لحظه ؛
ز خانه ها همه بوی طعام می آمد.. ولی به جان ِ تو بابا گرسنه خوابیدم ..
گیسویم سفید است احترامم را نگه دار :)
سیلیام نزن من با کسی کاری ندارم:)
توییت زده بود که ..
فرمودید : اگر هنگام خوردن غذا دیگری دیدید اوراهم شیریک کنیم ..
ما دیدیم با چه جذبه وی حضرت دختر رو بردید ؛
پس :
ما آمدیم اینبارپیش تو بمیریم
پس لطف کن ما را به خانه بر مگردان
همه درحال گفتن شعری جدیدن:)
ولی ما را حوصلهی شعر جدید نباشد .
در یک مصرع حال خود را شرح دهیم و تمام .
تربتی از حرم سه ساله بیاورید تا خاکی به سرمان بریزیم:)
_خودنویس_
کپی،؟ یه الهی به رقیه:))))
لحظه ؛
اینو میبینین،؟خدا تو بهشت یه دونه مخصوص واسم کنار گذاشتهبود و وقتی به اوج سختی رسیدم و تو چاه افتا
بچه ها ایشون قند روزهای تلخِمنِ:))))❤️🩹
لحظه ؛
آقا جان حُر تن زینب را لرزاند ولی ببخشیدیش ماکه از حُر بدتر نیستیم ما راهم ببخش؛
او آب به روی حسین بست و ما راه به روی مهدی فاطمه بسته ایم
وقتی مدت زیادی باهاشی:)
وقتی چندساعت بیشتر هروقتی باهاش وقت گذروندی سریع دلت واسش تنگ میشه:)
حالا فک کن تا چهار پنج روز دیگه همنمیبینیش:)