🏴#امان_از_دل_زینب_سلام_الله_علیها😭
🏴#اسارت
🚩 سرشکستن حضرت زینب سلاماللهعلیها با دیدن رأس شریف امام حسین علیهالسلام بر روی نیزه در کوفه
✍علامه مجلسی رحمةاللهعلیه مینویسد:
در کتب معتبره آمده است که سرهای مقدّس را (به کوفه) آوردند،
در حالی که رأس شریف امام حسین علیهالسلام مانند ماه تابان، پیش روی آنان و شبیهترینِ خلق به رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله بود؛
محاسن مبارک، سیاه و قدری از خضاب بیرون آمده
و صورت آن حضرت مانند گردی ماهِ طلوع کرده بود و بر نوک نیزه به این سو و آن سو میچرخید؛ در این هنگام حضرت زینب سلاماللهعلیها متوجه شد و سر برادرش را دید؛
پس پیشانیاش را محکم به لبهی محمل کوبید تا آنجایی که دیدم خون از زیر مقنعهاش خارج میشد
و با سوز دل، اشاره به رأس شریف برادر نموده و میفرمود: «ای ماه نو! چون به کمال رسیدی، خسوف تو را فرا گرفت و پنهان شدی...»
📚 بحار الانوار (علامهمجلسی)، ج۴۵، ص۱۱۵
📗نَفَسُ المهموم (محدثقمی)، ص۳۶۵
🏴یاصاحب الزمان آجرک الله
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
💎ماهیِ نظر کرده
بر سر راهی در بیابان، درخت افرایی بلند، قد برافراشته بود - افرای کهنسالی که از بسیاری عمر میانش پوسیده و در آن حفرهیی پدید آمده بود که چون باران فرو میبارید از آب انباشته میشد.
باری، روزی ماهی فروشی که تجارت ماهی میکرد و ماهیِ زنده یا نمکسود از شهری به شهری میبرد به کنار افرای پیر رسید. لختی در سایهی آن بنشست و چون حفرهی پر آب را در میان درخت بدید به وسوسهی دل، ماهیِ کوچکی از انبان ماهیان خود درآورده در حفرهی درخت افکند و به راه خویش رفت.
مگر رهگذاری آن ماهی را در حفره بدید و حیرت کرد که لاجرم معجزتی صورت پذیرفته است.
دیگران نیز چنین گفتند و دیری برنیامد که از چارجانب، خلقِ بسیار بر افرای کهن سال گردآمد با نذرها و نیازها. آن جایگاه، جایگاهی نامی شد. تا آنکه ماهی فروش از آن سفر که کرده بود به جانب شهر خویش بازگشت و بر آن افرا بگذشت، و خلایق بدید و آن ماجرا بدانست. بخندید که: بوالعجب خلقی که شمایید! این ماهی من به حفره درافکندم!
آنگاه قلاب بیفکند و ماهی بگرفت و در انبان نهاد و به راه خویش رفت.
✍️: چوانگ چه نوئو
مترجم: احمد شاملو
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#آخرین_عروس🌸
#قسمت_پنج_و_شش
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
ــ آقاى نويسنده! چقدر مرا در اين شهر راه مى برى؟
ــ حوصله كن، عزيزم!
ــ من مى خواهم به خانه امام_هادى(ع) بروم، ساعتى است كه مرا در اين شهر مى چرخانى.
ــ اينجا يك شهر نظامى است، ما به راحتى نمى توانيم به خانه امام برويم. خطر دارد، مى فهمى!
خطر كشته شدن!
تو از شنيدن اين سخن من
تعجّب مى كنى.
عبّاسيان هر گونه رفت و آمد به خانه امام را بازرسى مى كنند، آنها امام هادى ع و امام حسن عسكرى(ع) را در شرايط بسيار سختى قرار داده اند.
اكنون ما به محلّه عَسكَر مى رسيم. اينجا يكى از محلّه هاى بالاشهر
سامرّا است.
حتماً مى دانى عسكر در زبان عربى به معناى
لشكر است، در اين محلّه فقط فرماندهان لشكر عبّاسيان
زندگى مى كنند.
تعجّب كرده اى كه چرا تو را به اينجا آورده ام!
مگر نمى دانى كه امام در همين محل زندگى مى كند.
آيا تا به حال فكر كرده اى چرا امام_يازدهم به عسكرى مشهور شده است
علّت اين نامگذارى اين است كه امام در همين محلّه زندگى مى كند.
عبّاسيان، امام و خانواده اش را مجبور كرده اند در اينجا باشند تا بتوانند همه رفت و آمدها را به خانه او زير نظر بگيرند.
نمى دانم آيا شنيده اى امام از مردم خواسته است كه به او سلام نكنند؟ آرى، در اين شهر سلام كردن به امام جرم است
حتماً شنيده اى وقتى كسى را به جايى تبعيد مى كنند او بايد در وقت هاى معينى به نزد مأموران دولتى رفته و حضور خودش در آن شهر را اعلام كند. امام در روزهاى دوشنبه و پنجشنبه بايد به نزد خليفه برود.
#ادامه_دارد...
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
💎 ماهی گیر متدین
حوالی شهر آسکونای سوئیس مرد مقدس مآبی زندگی میکنه که همهی موجودات اعم از خزنده و پرنده و چرنده رو دوست داره.
خب! اما این آقا ماهی گیری رو هم خیلی دوست داره. گاهی وقتا دم رودخونهی لانگنزه میشینه، پاهاشو تاب میده، چوب قلاب رو محکم تو دستش میگیره، به آب نیگا میکنه و مشغول دعا میشه.
دعا میکنه که هیچ کدوم از ماهیها به دامش نیفتن. آخه وقتی اونا به قلابش گیر میکنن و دست و پا میزنن، یه عالم زجر میکشن، اونم اینو دلش نمیخواد. برای همین پشت سر هم دعاهای پرسوز و گداز نثار خدای مهربون ماهیهای رودخونه میکنه:
خدایا، نذار هیچ کدوم از این ماهیها طعمهی صیدم بشن! ... بعد باز به ماهی گیریش ادامه میده!
عزیزان من،
شما بگین! مَثَل ماهیگیر متدین مَثَل خیلی از آدما نیست؟ ایشون یه سمبل به حساب نمیآد؟
چرا. این آقا یا بایست یه جهود پیر باشه یا صد لنگه بدتر از جهودا، از قماش یسوعیها. آخه اون به بالاترین چیزی رسیده که آدما در نهایت میتونن بهش برسن: ایشون موفق شده ایدهآلهای روحانیش رو با خواهشهای دنیویش یکی کنه. این کار هر کسی نیست. برای ماهیهایی که جلو پاش دست و پا میزنن، قضیه علی السویهس. ولی برای ماهیگیر متدین ماجرا توفیر میکنه: آخه اون حالا هم ماهی رو داره، هم آرامش خیال رو.
لُبّ مطلب:
در کنار رودخانهی هستی... یا در کنار دریایی هستی بگم که قشنگ تره... میشینن اونجا، پاهاشونو تاب میدن، قلاب ماهی گیری شونو تو آب نگه میدارن تا موفقیت صید کنن. اما اگه زرنگ باشن در همون حال دعا هم میکنن: فاحشههای متدین، مدیر بانکهای سوسیالیست، نظامیچیهای دموکرات و روزنامه نگارای دوستدار حقیقت از صنف خودم، همه همین کار رو میکنن: همشون دنبال صیدن و دعا میکنن.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5863935758515047095.mp3
5.01M
#آخرین_عروس🌸
#قسمت_هفت_و_هشت
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
وقتى كه امام از خانه خارج مى شود تا خود را به قصر برساند عدّه اى از شيعيان از فرصت استفاده مى كنند و در راه مى ايستند تا امام را ببينند.
امام به آنها پيغام داده است كه هرگز به او سلام نكنند...
زيرا اين كار براى آنها بسيار خطرناك است و سزايى جز كشته شدن ندارد.
مى دانم كه باور كردن آن سخت است، چرا بايد سلام كردن به فرزند پيامبر جرم باشد؟
اين همان مظلوميّتى است كه تا به حال كسى به آن توجّه نكرده است؟
هر چند امام حسين(ع) در روز عاشورا غريب و مظلوم بود;
امّا يارانى وفادار داشت كه تا آخرين لحظه بر گرد وجودش همچون پروانه مى چرخيدند.
امّا جانم فداى غربت امامى كه در اين شهر تنهاى تنهاست،
هيچ يار و ياور و آشنايى ندارد، دوستان او هم غريب و مظلوم اند!
آيا دوست دارى قصّه چوب شكسته شده را برايت بگويم تا با مظلوميّت امام خود بيشتر آشنا شوى؟
در اين روزگار هر خانه نياز به هيزم هاى زيادى دارد تا با آن غذا بپزند و در فصل سرما خانه را با آن گرم كنند.
شخصى به نام داوود بن اسود براى خانه امام عسكری ع هيزم تهيّه مى كرد.
يك روز امام او را صدا زد و به او چوب بزرگى داد و گفت: "اين چوب را بگير و به بغداد برو و به نماينده من در آنجا تحويل بده".
داوود خيلى تعجّب كرد، آخر بغداد شهر بزرگى است و هيزم هاى زيادى در آن شهر وجود دارد، چه حكمتى است كه امام از او مى خواهد اين همه راه برود و اين چوب را به بغداد ببرد.
به هر حال سوار بر اسب خود شد و به سوى بغداد حركت كرد.
در ميانه راه به كاروانى برخورد كرد، او خيلى عجله داشت.
شترى جلوىِ راه او را بسته بود، با آن چوب محكم به شتر زد تا شتر كنار برود و راه باز شود
ولى چوب شكست. شكسته شدن چوب همان و ريختن نامه ها همان!
گويا امام در داخل اين چوب نامه هايى را مخفى كرده بود و داوود از آن خبر نداشت.
واى! اگر مأمور اطلاعاتىِ عبّاسيان اين صحنه را ببيند چه خواهد شد؟
خون همه كسانى كه اسمشان در اين نامه ها آمده است ريخته خواهد شد.
داوود سريع از اسب پياده شد و همه نامه ها را جمع كرد و با عجله از آنجا دور شد.
در اين نامه ها، جواب سؤال هاى شيعيان نوشته شده بود;
ولى امام عسكرى ع براى ارسال آنها با مشكلات فراوانى روبرو بوده است.
فكر مى كنم با شنيدن اين داستان با گوشه اى از شرايط سختى كه بر امام مى گذرد آشنا شده اى.
#ادامه_دارد...
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
⭕️داستان واقعی⭕️
🔴کلاغی که مامور خدا بود!
🍃آقای شیخ حسین انصاریان میفرمود:
یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه
دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن.
سفره ناهار چیده شد ماست، سبزی،نون .
💥دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن که یه کلاغی از راه رسید رو سر این دیگ و یه فضله ای انداخت تو دیگ آبگوشتی..
🔰گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار،توکوه گشنه بودیم
همه ماست و سبزی خوردیم.
🔶خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا تف و لعن کلاغ کردن گاهی هم میخندیدن ولی در اصل ناراحت بودن.
✅وقت رفتن دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن، دیدیم دیگ که خالی کردن یه #عقرب_سیاهی ته دیگ هست!
💠و اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو میخوردیم و همه مون میمردیم کسی هم نبود.
🔷اگر اون عقرب را ندیده بودن هنوز هم میگفتن یه روز رفتیم کوه خدا حالمونو گرفت..
حالتو نگرفت، جونت رو نجات داد!
✅خدا میدونه این بلاهایی که تو زندگی ما هست پشت پرده چیه.
⭕️امام حسن عسکری فرمودند:
هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آن که نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است.
🔵چقدر به خدا حسن ظن داریم؟!
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🔸شخصی ﺑﺎ یک ﺟﻤﻠﻪ همسرش را ﺭﻧﺠﺎند و سپس ﭘﺸﻴﻤﺎﻥ ﺷﺪ. اﺯ ﺭاﻩ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮای ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺩﻝ همسرش ﺗﻼﺵ ﻛﺮﺩ. اﺯﺟﻤﻠﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺮ ﺩاﻧﺎی ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺖ. ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ: برای ﺟﺒﺮاﻥ ﺳﺨﻨﺖ ﺩﻭ ﻛﺎﺭ ﺑﺎﻳﺪ اﻧﺠﺎﻡ دهی؛ﺟﻮاﻥ ﺑﺎﺷﻮﻕ ﺩﺭﺧﻮاﺳﺖ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺭاﻩ ﺣﻞ ﺭا ﺑﺮاﻳﺶ ﺷﺮﺡ ﺩﻫﺪ.
🔹ﭘﻴﺮ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪ ﮔﻔﺖ: اﻣﺸﺐ ﺑﺎلشتی اﺯ ﭘﺮ ﺑﺮﺩاﺷﺘﻪ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﺁﻥ ﺭا ﺳﻮﺭاﺥ ﻛﻦ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻛﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺤﻼﺕ ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻪ ای ﻳک ﭘﺮ ﺑﮕﺬاﺭ ﺗﺎ ﭘﺮﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ. ﻫﺮﻭﻗﺖ اﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭا ﻛﺮﺩی ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺑﻴﺎ ﺗﺎ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺩﻭﻡ ﺭا ﺑﮕﻮﻳﻢ.
🔸ﺟﻮاﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺭا ﺑﻪ آن کار ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﺪ. اﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺶ اﺯ ﺳﺮﻣﺎی ﺷﺒﺎﻧﻪ ﻳﺦ ﺯﺩﻩ ﺑﻮد تا بالاخره کار تمام شد. ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﻨﻮﺩی ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺣﻠﻪ اﻭﻝ ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺣﺎﻻ ﭼﻪ ﻛﻨﻢ؟
🔹ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ ﺣﺎﻻ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﺮﻫﺎ ﺭا ﺟﻤﻊ ﻛﻦ ﺗﺎ ﺑﺎﻟﺶ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ اﻭﻟﺶ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ. اﻭ ﺑﺎ ﺳﺮاسیمگی ﮔﻔﺖ: اﻳﻦ ﻏﻴﺮ ممکن اﺳﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭی اﺯ ﭘﺮﻫﺎ ﺭا ﺑﺎﺩ ﭘﺮاﻛﻨﺪﻩ ﻛﺮﺩﻩ. ﻭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻼﺵ ﻛﻨﻢ ﺑﺎﻟﺶ ﻣﺜﻞ اﻭﻟﺶ نمیشود!
🔸ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭﺳﺖ اﺳﺖ! ﻛﻠﻤﺎتی ﻛﻪ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ میکنی ﻣﺜﻞ ﭘﺮﻫﺎیی ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﺑﺎﺩ اﺳﺖ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺑﺎﺯ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﮔﺸﺖ... ﺩﺭ اﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﻠﻤﺎﺕ، ﺑﺨﺼﻮﺹ ﺩﺭﺑﺮاﺑﺮ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩاﺭی دقت کن!
🔻مواظب باشیم با حرفامون دلی رو نشکنیم💔
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🍒#دانشجوی_کارگر_و_دخترتنها
من اسمم ...
من ۲۲سال سن دارم و از انجایی که وضعیت زندگیمون خوب نیست هرسال بعد از تعطیلی دانشگاه جهت انجام کار به تهران میروم امسال که وارد تهران شدم . یک روز سرمیدان شهر ایستاده بودم که یک ماشین اخرین سیستم ایستاد و طبق روال همه کارگرها سراغش رفتن
اما از خوش شناسی من ..منو انتخاب کرد...
رفتیم تابه خونه اش رسیدیم بعدش به من گفت که داخل باغچه روبیل بزنم..
وبعد از کمی خانم خانه بیرون امد و گفت که مامیریم بیرون برای خرید تنها دخترم خونه س وخوابه حواستون باشه تابرگردم.
بعد از رفتن آنها خیلی نگذشته بود که صدای یک دختری اومد البته دختر که چه عرض کنم؛ خانمی..
گفت مادر . منم گفتم نیستن.
از تو خونه گفتن شما کی هستید گفتم کارگر .. گفت بی زحمت بیا من رفتم.
اما صحنه ای که دیدم کاملا خشکم زد.
دیدم که دخترشون کاملا فلجه روی تخته
گفتم بله گفت بی زحمت اون موبایل منو بدید به مادرم یه زنگ بزنم از اونجایی دستاش توانی نداشت درحین گرفتن شماره موبایل ازدستشون افتاد ومن اشک درچشمانم جاری شد..
و دوباره موبایلو دادم دستشون و رفتم بیرون ومشغول کارشدم
اما راستشو بخواین دیگه رمقی برای کار نداشتم و گفتم وقتی که از تو ماشینشون منو اوردن خونه برای کار چه حسرت ها که نخوردم
برای ثروت و ماشینشون ..
اما حالا بادیدن این دختر ... هزاران بار شکرگذار خدایم که چنین نعمتی رو به من داده من از آن غافلم و آن هم نعمت سلامتی...
🍒عزیزان همیشه و همه وقت قدر سلامتی رو بدانید و شکر گزار خدا باشید و بهترین نعمت در این دنیا همان نعمت سلامتی ست
وهیچ وقت حسرت ظاهر زندگی دیگران را نخورید که کسی در این دنیا بی مشکل نیست.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
tanha_masir_13.mp3
13.59M
#تنها مسیر
#جلسه سیزدهم
#واعظ استاد پناهیان
#پیشنهاد ویژه دنبال کردن جلسات 👌👇
🍃🦋🍃🦋🍃🦋
https://eitaa.com/Lootfakhooda/5040
#آخرین_عروس🌸
#قسمت_نهم
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
اكنون، ما آرام آرام در محلّه عسكر قدم برمى داريم، من مى خواهم درِ خانه امام را به تو نشان بدهم.
از تو مى خواهم وقتى به آنجا رسيديم بى تابى نكنى!
نگويى كه مى خواهم امام را ببينم. گفته باشم اين كار خطرناك است!
قدرى راه مى رويم. نسيم میوزد، بوى بهشت به مشام مى رسد، آنجا خانه آفتاب است.
با بى قرارى و وجدى كه دارى سلام
مى كنى:
سلام بر آقا و مولاى من!
سلام بر نور خدا در زمين!
تو مى خواهى به سوى بهشت بروى، من دست تو را مى گيرم! كجا مى روى؟
تو به خود مى آيى و سپس مى گويى: دستِ خودم نبود!
بعد از يك عمر آرزو ، به اينجا رسيده ام، امامِ من در چند قدمى من است و من نمى توانم او را ببينم!
آنجا چند مأمور ايستاده اند. آنها به ما نگاه مى كنند. زود اشك چشمانت را پاك كن!
بايد فكرى بكنيم. شما كجا مى رويد!
ما به درِ خانه قاضى شهر مى رويم.
چرا رفيقت گريه كرده است؟
بعضى از نامردها، همه سرمايه ما را گرفته اند.
وقتى اين را مى گويم، آنها اجازه مى دهند كه برويم.
بيا تا به درِ خانه قاضى برويم كه حرف من دروغ نباشد. خانه قاضى آنجاست. تو به من نگاه مى كنى و مى گويى : چقدر قشنگ جواب دادى!
اين نامردها، همه سرمايه ما را گرفته اند.
#ادامه_دارد
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
خواب بين الطلوعين
نوشته شده در عجايب محـــــمد (ص)
در مورد خوابيدن كه يك امر طبيعي است، در روايات آمده است كه "در ساعات اوليه شب بخوابيد و بين الطلوعين بيدار باشيد".
بين الطلوعين يعني بين دو دميدين(طلوع) روشنايي، يعني بين طلوع فجر(نماز صبح) تا طلوع آفتاب و زماني که هوا تقريبا گرگ و ميش شده است.بين الطلوعين يعني بين دو شرق، يک شرق يعني طلوع صبح کاذب که خيط ابيض است و شرق دوم يعني طلوع صبح صادق که طلوع آفتاب است.چنين حالتي در غروب هم وجود دارد.
در مورد خوابيدن كه يك امر طبيعي است، در روايات آمده است كه "در ساعات اوليه شب بخوابيد و بين الطلوعين بيدار باشيد".
در حاضر افراد، بسياري اين گونه مسائل را صرفاً به عنوان دستورالعمل هاي ارشادي و اخلاقي در نظر مي گيرند، در حالي كه اين دستورات صد در صد كاربردي مي باشند. به عنوان نمونه يكي از فوايد عمل به روايت مذكور اين است كه هورموني در بدن به نام هورمون رشد(سوماتوتوروپ) وجود دارد كه بيشترين ميزان ترشح آن حدود دو ساعت بعد از غروب آفتاب مي باشد(زيرا بدن انسان يك فيزيولوژي خاصي دارد كه با عالم هماهنگ مي باشد) و در روا يات آمده كه همان ساعت بخوابيد. اينكه خواب کافي در زمان مناسب، باعث بلندي قد مي شود، به اين دليل است كه در اوايل شب، اين هورمون ترشح مي شود و اگر كسي سر شب بخوابد، رشد متناسب و متعادلي پيدا مي كند.اما يك سري از هورمون هاي استرس زا وجود دارند(البته در جاي خود مفيد مي باشند) كه به آنها "كورتيكواستروئيد" گفته مي شود، مانند هورمون هاي "آدرنالين" و "نور آدرنالين". بيشترين ميزان ترشح اين هورمون ها دو ساعت قبل از طلوع آفتاب مي باشد؛ يعني دقيقا هنگام بين الطلوعين (از طلوع فجر تا طلوع آفتاب).
اين كه خواب بعد از اذان صبح، باعث ناراحتي و كسلي و پريشاني انسان مي شود، ولي بيدار شدن در موقع اذان حالت شادابي مي آورد، به خاطر ترشح اين هورمون هاست. همچنين اگر زماني كه اين هورمون ها حداكثر ترشح خود را دارند، انسان خواب باشد، احتمال سكته زياد است. لذا بيشترين آمار مرگ در خواب، در ساعات بين الطلوعين مي باشد.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
♦️به وقت نادانی!!!!!
👈بعداز مقاومت محمدکریم مبارز مصری،
درمقابل فرانسویها و شکست او، قرار
بر اعدامش شد
که ناپلئون او را فراخواند و گفت:
سخت است برایم کسی را اعدام کنم که برای آزادی وطنش مبارزه میکرد، من به تو فرصتی میدهم تا ده هزار سکه طلا بابت غرامت سربازهای کشته شده به من بدهی...
محمدکریم گفت: من الان این پول را
ندارم اما صدهزار سکه از تاجران
میخواهم،میروم تهیه میکنم و باز میگردم...
محمدکریم به مدت چند روز در بازارها با
زنجیر برای تهیه پول گردانیده شد اما
هیچ تاجری حاضر به پراخت پولی
جهت آزادی او نشد و حتی بعضی
طلبکارانه میگفتند که با جنگهایش
وضعیت اقتصادی را نابسامان کرد پس نزد
ناپلئون برگشت!!!!!
ناپلئون به او گفت:
چاره ای جز اعدام تو ندارم، نه به خاطر
کشتن سربازهایم، بلکه به دلیل جنگیدن
برای مردمی که پول را مقدم بر وطن
خود میدانند...
دانایی که برای جامعه ای نادان مجاهدت
می کند مانند کسی است که خودش را
آتش میزند تا روشنایی را برای عده ای
کور فراهم سازد!!!!!
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🌹ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله»🌹
🌕 رسول اکرم (ص) فرمود:
«ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» نود و نه درد را شفا می دهد که ساده ترین آنها اندوه است.»
🌕 رسول اکرم (ص) فرمود:
«در شب معراج ابراهیم خلیل بر من گذر کرد، و گفت: به امتت امر کن در بهشت، بسیار درخت نشاء نمایید که زمینش وسیع و خاکش پاک است.» گفتم «نشاء بهشت» چیست؟
پاسخ داد: لا حول و لا قوه الا بالله
🌕 امام صادق (ع) فرمود :
هرگاه از قدرتمند، یا چیز دیگری ناراحت و اندوهناک شدید، ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله» را زیاد تکرار کنید،
زیرا این ذکر کلید گشایش هرگونه گرفتاری و ناراحتی است، و گنجی است از گنجهای بهشت.»
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
امام حسين عليه السلام:
چيزى را بر زبان نياوريد كه از ارزش شما بكاهد
لاتَقولُوا بِألسِنَتِكُم ما يَنقُصُ عَن قَدرِ كُم
جلاءالعيون، ج 2، ص 205
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨