وقتی روضه خونا روضه[ حضرت رقیه *س*] میخونن...
وقتی میبینم روضه، یه خرده داره از حقیقت فاصله میگیره...
با خودم میگم،
اشکال نداره...،
بذار دل مردم خوش باشه...
بذار دل مردم خوش باشه سر رو توی طبق گذاشتن آوردن...
بذار دلشون خوش باشه حضرت رقیه همونجا بابا رو شناختن...
بذار دلشون خوش باشه...
بذار ندونن تموم اون چهل منزل سر بریدهی آقا اباعبدالله جلوی مرکبی روی نیزه افراشته شده بود که سه ساله، روی همون مرکب قرار بود تو آغوش عمه آروم بگیره...
بذار ندونن که چی به یتیم سهسالهی ارباب گذشت...
بذار ندونن💔،
بذار ندونن . . . .
کپی،؟التماس دعا :)
لحظه ؛
ز خانه ها همه بوی طعام می آمد.. ولی به جان ِ تو بابا گرسنه خوابیدم ..
گیسویم سفید است احترامم را نگه دار :)
سیلیام نزن من با کسی کاری ندارم:)
توییت زده بود که ..
فرمودید : اگر هنگام خوردن غذا دیگری دیدید اوراهم شیریک کنیم ..
ما دیدیم با چه جذبه وی حضرت دختر رو بردید ؛
پس :
ما آمدیم اینبارپیش تو بمیریم
پس لطف کن ما را به خانه بر مگردان
همه درحال گفتن شعری جدیدن:)
ولی ما را حوصلهی شعر جدید نباشد .
در یک مصرع حال خود را شرح دهیم و تمام .
تربتی از حرم سه ساله بیاورید تا خاکی به سرمان بریزیم:)
_خودنویس_
کپی،؟ یه الهی به رقیه:))))
لحظه ؛
اینو میبینین،؟خدا تو بهشت یه دونه مخصوص واسم کنار گذاشتهبود و وقتی به اوج سختی رسیدم و تو چاه افتا
بچه ها ایشون قند روزهای تلخِمنِ:))))❤️🩹