eitaa logo
آرامش دلم تنها خداست
2هزار دنبال‌کننده
813 عکس
547 ویدیو
8 فایل
خدایا تنها امیدم تویی که مهربانترین هستی یا ارحم الراحمین #کپی برداری از مطالب کانال با ذکر صلوات بلا مانع می باشد . #تأسیس 15 آذر ماه 99
مشاهده در ایتا
دانلود
راز_خشنودی_خدا 10 در زمان هاى قديم در همسايگى خانه انسان مؤمنى، يك نفر كافر زندگى مى كرد. اين شخص مؤمن بارها و بارها با همسايه خود در مورد ايمان به خدا سخن مى گفت و تلاش مى كرد تا اسباب نجات او را فراهم سازد. امّا همسايه كافر به هيچ وجه زير بار اين حرف ها نمى رفت و حاضر نبود، بندگى خدا را قبول نمايد. نكته مهمّ اين بود كه همسايه كافر با اين كه خدا را قبول نداشت امّا نسبت به همسايه مؤمن خود نيكى مى كرد و تا آنجا كه مى توانست در امور زندگى به او كمك مى كرد. اين جريان گذشت تا اين كه همسايه كافر از دنيا رفت. در اين هنگام خداوند دستور داد تا در وسط جهنّم خانه اى از خشت بنا كنند به گونه اى كه اين خشت ها مانع ورود حرارت و آتش حهنم به اين خانه شود. مأموران جهنم مشغول ساختن اين خانه شدند امّا در تعجب بودند كه خدا اين خانه را براى چه مى خواهد. وقتى خانه آماده شد; خداوند دستور داد تا آن شخص كافر را داخل آن خانه جاى دهند. آن شخص كافر در جهنم بود امّا آتش جهنّم او را آزار نمى داد و هر روز هم مأموران جهنم براى او آب و غذا مى آوردند. آن شخص كافر با چشم خود مى ديد كه افراد ديگرى كه مثل او كافر بودند در جهنّم عذاب مى شوند امّا او در اين خانه مورد احترام قرار مى گيرد و براى او آب و غذا هم مى آورند. براى همين يك روز از مأموران جهنّم در مورد راز اين كار خداوند، سؤال كرد. در جواب اين گونه شنيد: "اين آسايشى كه در جهنّم، خداوند به تو داده است، به خاطر اين است كه در دنيا به همسايه مؤمن خود كمك مى كردى و به او نيكى مى نمودى". خداوند متعال آن قدر از خدمت نمودن به مؤمن خوشحال مى شود و آن قدر اين كار را دوست دارد كه حتّى اگر شخص كافرى به مؤمنى خدمت كند، پاداش او را مى دهد. بهشت مخصوص اهل ايمان است، براى همين خداوند آن كافر را در جهنّم جاى داد امّا او را از عذاب جهنّم نجات داد به خاطر اين كه دل مؤمنى را در اين دنيا شاد كرده و به او نيكى نموده بود. 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
1_1779915691.mp3
3.83M
33 🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ❣برای ياد گرفتن رانندگی؛ چقدر انرژی گذاشتی؟ برای نمازی که؛ قراره تا خود خدا بالا ببردت؛ چی؟ 👈هنوزم دیر نشده؛ بجنب شجاعی 🎤 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
3160434269.mp3
5.28M
34 ❣خدا کنه یاد بگیریم؛ چجوری ميشه سوار مرکب نماز شد! اونوقت... 👈باید براش وقت بذاريم، تمرکز بگیریم، تا نماز رو، برای پرواز به استخدام بگیریم. شجاعی 🎤 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 نویسنده‌ای مشهور، در اطاقش نشسته بود تک و تنها. دلش مالامال از اندوه قلم در دست گرفت و چنین نوشت: "سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند. مدّتی دراز در اثر این عمل اسیر بستر بودم و فاقد حرکت. در همین سال به سنّ شصت رسیدم و شغل مورد علاقه‌م از دستم رفت. سی سال از عمرم را در این مؤسّسۀ انتشاراتی سپری کرده بودم. در همین سال درگذشت پدرم غم به جانم ریخت و دلم را از اندوه انباشت. در همین سال بود که پسرم تصادف کرد و در نتیجه از امتحان پزشکی‌اش محروم شد. مجبور شد چندین روز گچ گرفته در بیمارستان ملازم بستر شود. از دست رفتن اتومبیل هم ضرر دیگری بود که وارد شد." و در پایان نوشت، "خدایا، چه سال بدی بود پارسال!" در این هنگام همسر نویسنده، بدون آن که او متوجّه شود، وارد اطاق شد و همسرش را غرق افکار و چهره‌اش را اندوه‌زده یافت. از پشت سر به او نزدیک شد و آنچه را که بر صفحه کاغذ نقش بسته بود خواند. بی آن که واکنشی نشان دهد که همسرش از وجود او آگاه شود، اطاق را ترک کرد. اندکی گذشت که دیگربار وارد شد و کاغذی را روی میز همسرش در کنار کاغذ او نهاد. نویسنده نگاهی به آن کاغذ انداخت و نام خودش را روی آن دید؛ روی کاغذ نوشته شده بود: "سال گذشته از شرّ کیسۀ صفرا، که سالها مرا قرین درد و رنج ساخته بود، رهایی یافتم. سال گذشته در سلامت کامل به سن شصت رسیدم و از شغلم بازنشسته شدم. حالا می‌توانم اوقاتم را بهتر از قبل با تمرکز بیشتر و آرامش افزون‌تر صرف نوشتن کنم. در همین سال بود که پدرم، در نود و پنج سالگی، بدون آن که زمین‌گیر شود یا متّکی به کسی گردد، بی آن که در شرایط نامطلوبی قرار گیرد، به دیدار خالقش شتافت. در همین سال بود که خداوند به پسرم زندگی دوباره بخشید. اتومبیلم از بین رفت امّا پسرم بی آن که معلول شود زنده ماند. " و در پایان نوشته بود، "سال گذشته از مواهب گستردۀ خداوند برخوردار بودیم و چقدر به خوبی و خوشی به پایان رسید!" نویسنده از خواندن این تعبیر و تفسیر زیبا و دلگرم کننده از رویدادهای زندگی در سال گذشته بسیار شادمان و خرسند و در عین حال متحیّر شد. در زندگی روزمرّه باید بدانیم که شادمانی نیست که ما را شاکر و سپاسگزار می‌کند بلکه امتنان و شاکر بودن است که ما را مسرور می‌سازد. 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاقبت خاك شود حسن جمال من و تو، خوب و بد مي گذرد واي به حال من و تو، قرعه امروز به نام من و فردا دگري، مي خورد تير اجل بر پر و بال من و تو، مال دنيا نشود سد ره مرگ كسي، گيرم كه كل جهان باشد از آن من و تو.... هر مرد شتربان اویس قرنی نیست، هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست، هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد، هر احمد و محمود رسول مدنی نیست، بر مرده دلان پند مده خویش میازار، زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست، جایی که برادر به برادر نکند رحم، بیگانه برای تو برادر شدنی نیست...! 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 هنگامى كه حضرت موسى عليه‏السلام از طرف خداوند، براى رفتن به سوى فرعون و دعوت او به خدا پرستى، مأمور گرديد، موسى عليه‏السلام (كه احساس خطر مى‏كرد) به فكر خانواده و بچه‏هاى خود افتاد، و به خدا عرض كرد: پروردگارا! چه كسى از خانواده بچه‏هاى من، سرپرستى مى‏كند؟! خداوند به موسى عليه‏السلام فرمان داد: عصاى خود را بر سنگ بزن. موسى عليه‏السلام عصايش را بر سنگ زد، آن سنگ شكست، در درون آن، سنگ ديگرى نمايان شد، با عصاى خود يك ضربه ديگر بر سر آن سنگ زد، آن نيز شكسته شد و در درونش سنگ ديگرى پيدا گرديد، موسى عليه‏السلام ضربه ديگرى با عصاى خود بر سنگ سوم زد، و آن سنگ نيز شكسته شد، او در درون آن سنگ، كرمى را ديد كه چيزى به دهان گرفته و آن را مى‏خورد. پرده‏هاى حجاب از گوش موسى عليه‏السلام به كنار رفت و شنيد آن كرم مى‏گويد: سُبحانَ مَن يَرانِى وَ يَسمَعُ كَلامِى وَ يَعرِفُ مَكانِى وَ يَذكُرُنِى وَ لا يَنسانِى؛ پاك و منزه است آن خداوندى كه مرا مى‏بيند، و سخن مرا مى‏شنود، و به جايگاه من آگاه است، و به ياد من هست، و مرا فراموش نمى‏كند. تفسیر روح البیان،ج4،ص96و97 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 مردی با دوچرخه به خط مرزی می‌رسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مأمور مرزی می‌پرسد: «در کیسه ها چه داری؟» او می‌گوید: «شن.» مأمور او را از دوچرخه پیاده می‌کند و چون به او مشکوک بود، یک شبانه روز او را بازداشت می‌کند. ولی پس از بازرسی فراوان، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی‌یابد. بنابراین به او اجازه عبور می‌دهد. هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می‌شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا. این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می‌شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی‌شود. یک روز آن مأمور در شهر او را می‌بیند و پس از سلام و احوال‌پرسی، به او می‌گوید: «من هنوز هم به تو مشکوکم و می‌دانم که در کار قاچاق بودی. راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می‌کردی؟» مرد می‌گوید: «دوچرخه!» گاهی وقت‌ها موضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل می‌کنند. 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از رفاقت با شهدا
دربیان شهدا 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5782760425649078301.mp3
4.28M
35 🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ❣وقتی نمازمون،نماز بشه؛ به مقام شهود میرسیم! 👈یعنی اذکارنماز ازقلبمون خارج ميشه،نه از زبانمون. ❤️با قلبمون میگيم؛ خدا...جز تودلبری ندارم. شجاعی 🎤 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺هر جا شما بروی، هیچ کس جز خدا تو را جاودانه نمی‌خرد. هیچ کس جز خدا کار تو را ابدی پاداش نمی‌دهد. نه همسر و نه پدر و مادر، اگر خدا نخواهد،‌ نمی‌توانند برایت کاری بکنند. بخواهند هم نمی‌توانند کاری بکنند. ❤️🍃 خداست که برای هر کارت، یک پاداش جاودانه می‌سازد. 😍آدم با این خدا چه کار کند؟ عاشقش می‌شود و دوست دارد خادمش باشد. 🍃❤️ دوست دارد به رنگ او در بیاید، دوست دارد اخلاقش شبیه او بشود. دوست دارد ببیند او برایش چه سبک زندگی را طراحی کرده است. ❤️🍃خود خدا در قرآن می‌گوید: «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ صِبْغَة= چه کسی رنگش از رنگ خدا قشنگ­تر است؟». شما یک عالم رنگ در طبیعت می‌بینید. این رنگها را چه کسی آفریده؟ خدا. پس رنگ خدا از همه قشنگ­تر است. ❤️🍃خدایا وقتی گستره رحمت تو را می‌خوانیم، در دلمان یک ترس و حیا از مخالفت با تو می‌افتد. وقتی تو اینقدر مهربان هستی، می‌ترسیم که با تو مخالفت کنیم. 👌آدمی که بزرگ می‌شود، به جایی می‌رسد که رابطه‌اش با خدا آنقدر دوستانه و عاشقانه می‌شود که از شدت خوبی، از خدا ترس دارد. یک کسی در حق شما محبت زیادی ‌کند، در غیابش هم نمی‌توانی علیه او فکر بدی بکنی. حتی در غیابش هم نمی‌توانی به او خیانت یا ظلمی بکنی. یعنی کاری کنی که بگویی الان که او نیست، حتی مُرده و رفته؛ بلکه می‌گویی نه، نمی‌توانم از او بدی را بگویم یا بشنوم. هرگز خودم را آلوده نمی‌کنم، حیای مؤدبانه انسانی یعنی این.😍 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چمدونش رو بسته بودیم، با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود، کلا یک ساک داشت با یه قرآن کوچک، کمی نون روغنی، آبنات، کشمش؛ چیزهایی شیرین ، برای شروع آشنایی. گفت: «مادر جون، من که چیز زیادی نمی‌خورم، یک گوشه هم که نشستم، نمیشه بمونم، دلم واسه نوه‌هام تنگ میشه!» گفتم: «مادر من، دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن.» گفت: «کیا منتظرن؟ اونا که اصلا منو نمیشناسن! آخه اون جا مادرجون، آدم دق می‌کنه‌ها، من که اینجا به کسی کار ندارم. اصلا، اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه؟ حالا میشه بمونم؟» گفتم: «آخه مادر من، شما داری آلزایمر می‌گیری، همه چیزو فراموش می‌کنی!» گفت: «"مادر جون، این چیزی که اسمش سخته رو من گرفتم، قبول! اما تو چی؟ تو چرا همه چیزو فراموش کردی دخترم؟!» خجالت کشیدم! حقیقت داشت، همه کودکی و جوونیم و تمام عشق و مهری را که نثارم کرده بود، فراموش کرده بودم. اون بخشی از هویت و ریشه و هستیم بود، راست می‌گفت، من همه رو فراموش کرده بودم! زنگ زدم خانه سالمندان و گفتم که نمی‌ریم. توان نگاه کردن به خنده نشسته بر لب‌های چروکیده‌اش رو نداشتم. ساکش رو باز کردم، قرآن و نون روغنی و همه چیزهای شیرین دوباره تو خونه بودن! آبنات رو برداشت و گفت: «بخور مادر جون، خسته شدی هی بستی و باز کردی.» دست‌های چروکیدشو بوسیدم و گفتم: «مادر جون ببخش، حلالم کن، فراموش کن.» اشکش را با گوشه رو سری‌اش پاک کرد و گفت: «چی رو ببخشم مادر، من که چیزی یادم نمی‌یاد، شاید فراموش می‌کنم! گفتی چی گرفتم؟ آلمایزر؟!» در حالی که با دستای لرزونش، موهای دخترم را شونه می‌کرد، زیر لب می‌گفت: «گاهی چه نعمتیه این آلمایزر!» 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhoodac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 این ۵ جمله رابه خاطر بسپارید : ١- هر چالشی فرصتی برای رشد و پیشرفت است. ٢- شما نتیجه افکاری هستید که تا کنون داشته اید. ٣- اگر به همان عادت های قدیمی ادامه دهید،زندگی تان بهتر از این نخواهد شد. ٤-تا زمانی که دیگران را مسبب ناکامی های خود بدانید، هرگز موفق نخواهید شد. ٥- اگر می خواهید بهترین ها را دریافت کنید،باید باور داشته باشید که سزاوار بهترین ها هستید. 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 امام علی علیه‌السلام: سخت‌تر از مرگ حاجت خواستن از نااهل است. غررالحکم، ح ۳۲۱۳ تندخویی بی مورد نوعی دیوانگی است؛ زیرا که تندخو پشیمان می شود و اگر پشیمان نشد، پس دیوانگی او پایدار است. ( حکمت 255) کسی که غم روزی فردا را بخورد، هرگز رستگار نشود. میزان الحکمه، ج9،ص238 حضرت علی علیه السلام فرمود : مرگ، با شتاب و تعقیب کننده است((همه را دریابد)) نه ماندگان از دست برهند و نه فراریان او را بازدارند، گرامی ترین مرگ، کشته شدن است. نهج البلاغه، خطبه123 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda