امشب میرم در خونه خودش .
میگن امام رضا رو به مامانش قسم بدی دست رد نمیزنه(:
آقایِ¹⁰¹ جان مادرت دست رد نزن (:
هدایت شده از - مخاطبِخاص :)!'
تا حالا ضدحال خوردی؟
ساکت میشی میری تو خودت .
انگار که کشتی هات غرق شده باشن .
آدمها میرن، آدمها میتونن احساسات، نگاه و حال تو رو نادیده بگیرن و برن آدمیزاد همینه تقصیر خودش نیست ذاتش همینه، ول میکنه میره دقیقا همون جایی که تو فکر میکنی میتونی بهش تکیه کنی و بغلش برات آرامش داره رهات میکنه و میره و این تویی که باید بتونی از پس تنهاییت بربیای و نشکنی ..
[ بر گرفته از نوشتن های دم صبح ؛ ]
لحظه ؛
.🤍.
نمیدونم چی بنویسم .
از قشنگی دیشب .
از خاطرهی قشنگی که ساختیم .
به ماند که صبح باهم دعوا کرده بودیم و
شب رو کنار همتا صبح باهم سر کردیم .😂🙂
از یه سری حرفا و متنا ناراحت شدیم ولی چیزی از این کنار باهم بودنمون کم نشد .
اینکه با سردرد زیاد رفتماونجا و مجبور شدن چایی دم کنن اونم کیا؟ کسایی که چایی اصلا نمیخورن😂🙂
اینکه شام و از بیرون سفارش ندادیمو خودمون باهم درست کردیم ، دعوا کردیم ، قهر کردیم ولی شام رو باهم درست کردیم و خوردیم :)))😂✨
اینکه تا نصف شب بیدار موندیم و من نزدیک اذان صبح خواب رفتم بگم یا اینکه با دعوا از خواب بیدار شدم برای نماز خوندن؟😂🙂
هی میام تمومش کنم هی یه چیز تازه میاد به ذهنم .✨🤍
و در اخر هیچچیز نمیتونه از هم جدامون کنه .✨
و در اخر مثل همیشه حرفامو با یه شعر معنا دار به پایان میرسانم که قسم به شعرها که درون خود صدها حرف ناگفته دارند ؛
دیگری از نظرم گر برود باکی نیست
تو که معشوقی و محبوبی و منظور ، مرو...
[ بماند به یادگار از هشتمین و نهمین روز از ششمین ماهِ صفر سه ؛🤍✨ ]
#لحظه
بچهها پرایوتِ ؛
اونجا فعالیتِ مشخصی براش در نظر گرفتم و خب صمیمی تریم دیگه بیاین ؛