eitaa logo
لَـیْــلَـة‌ی" 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
136 ویدیو
142 فایل
🌙 • (Laylati|لیلة‌ی|شبِ‌من) طراح لوگو و پوسترهای هیئت‌های شما ✨ و گنجینهٔ ذخیره عکس‌ها و طراحی‌هام (: 🌱 طراح ، عکاس دانشجوی جامعه شناسی UT • ✨ ارتباط با ادمین: @seyedmimn ❗ تبادل و تبلیغ نداریم :)
مشاهده در ایتا
دانلود
چنان محکم مرا به سینه فشارداد و در آغوش کشید، که زمان از حرکت ایستاد... گویی نه من تاب جدا شدن از او را داشتم، نه او تصمیم به رها کردن من (:
تو حرم یه خانوم عرب داشت به سمت ضریح میرفت و می‌گفت یا ابا الحَسْنِیْن (:
سلیقه‌داشته‌آری،سلیقه‌داشته‌است! خداتخلص‌خود‌راعلی‌گذاشته‌است((:
ای‌جانم(:
صبح ساعت ۴ بعد از نمازِ صبح از حرم برگشتیم هتل، انقدر خسته بودم که تا ساعت یازده و نیم خوابیدم. پاشدم مامان بزرگم رفته بود حرم، هرکاری کردم دلم رضا نداد تو هتل نماز بخونم، پاشدم وضو گرفتم حاضر شدم، تنهایی رفتم سمتِ حرم؛ پیاده (: گفتم فقط میرم تو همون صحن اول نمازمو میخونم و برمی‌گردم. نمیدونم؛ حس عجیبی بود، اینکه فقط برای اینکه نماز بخونم رفتم حرم، یه طور حس نزدیکی بیشتر (: سر نماز پیش خودم گفتم حالا برو سمتِ ضریح ببین میتونی مامان‌بزرگتو پیدا کنی باهم برگردین؟ خودم خنده‌ام گرفت؛ پیش خودم به امام علی گفتم من میخواستم فقط نماز بخونم، تو بهم گفتی نزدیک تر بیا (: خلاصه کفشمو تحویل دادم و از "باب‌الحسن" رفتم تو، رفتم کنار ضریح هی چشم گردوندم، ولی مامان‌بزرگمو ندیدم؛ میخواستم برگردم که یهو جلوم خالی شد، رفتم نزدیک، دستمو زدم به ضریحش، کشیدم روی چشمام... سلام دادم و برگشتم سمتِ هتل آخه من دورت بگردم که انقدر مهربونی :) 🌱 @Laylati
اسم هتل‌مون تو نجـف برکات‌الحَورا است ((((: ✨ ای‌جانم‌حضرت‌ِ‌مادر...
وای بچه‌ها 😭.
لَـیْــلَـة‌ی" 🇮🇷
وای بچه‌ها 😭.
رفتم توی یادداشت‌های گوشیم که صلوات‌هایی که فرستادم‌رو بنویسم که بدونم چند تا از نذرهام مونده... و ببینین چی دیدم :))) 💔
آخ :)))) این رو دوشنبه نوشتم؛ ساعت 16:39 ساعت ده شبش بهم زنگ زدن که برم عراق :) وای.... یادم رفته بود یه همچین چیزی نوشتم :)))))))