─┅🍃🌸🍃🌸🇮🇷🌸🍃┅─╮
💐@Labaykayahosin
╰─┅🍃🌸🦋🌸🌹🌸🍃┅─╯