فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍چیزی که قابل ستایش است « چطور عبور کردن از رنجهاست »
#کتابخانه_شهید_محمد_علی_عطائی_کچوئیه
https://eitaa.com/Library03152562730
✴️ به همت نهاد کتابخانههای عمومی کشور؛
*سومین دوسالانه ملی قصهگویی «نهال امید» فراخوان داد*
✴️ سومین دوسالانه ملی قصهگویی «نهال امید» با هدف ترویج قصهگویی و نقالی و شناسایی، تشویق و بهرهمندی از توانمندیهای کتابخانههای عمومی، به همت نهاد کتابخانههای عمومی کشور برگزار میشود.
جوایز مرحله ملی:
🎁 نفرات اول تا سوم: لوح تقدیر، تندیس و جوایز ۶۰، ۵۰ و ۴۰ میلیون ریالی
🎁 برگزیدگان شایسته تقدیر: جایزه ۱۰ میلیون ریالی
جوایز مرحله استانی:
🎁 نفرات اول تا سوم: لوح تقدیر و جوایز ۳۰، ۲۵ و ۲۰ میلیون ریالی
👈 علاقهمندان میتوانند آثار خود را تا ۲۵ دی ماه ۱۴۰۳ از طریق سامانه کتابخون به نشانی ketabkhooon.ir به دبیرخانه سومین دوسالانه ملی قصهگویی «نهال امید» ارسال کنند.
🌐 iranpl.ir/xw3q
📱 ایتا | روبیکا | سروش
🔊 @iranpl
📚معرفی کتاب: چگونه دوسـت خوب پیدا کنیم؟
✍نویسنده: فلیسیتی بروکز
📝ترجمه: رها مقدم
🔆ایــن مجموعــهی جــذاب بــا تصاویــر گیــرا بــه موضوعاتــی میپــردازد کــه شــاید در نــگاه اول آســان بـه نظـر برسـند، امـا تجربـهی همـهی مـا ثابـت کـرده حـرفزدن دربـارهی ایـن مسـائل اصـلا آسـان نیسـت. کـودکان از سـنین پاییـن شـاید بـا مسـائلی روبـهرو شـوند کـه بـرای درک بهترشـان، نیـاز بـه کمـک و نشـاندادن مسـیر درسـت دارنـد. مجموعـهی «گفتوگـو کنیـم» روشـی سـازنده و درعیـنحـال، دلنشـین بـرای پرداختـن بـه مـواردی از جملـه دوسـتی، احساسـات، خانـواده و تنـوع اسـت.
پرداختـن بـه سـؤالهایی اسـت کـه بـرای هـر کـودک دربـارهی مفهـوم دوسـت و ارتبـاط اجتماعـی رخ میدهـد. مثلا: چـرا بـه دوسـت احتیـاج داریـم، چطـوری میتوانیـم دوسـت پیـدا کنیـم، دوسـت خـوب چهجـور دوسـتی اسـت و وقتـی بـا دوسـتمان دعوایمـان میشـود، بایـد چـهکار کنیـم، همدلـی یعنـی چـه و چـرا خـوب اسـت؟ میدانیــم کــه همهچیــز از کودکــی آغــاز میشـود، پــس چــه خــوب اســت اگــر بتوانیــم فضایــی امــن بـرای ابـراز احساسـات کـودکان فراهـم کنیـم.
✅موضوع: مهارت های اجتماعی و دوستی
✅موجود در کتابخانه
#کتابخانه_شهید_محمد_علی_عطائی_کچوئیه
https://eitaa.com/Library03152562730
#یک_قاچ_کتاب📚📚📚
هیچکس، هرگز کاری را تنها به خاطر دیگران انجام نداده است. همهی اعمال ما خودمدارانهاند. هر کس تنها در خدمت خویش است. همه تنها به خود عشق میورزند.
به نظر میرسد از صحبتم
متعجب شدهاید؛ اینطور نیست؟
شاید به کسانی میاندیشید
که به آنها عشق میورزید....
آنچه دوست میدارید، حس مطبوعی است که از عشق ورزیدن به آنان در شما ایجاد میشود.
📔وقتی نیچه گریست
✍اروین_د_یالوم
#کتابخانه_شهید_محمد_علی_عطائی_کچوئیه
https://eitaa.com/Library03152562730
🔆اهدای کتاب . اهدای دانایی.
📚اهدای ۳۵ جلد کتاب کودک توسط دختر گلمون زهرا اکبری به کتابخانه شهید محمد علی عطائی.
#کتابخانه_شهید_محمد_علی_عطائی_کچوئیه
https://eitaa.com/Library03152562730
دلم نمی خواست بروم کرمان. حال مسافرت نداشتم. آن هم با اتوبوس، آن هم بدون رفقای خودم. با دو نفر آشنای نویسنده دور که فقط سلام و علیک باهاشان داشتم.
اما باز مسئول برنامه زنگ زد و گفت: یه کاری کن که بری. قرار بود برویم کرمان و حال و هوای چهارمین سالگرد حاج قاسم را روایت کنیم. تابه حال کرمان نرفته بودم.
گروه والدین دبیرستان میرداماد را باز کردم و توی دلم گفتم من تلاشی نمیکنم. _ حاج قاسم اگر مرا طلبیدهای، این بچه امتحان نداشته باشد.
نه که از آن مادرها باشم که درس بچهاش خیلی برایشان مهم است. عرشیا در کل سال تحصیلی فقط یک شب درس می خواند. شب قبل امتحان ریاضی ترم که آن هم اگر من نباشم و ننشینم به درس دادن از پایه که این دایره است و این مثلث و این ضلع و این ارتفاع و بعد برسم به هم نهشتی مثلث ها درس نمیخواند. نهم بود و سال انتخاب رشته اش.
دقیقا روز سالگرد حاج قاسم امتحان ریاضی داشت. طلبیده نشده بودم. زنگ زدم گفتم: نمیآیم.
شب توی اسنپ نشسته بودم. بعد از یک روز پرمشغله به خانه برمی گشتم، نوتیفیکیشن بله آمد روی گوشی ام. همه نوتیفها را بستهام، حتی پیامکها را. این یکی قسردررفته. بازش کردم. امتحانات به دلیل تقاضای والدین برای آمادهتر شدن بچهها برای امتحانات دقیقا پنج روز عقب افتاده بود.
حاج قاسم طلبیده بودم. با اینکه حتی جزو آن والدینی که درخواست عقبافتادن امتحانات را داشتند هم نبودم.
اما باز هم دلم نمیخواست با اتوبوس بروم. همسرم هم راهی شد. وقتی مستقر شدیم قرار شد برویم ستاد بازسازی عتبات عالیات.
اولین تلنگر را نزدیک در ستاد خوردم. خاطره کشکولی نویسنده شیرازی نوزاد سرماخورده ای به بغل داشت و دخترکی در دست.
یاد سرما خوردنهای بچگیهای عرشیا افتادم. دقیقا همینطور بود.
من اگر بودم توی این هوا اصلا خودم را آواره کرمان نمی کردم، توی این شلوغی و سرما.
شنیدم خاطره به رفیقش می گفت برای حاج قاسم خط و نشان کشیده که جوابش را بدهد. گفتم: مگه اومدی اینجا حاجت بگیری؟ گفت: پس دیوونه ام با بچه مریض اومدم؟
نمایشگاه عکسی بود که یکی از مهندسین ستاد همراهمان شد و قصه عکسها را برایمان می گفت. قصههای بازسازی ستونها و گنید حرم سیدالشهدا.
برایمان فیلم گذاشتند از حاج قاسم در اتاق تربت که حاجی حالش دگرگون بود و اشک می ریخت سرش روی محفظه تربت اصلی بود که کنارش نوشته شده بود: dep:6 یعنی تربت از عمق ۶ متری.
دل توی دلم نبود. ما را هم می برند توی اتاق تربت؟!
وصفش را قبلا از یکی شنیده بودم. کسی را راحت آنجا راه نمیدادند. در کمال ناباوریمان هماهنگ شد و توانستیم برویم داخل.
حاج قاسم انگار طلبیده بودم که بیایم اینجا کربلا. مهندس حالا روضهخوان شده بود:
تا آخرین نفس، نفسم باش یا حسین
من بی کسم، همه کسم باش یا حسین
گریه میکردیم. شانههایمان با دلهایمان تکان میخورد. انگار رفته بودیم کربلا. قسمت شده بود برویم کربلا؛ این را مطمئن شدم؛ وقتی که شام غریبان سیزدهم دی پایم را گذاشتم توی گلزار. هنوز رد خون شهدای انفجار ظهر روی زمین بود. مردمی که دیده بودمشان و باهاشان حرف زده بودم و حالا نمیدانستم کدام زنده هستند و کدام شهید و کدام مجروح. خیلی مظلوم بودند. تا نزدیک صبح گلزار بودم. موکب ها دوباره کارشان را آغاز کرده بودند. مردم دوباره آمده بودند.
داستاننویس خوبی نبودم ولی میتوانستم خودم را و احساساتم را بگذارم کنار و مثل یک دوربین باشم. بشوم چشمی که بقیه هم بتوانند با آن ببینند. عکس میگرفتم. فیلم میگرفتم. حاج قاسم قسمتم کرده بود بیایم که راوی باشم؛ راوی کربلای کرمان.
#باز_نشر
✍زینب عطایی
#کتابخانه_شهید_محمد_علی_عطائی_کچوئیه
https://eitaa.com/Library03152562730
🌱✨🌱✨🌱✨🌱
روایت کربلای کرمان در آستانه سالگرد شهدا به چاپ رسید.
#کتابخانه_شهید_محمد_علی_عطائی_کچوئیه
https://eitaa.com/Library03152562730
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و احترام
نهایت سپاس و قدردانی را داریم از همه بزرگوارانی که در اجرای مراسم های جشن یلدا که درمجموعه فرهنگی شهید محمد علی عطایی برگزار شد ما را همراهی کردند.
حضورتان همیشه سبز و پایدار🙏💐
تشکر از
🔸️آقای ایوبیان بخشدار باغبهادران
🔸️ سرکار خانم خدادادی رئیس امور کتابخانه های شهرستان لنجان
🔸️آقای براتی دهیار کچوئیه و اعضای شورای روستا
🔸️حاج آقا قنواتی امام جماعت کچوییه
🔸️آقای حاج احمد (محمد) عطائی، خیر کتابخانه
🔸️انجمن ادبی صابر روستای کچوییه
🔸️گروه شاهنامه خوانی به سرپرستی خانم کاوه
🔸️کانون رسالت مسجد جامع
🔸️ گروه سرود منتظران نور کچوییه به سرپرستی خانم عطایی
🔸️سرکار خانم فاطمه عطائی عکاس برنامه
🔸️مجری توانمند سرکار خانم مریم یزدانی
🔸️گروه موسیقی به سرپرستی آقای ماهوری
🔸️انجمن پشتیبان کتابخانه (مادران بچه های شاهنامه خوان).
🔸️و ...
🍉یلدای ۱۴۰۳
#کتابخانه_شهید_محمد_علی_عطائی_کچوئیه
https://eitaa.com/Library03152562730