eitaa logo
عشق یعنی رهبرم سید علی❤️❤️❤️
6 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
4.3هزار ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 سیراب کردن تشنگان: از دیگر کارهای خیر و نیک منتظران،سیراب کردن جگر تشنگان اعم از انسانها و یا حیوانات است، که اجر و ثواب زیادی را دارد؛ و برای جبران معاصی میتوان از این عمل کمک گرفت و اگر در جایی که آب یافت نمیشود، حداقل یک نفر را آب بنوشاند، مانند کسی است که یک نفر را زنده کرده و چنان است که همۀ مردم را زنده کرده باشد؛ و از آداب آب دهندۀ گروه آن است که باید خودش از همه آخرتر آب بنوشد و می توان از این مطلب گریزی زد که چقدر سیراب کردن تشنگان معارف الهی، ثواب و پاداش دارد. 📚کتاب صفات ،سید علی اکبر صداقت
الهی البستنی الخطایا ثوب مذلتی خدایا خطاها و گناهان لباس خواری را بر تنم کرده مناجات تائبین
👤 استاد 🔅 ما باید بزرگ بشیم تا ظهور رو نزدیک ببینیم تا بتونیم کنار حضرت باشیم...
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰                ﷽ پشت میز بعد از شهادتش هرکس که به یاد محمدرضا افتاد، اولین چیزی که به خاطر آورد، چهرة همیشه خندانش بود. به هر کس که می‌رسید با روی خوش و صمیمی برخورد می‌کرد. این اخلاقش را همة دوست و آشناها می‌پسندیدند و به‌خاطرش احترام زیادی برای محمدرضا قائل بودند. تنها مواقعی که خسته او را می‌دیدم، شب‌ها بود که از سرکار برمی‌گشت به خانه. کار و مسئولیتش در اداره خیلی سنگین بود. انرژی و عمری که برای شغلش می‌گذاشت آنقدر زیاد بود که دیگر رمقی در تنش باقی نمی‌ماند. وقتی به خانه می‌آمد، در چشم‌هایش آنقدر خستگی می‌دیدم که به شوخی می‌گفتم: «مگه رفتی کارگری اینقدر خسته‌ای؟ من تا به‌حال فکر می‌کردم پشت میز می‌شینی!» محمدرضا خاوش‌زاده خیلی زود در جلسه، رئیس عقیدتی پایگاهشان پرسیده بود: «از بین شما چه کسی دوست داره شهید بشه؟» سکوت مطلق در جمع افتاد و همه چشم‌هایشان را از یکدیگر دزدیدند. در میان جمع تنها یک نفر سه بار دستش را بلند کرد و گفت: «من!» دستش را که بلند کرد، در دلش لحظه‌ای تردید نبود. و حتی نگرانی و غصه‌ای. بدون مکث و محکم دستش را بلند کرد. انگار که سال‌ها بود به این سوال در ذهنش پاسخ می‌داد. و هیچ جوابی زیباتر از «باید شهید شوم» پیدا نمی‌کرد. بعد از جلسه با رئیس عقیدتی‌شان رفتند که ناهار بخورند. آنجا بود که رئیسان گفت: «اینقدر که تو علاقه نشون دادی، انشالله که شهید میشی!» محمدرضا لبخند زد و گفت: «حالا که دعا می‌کنید، پس بگید که انشالله خیلی زود شهید بشم!» محمدرضا خاوش‌زاده
‏یه کتاب از تاریخ امیرالمؤمنین رو خیلی از همینایی که به راحتی نسبت ناصبی به بقیه میدن نه دیدن، نه خوندن و نه میتونن درست تلفظ کنن اما این کتاب تو خرابه‌هایی که اسرائیل برای غزه درست کرده و از خونه همونایی که بهشون میگن ناصبی پیدا شده. قبل از حرف زدن خوب ببینید، کور که نیستید :)
6.34M
راه های افزایش عزت نفس در فرزندان...👩‍👧‍👦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا