هدایت شده از ای زید مو کووو؟
https://eitaa.com/Letsghod تقدیم به
لباس شامم را پوشیدهام. خانهی مجلل دوستم پر از موسیقی و نور است. جامها یکییکی پر میشود. ناگهان میبینم همه جمع شدهاند، ولی او نیست — میزبان.
طعم نوشیدنی عجیب است، لبهایم بیحس میشوند. از دور میشنوم که کسی میگوید: «نباید میفهمید.» سایهها میرقصند، نورها محو میشوند و خندهها در تاریکی گم میشود