📚 #حکایت هایپرمارکت
💎پسری برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاده و به یکی از فروشگاههای بزرگ که همه چیز میفروشند رفت…
مدیر فروشگاه به او گفت : یک روز فرصت داری تا به طور آزمایشی کار کرده و در پایان روز با توجه به نتیجه کار در مورد استخدام تو تصمیم میگیرم.
در پایان اولین روز کاری مدیر به سراغ پسر رفت و از او پرسید که چند مشتری داشته است ؟
👱پسر پاسخ داد که یک مشتری
مدیر با ناراحتی گفت: تنها یک مشتری …؟ بی تجربه ترین متقاضیان کار در اینجا حدقل ۱۰ تا ۲۰ فروش در روز دارند. حالا مبلغ فروشت چقدر بوده است ؟
پسر گفت: ۱۳۴,۹۹۹٫۵۰ دلار
مدیر فریاد کشید : ۱۳۴,۹۹۹٫۵۰ دلار …..؟
مگه چی فروختی ؟
👱پسر گفت : اول یک قلاب ماهیگیری کوچک فروختم، بعد یک قلاب ماهیگیری بزرگ، بعد یک چوب ماهیگیری گرافیت به همراه یک چرخ ماهیگیری ۴ بلبرینگه. بعد پرسیدم کجا میرید ماهیگیری ؟ گفت : خلیج پشتی
من هم گفتم پس به قایق هم احتیاج دارید و یک قایق🚤 توربوی دو موتوره به او فروختم
بعد پرسیدم ماشینتان چیست و آیا میتواند این قایق را بکشد؟ که گفت هوندا سیویک
من هم یک بلیزر دبلیو دی۴ به او پیشنهاد دادم که او هم خرید..
مدیر میگه اون اومده بود قلاب ماهیگیری 🐟بخره تو بهش قایق و بلیزر فروختی ؟
میگه نه، اومده بود قرص سردرد بخره من بهش پیشنهاد کردم بره ماهیگیری برای سردردش خوبه
و اين سرنوشت انسانهای بزرگ و نابغه است.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda
✨🌸#عهد_ثابت پنج شنبه ها🌸⚡️
↩️ اذکار روز،،،
🔸لا اله الا الله الملک الحق المبین👈100مرتبه
🔶 یا رزاق 👈308 مرتبه
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️سوره روز،،،
🔅سوره مبارک قیامت "خداوند به اومژده عبور از پل صراط را میدهد.
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️ادعیه و زیارت روز ،،،
1/ دعای روز پنج شنبه
2/ دعای کمیل
🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌼 #نماز روز پنج شنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی بعد از حمدده مرتبه سوره توحید را بخواند ، ملائکه به او خواهند گفت که هر حاجتی داری بخواه و خداوند توبه او را از هر گناهی قبول میکند.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#داستانک
بسیار زیبا و آموزنده👌
پیرمردی در دامنه کوه های دمشق هیزم جمع می کرد ودر بازار می فروخت تا ضروریات خویش را رفع کند
یک روز حضرت سلیمان (ع) پیر مرد را درحالت جمع آوری هیزم دید دلش برایش بسیار سوخت
تصمیم گرفت زندگی پیرمرد را تغییر دهد یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا در زندگی اش بهبود یابد
پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد وبسوی خانه روان شد
و نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد ونگین را در نمکدانی گذاشت یک ساعت بعد بکلی فراموشش شد که نگین را کجا گذاشته بود
زن همسایه نمک نیاز داشت به خانع آنها رفت و زن نمکدان را به او داد
اما زن همسایه که چشمش به نگین افتاد نگین را پیش خود مخفی کرد.
پیر مرد بسیار مایوس شد و از دست همسرش بسیار ناراخت و عصبانی
وخانم پیرمرد هم گریه میکرد که چرا نگین را گم کردم
چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت درآنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد جریان گم شدن نگین به حضرت سلیمان (ع) را گفت . حضرت
سلیمان (ع) یک نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی
پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد و خوشحال بسوی خانه روان شد در مسیر را ه نگین را ازجیب خود بیرون کشید و بالای سنگ گذاشت و خودش چند قدم دور نشست تانگین را خوب ببیند ولذت ببرد
دراین وقت ناگهان پرنده ای نگین را در نوکش گرفت وپرید
پیرمرد هرچه که دوید وهیاهو کرد فایده نداشت
پیرمرد چند روز از خانه بیرون نرفت همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی
پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد که صدای حضرت سلیمان (ع) را شنید دید که حضرت سلیمان (ع) ایستاده است وبه حیرت بسوی او می نگرد
پیر مرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود. حضرت سلیمان (ع) برایش گفت میدانم که تو به من دروغ نمی گویی این نگین را از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی
و حتما بفروش که در حالت زندگیت تغییری آید
پیر مرد وعده کرد که به قیمت خوب میفروشد پشتاره خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد خانه پیر مرد کنار دریا بود
هنگامی به لب دریا رسید خواست که کمی نفس بگیرد ونگین را از جیب خود کشید که در آب بشوید نگین از دستش خطا رفت به دریا افتاد
هرچه که کوشش کرد و شنا کرد. چیزی بدستش نیآمد .
با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت از ترس سلیمان (ع) به کوه نمی رفت
همسرش به او اطمینان داد صاحب نگین هر کسی که است ترا بسیار دوست دارد اگر دوباره اورا دیدی تمام قصه برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید
پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد به طرف خانه روان شد که تخت حضرت سلیمان (ع) را دید پشتاره را به زمین گذاشت دویدو گریخت .
حضرت سلیمان (ع) میخواست مانعش شود که فرستاده خدا جبریل امین آمد که ای سلیمان خداوند میگوید که تو کی هستی که حالت بنده مرا تغییر میدهی ومرا فراموش کرده ای ! سلیمان (ع) باسرعت به سجده رفت واز اشتباه خود مغفرت خواست
خداوند بواسطه جبرییل به حضرت سلیمان گفت که تو حال بنده مرا نتوانستی تغییر دهی حال ببین که من چطور تغییر میدهم
پیرمرد که به سرعت بسوی قریه روان بود با ماهی گیری روبرو شد
ماهی گیر به او گفت ای پیر مرد من امروز بسیار ماهی گرفتم بیا چند ماهی به تو بدهم
پیرمرد ماهی ها را گرفت وبرایش دعای خیر کرد وبه خانه رفت
همسر ش شکم ماهی ها را پاره کرد که در شکم یکی از ماهی ها نگین را یافت وبه شوهرش مژده داد
شوهرش با خوشحالی به او گفت توماهی را نمک بزن من به کوه میروم تا هیزم بیاورم
هنگامیکه زن پیرمرد نام نمک را شنید نگین اول به یادش آمد که در نمکدانی گذاشته بود سریع به خانه همسایه رفت وقتی که زن همسایه زن پیرمرد را دید ملتمسانه عذر خواهی کرد گفت نگینت را بگیرمن خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگویی چون شخص پاک نفس است اگر خبردار شود من را از خانه بیرون خواهد کرد.
پیرمرد در جنگل بالای درختی رفت که شاخه خشک را قطع کند
چشمش به نگین قیمتی درآشیانه پرنده خورد .
نگین را گرفت به خانه آمد زنش ماهی ها را پخت و شکم سیر ماهی ها را خوردند
فردا پیرمرد به بازار رفت هر سه نگین را به قیمت گزاف فروخت .حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و یقین یافت که بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد تاکه خداوند نخواهد
به خداوند یقین و باور داشته باشید.
🌼مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ
☘و هر کس بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است؛ در حقیقت خدا کارش را (به انجام) می رساند.(طلاق آیه3)
🌹حق غنّی است، برو پیش غنی
🌹نزد مخلوق، گدایی بس کن
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda
بار خدایا! تو را حمد میگویم که به یاری تو موفق به ثناگوییت شدم، و به سبب فساد نیت و ضعف یقینم، اقرار میکنم که ناتوانم که تو را آنطور که مستحق و سزاوار هستی مدح کنم.
بارالها، تو خوب معبود و خوب پروردگاری هستی و من بد پرورشیافتهای هستم
تو خوب مولایی هستی و من بد بندهای هستم
تو خوب مالکی هستی و من بد مملوکی هستم
چه بسیار گناهی که مرتکب شدم و تو عفو فرمودی و چه بسیار گناهانی که از من سر زد و تو از آن گذشتی
چه بسیار خطاها کردم، ولی مرا مؤاخذه نکردی و چه بسیار بدیها که عمداً مرتکب شدم و تو از آنها درگذشتی و چه بسیار لغزشها که از من سر زد و از آن چشمپوشی کردی، و مرا بر غفلتم مواخذه نکردی اینک این منم که به خود ظلم کردهام و به گناهم اقرار و به خطاهایم اعتراف میکنم. پس ای آمرزنده گناهان! از تو میخواهم گناهانم را ببخشی و از لغزشهایم درگذری. پس به نیکی اجابت کن که تو سزاوار اجابت و اهل تقوا و آمرزشی
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda
﷽
🔹توسل به قمر بنیهاشم علیه السلام از سریعترین راهها برای رسیدن به حاجات است
تا جایی که حتی بسیاری از غیر مسلمانان هم آن را باور دارند.
💠 توسل اول:
از آیت الله مرعشی نقل شده:
امام عصر علیه السلام در عالم مکاشفه به یکی از علما فرمود:
هروقت خواستی به عمویم حضرت ابوالفضل علیه السلام متوسل شوی، اين چنين بگو:
" يَا أَبَا الْغَوْث أَدْرِكْنِي "
ای فریادرس، مرا دریاب!
👈 این ذکر تعداد و آداب خاصی ندارد و انشاءالله مداومت بر آن گرهگشا خواهد بود.
💠توسل دوم:
یکی از راه های مشهورِ توسل به قمر بنی هاشم علیه السلام که حکایات عجیبی از آن نقل شده، این است:
برای رسیدن به حاجات، به حضرت قمر بنیهاشم متوجه شوید و 133 مرتبه بگویید:
" يا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْه الْحُسَيْن اِكْشِفْ كَرْبي بِحَقِ أخْيكَ الْحُسَيْن "
ای برطرفکننده گرفتاری از امام حسین علیه السلام! به حق برادرت امام حسین علیه السلام، گرفتاری مرا هم برطرف کن!
📚چهره درخشان قمر بنى هاشم، ج 1، ص 419.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda
✨🌸#عهد_ثابت شنبه ها🌸⚡️
↩️ اذکار روز،،،
🔸 یا رب العالمین 👈100مرتبه
🔶 یا غنی 👈1060مرتبه
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️سوره روز،،،
🔅سوره مبارک معارج" خداوند در روز قیامت از گناه او سوال نمی کند و او را در بهشت با حضرت رسول سکونت می دهد.
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️ادعیه و زیارت روز ،،،
1/ دعای روز شنبه
2/ حدیث کسا
3/ دعای نادعلی
🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌼 #نماز روز شنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی حمد،و توحید و ایت الکرسی را بخواند ، خداوند نام او را در درجه پیغمبران ،شهدا و صالحین مینویسد.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
💠همنشين حضرت موسي در بهشت
🌷روزي حضرت موسي (ع) در ضمن مناجات به خداوند عرضه داشت: «مي خواهم همنشينم را در بهشت ببينم».
جبرئيل بر او نازل شد و گفت: «اي موسي، قصابي که در فلان محل ساکن است، همنشين توست».
حضرت موسي نزد قصاب رفت و اعمال او را زير نظر گرفت. شب که شد قصاب جوان مقداري گوشت برداشت و به سوي منزل روان گرديد. موسي از پي او روان شد. چون به در منزل رسيدند، موسي جلو رفت و پرسيد: «اي جوان مهمان نميخواهي؟»
گفت: بفرماييد!
حضرت موسي (ع) وقتي به درون خانه رفت، ديد جوان با آن گوشت تازه غذايي تهيه کرد، آن گاه زنبيلي را که به سقف آويخته بود، پايين آورد و پيرزني کهنسال را از درون آن بيرون آورد. ابتدا او را شست و شو داد و آنگاه با دست خويش غذا را به او خورانيد. هنگامي که خواست زنبيل را به جاي آن بياويزد، زبان پيرزن به کلماتي نامفهوم حرکت کرد و هر دو خنديدند.
سپس جوان قصاب براي حضرت موسي (علیه السلام) غذا آورد و با هم غذا را خوردند.
چون موسي از ماجراي جوان پرسيد، پاسخ داد: «اين پيرزن مادر من است. چون درآمدم بالا نيست و نمي توانم براي او کنيزي استخدام نمايم، خدمتش را مي نمايم».
موسي پرسيد: «آن کلماتي که مادرت بر زبان جاري کرد،و خنديديد چه بود؟»
گفت :«هرگاه او را شست و شو مي دهم و غذا به او مي خورانم، دعايم ميکند و مي گويد: "خدا تو را ببخشايد و تو را در بهشت هم درجه و همنشين حضرت موسي گرداند!"
حضرت موسي (ع) فرمود:
اي جوان، من موسي هستم. اينک به تو بشارت مي دهم که خداوند دعاي مادرت را درباره تو مستجاب گردانيده است. جبرئيل به من خبر داد که تو در بهشت همنشين و هم درجه ي من خواهي بود.
📔پند تاريخ، جلد1 ؛ صفحه 68 و يكصد موضوع 500داستان جلد 1 صفحه 138
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
✨🌸#عهد_ثابت یکشنبه ها🌸⚡️
↩️ اذکار روز،،،
🔸 یا ذالجلال والاکرام 👈100مرتبه
🔶 یا فتاح 👈489مرتبه
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️سوره روز،،،
🔅سوره مبارک " الرحمن " این سوره در دلمنافقین جای نمی گیرد.در روز قیامت از الرحمن میپرسند چی کسی را شفاعت میکنی واو شفاعت گر کسی است که ان را خوانده باشد و وی را وارد بهشت می کند.
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️ادعیه و زیارت روز ،،،
1/ دعای روز یکشنبه
2/ زیارت عاشورا
3/ دعای یستشیر
🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌼 #نماز روز یکشنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی حمد،و ملک بخواند،خداوند او را در بهشت در هر جا که بخواهد ساکن میکند.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
💜💙💚💛❤️
💙💚💛❤️
💚💛❤️
💛❤️
❤️
🔸🔶
پذیرای خواست الهی
🔶🔸
💚 و وَفّقْنِي لِقَبُولِ مَا قَضَيْتَ لِي وَ عَلَيّ وَ رَضّنِي بِمَا أَخَذْتَ لِي وَ مِنّي
🌼 پروردگارا!
مرا توفیق ده تا آنچه بر سود و زیانم مقرر نمودی، پذیرا باشم
و مرا به آنچه برای من و از من گرفتی، خشنود گردان.
🌷 صحیفه سجادیه
🍀 دعای 14 بند 13
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از رفاقت با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ اهمیت خودسازی و تهذیب نفس از زبان سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی
🔰 خداوندا عاشق دیدارتم
همان دیداری که موسی را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود
🔰 شهداء این نبود که فقط با تیر خوردن شهید شدند؛ نه! چون شهید بودند شهید شدند!
تا شهید نباشی شهید نمیشی!
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada
#شیخ_رجبعلی_خیاط (ره) :
دل هرچه را بخواهد همان را نشان میدهد سعی کنید دل شما خدا را نشان دهد.
انسان هرچه را دوست داشته باشد عکس همان در قلب او منعکس میشود و اهل معرفت با نظر به قلب او می فهمند که چه صورتی در برزخ دارد اگر انسان شیفته و فریفته ی جمال و صورت فردی گردد یا علاقه ی زیادی به پول یا ملک و غیره پیدا کند همان اشیاء صورت برزخی او را تشکیل میدهند.
📚منبع:کیمیای محبت
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
📚داستان کوتاه📚
⚡️گذشت⚡️
شخصی به نام بُریحه عباسی از طرف متوکل، مسئولیت امامت نماز جمعه شهر مدینه و مکه را بر عهده داشت و جیره خوار او بود.
جهت تقرب به دستگاه، نامه ای بر علیه امام هادی (علیه السلام) به متوکل نوشت که مضمون آن چنین بود:
«چنانچه مردم و نیز اختیارات مکه و مدینه را بخواهی، باید امام هادی (علیه السلام) را از مدینه خارج گردانی، چون که او مردم را برای بیعت با خود دعوت کرده است و عده ای نیز اطراف او جمع شده اند»
بُریحه چندین نامه با مضامین مختلف برای دربار فرستاد.
متوکل با توجه به این سخن چینی ها و گزارشات دروغین و اینکه شخص متوکل نیز، دشمن سرسخت امام علی (علیه السلام) و فرزندانش بود، لذا یحیی فرزند هرثمه را خواست و به او گفت هر چه سریع تر به مدینه می روی و علی بن محمد (علیه السلام) را از مسیر بغداد به سامرا می آوری.
یحیی می گوید در سال ۲۴۳ به مدینه رسیدم و چون آن حضرت آماده حرکت و خروج از مدینه شد، عده ای از مردم و بزرگان مدینه به عنوان مشایعت، امام را همراهی کردند که از آن جمله همین بُریحه عباسی بود.
مقداری راه که رفتیم، بُریحه جلو آمد و به امام عرضه داشت فهمیده ام که می دانی من با بدگویی و گزارشات کذب نزد متوکل، سبب خروج تو از مدینه شده ام.
چنانچه نزد متوکل مرا تکذیب نمایی و از من شکایتی کنی، تمام باغات و زندگی تو را آتش می زنم و بچه ها و غلامانت را نابود می کنم.
آن حضرت در جواب، با آرامش و متانت فرمود من همانند تو آبرو ریز و هتاک نیستم، شکایت تو را به کسی می کنم که من و تو و خلیفه را آفریده است.
در این هنگام، بُریحه با خجالت و شرمندگی روی دست و پای حضرت افتاد و ملتمسانه عذرخواهی و تقاضای بخشش کرد.
امام هادی (علیه السلام) اظهار نمود من تو را بخشیدم و سپس به راه خود ادامه داد.
📚 منبع: اعیان الشیعه، جلد ۲، صفحه ۳۷
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨