هدایت شده از رد کویین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا کمکم کن به هدفم برسم
👕 @RedQueen_Underwear 👖
🌸🍃🌸🍃
#داستان_آموزنده
ابن سینا از نبوغ سرشاری برخوردار بود. طوری که زمان تولدش را به یاد داشت. پدرش از صاحبمنصبان حکومت سامانی بود که او را در مدرسه بخارا که مخصوص دولتمردان بود، ثبت نام کرده بود.
روزی ابوعبداله که استاد منطق او بود در کلاس، سوالی مطرح کرد، پرسید از والدین خود کدام را بیشتر دوست میدارید؟ و هر کسی باید یکی را میگفت. چون استاد استدلال میکرد اگر انسان دقیق بیندیشد، میتواند انتخاب کند.
وقتی نوبت به بوعلی رسید، بوعلی گفت: من هر دو را به یک اندازه دوست دارم. استاد نپذیرفت.
بوعلی گفت: استاد، فرض کنید در جنگی دست دشمن گرفتار شدهاید، و میخواهند یک دست شما را قطع کنند، هرچند دست راست برای شما مهمتر است، ولی شما نمیتوانید بگویید دست راستم را بیشتر از چپ، دوست دارم. انسان میتواند دو شی را به یک اندازه دوست داشته باشد، مگر خداوند که هیچ مشابهی در کمالات ندارد. و اساسا سوال شما از ریشه اشتباه است.
استاد را از این استدلال منطقی به وی شرم آمد و او را کلاس بالاتری فرستاد.
گاهی طرح چنین سوالات اشتباه از فرزند نیز، به ذهن او چنین القا میکند که در عالم دوستی و محبت، حتما بین دو نفر، یا دو چیز ، انسان باید یکی را بیشتر دوست بدارد. طرح این سوالات غلط ، ذهن را به گمراهی میکشاند.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🌸🍃🌸🍃
#دعای_مادر
مرحوم ملا احمد نراقی گوید: در کنار فرات صیادان زیادی برای ماهیگیری مینشستند.
نوجوانی با پای معلول، کنار فرات میآمد و مبلغی میگرفت و دست به هر تور ماهیگیری که میخواست میزد و تور او پر ماهی میشد.
این نوجوان هر روز برای یک نفر این کار را میکرد و بیشتر انجام نمیداد. گمان کردم علم طلسم بلد است. روزی او را پیدا کردم،دیدم حتی سواد هم ندارد.
علت را جویا شدم. گفت: من مادر پیری داشتم که برای درمان او مجبور بودم در همین مکان ماهیگیری کنم، روزی تمساحی پای مرا گرفت و قطع کرد. نزد مادر آمدم و گریه کردم.
او دعا کرد و گفت: «خدایا پسر مرا بدون نیاز به وجودش روزی آسانی بده که او سلامتی خود را به خاطر من از دست داد.» بعد از مرگ مادرم وقتی من در فرات تور میاندازم، از بین همه صیادها ماهیها وارد تور میشوند. و حتی وقتی که من تور در فرات نمیاندازم، کافی است دستم را به توری بزنم، همه ماهیهای روزی من که بهخاطر دعای مادر من است در آن تور جمع میشوند.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
AUD-20220807-WA0024.mp3
4.05M
🎬ماجرای شنیدنی شیعه شدن یک ارمنی با عنایت حضرت ابوالفضل (ع)
🎤 دانشمند
💠از دست ندید👌
#کوتاه_شنیدنی
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ در خانه هم میشود به اوج معنویت رسیدو....
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
✍امام مهدی ارواحنافداه:
...إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاءُ...
... ما نسبت به شما بيتوجه نيستيم و شما را فراموش نميکنيم و اگر چنين نبود، بلاها بر شما نازل ميشد، و دشمنان، شما را ريشه کن مينمودند...
📙احتجاج طبرسی ج۲، ص۴۹۵
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_6046518490465045472.mp3
27.77M
🎤 مصاحبه با استاد رائفیپور درباره حمله به سلمان رشدی و حواشی پیرامون آن
🗓 ۲۴ مرداد ماه ۱۴۰۱
🎧 کیفیت 48kbps
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ 🎬
مجموعهی توحیدی #اوست...
راهها، برای رساندنند!
برای رساندن آدمی، به آرامش درون...
راهها، بیشمارند...
☜ اما، چرا هرچه میرویم، نمیرسیم؟!
💫 وجَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (زخرف/۱٠)
#اوست که در زمین برايتان راهها قرار داد؛
تا شايد هدایت شوید.
#کارگاه_فکر_و_ذکر
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🌼🌸🍀🌼🌸🍀
🔻مثل آبِ خوردن🔻
🗣 معمولاً تو عُرف، کاری که خیلی راحت باشه رو به آب خوردن تشبیه میکنند. میگن:
"انجام فلان کار، مثل آبِ خوردن میمونه".
🔔 امّا قرآن میفرماید در همین آبی که میخورید تأمّل و اندیشه کنید:
👇️👇️👇️👇️
✿ أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاء الَّذِي تَشْرَبُونَ؟!
✿ أَ أَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ؟!
✿ لَوْ نَشَاء جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا. فَلَولا تشکرون؟!
💢 آیا به آبی که مینوشید اندیشیدهاید؟!
💢 آیا شما آن را از ابر نازل کردهاید، یا ما نازل میکنیم؟!
💢 اگر بخواهیم، میتوانیم این آبِ گوارا را تلخ و شور قرار دهیم، ولی این کار را نمیکنیم. پس چرا شکر نمیکنید؟!
🌴سوره واقعه آیات ۶۸ تا ۷۰🌴
🤔 قران میفرماید هم در کمیّت و نحوه تولید این #آب تفکّر کنید، هم در کیفیت و گواراییِ آب.
👈 اگر همه مردم کره زمین 🌍 جمع بشن، نمیتونن مثل این #آب رو تولید کنند. آبِ به این گوارایی.🌧💦💧
♻️اندکی تفکّر لطفاً♻️
🤔 آفرینش، کلاس تدبّر و اندیشه است، و این #تدبر و اندیشه، خودش زمینهسازِ تشکّر میشه.
👌 اگر کسی اهلش باشه، با نگاه کردن به یه لیوان آب🥛، مبدأ و معاد و خدا و... رو یاد میکنه.
☝️ از این دفعه، هر بار که آب میخوریم، به این آیه فکر کنیم، و خدا رو بر این نعمت الهی شکر کنیم.
راستی...
⚠️ "آب هست، ولی کم است".
⛔️در مصرف #آب صرفهجویی کنیم.⛔️
#درمحضرقرآن
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🔴از یهودی که کمتر نیستم
مرد صالحی مبلغ بیست هزار درهم مقروض بود ، هیچ وسیله ای برای پرداخت آن نداشت . روزی طلبکار با اصرار تمام ، مطالبه قرض خود نمود ، آنقدر سخت گرفت که مرد مقروض با اشک جاری و دلی افسرده به خانه رفت . این مرد همسایه ای یهودی داشت ، همین که او را با وضعی پریشان مشاهده کرد ، گفت : تو را به حق دین اسلام سوگند می دهم بگو چه شده که این قدر ناراحتی ؟ جریان را برایش شرح داد . یهودی به منزل خود رفته و مبلغ بیست هزار درهم برایش آورد ، گفت : اگر ما با هم از نظر دین اختلاف داریم ولی همسایه که هستیم ، شایسته نیست همسایه من به رنج قرض گرفتار باشد .
بدهکار آن پول را برداشت و پیش طلبکار آورد . طلبکار از این سرعت در پرداخت پول تعجب کرد . از او پرسید : از کجا تهیه کردی ؟ جریان بر خورد همسایه یهودی را برایش نقل کرد ، در این موقع طلبکار داخل منزل شد و سند بدهکاری او را آورد . گفت : من از یک یهودی که کمتر نیستم ، بگیر سند خود را من طلبم را به تو بخشیدم و هرگز مطالبه نخواهم کرد .
طلبکار همان شب در خواب دید قیامت به پا شده و نامه های اعمال در حرکت است ، بعضی نامه عملشان به دست راست و برخی به دست چپ قرار می گیرد . در این حال نامه عمل او هم به دست راستش قرار گرفت و اجازه ورود بهشت بدون حساب به او دادند .پرسید : چه شد که بدون حساب باید وارد بهشت شوم ؟
گفتند : چون تو جوانمردی کردی و سند آن مرد نیکوکار را رد نمودی ما چگونه نامه عمل تو را ندهیم با این که بخشنده و مهربانیم ، همانطور که تو از حساب او گذشتی ما هم از حساب تو می گذریم ، طلبت را بخشیدی ما هم گناهان تو را بخشیدیم .
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
📚محدث نوري رضوان الله عليه نقل ميكند :
🕌يكي از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام گفت : در شبي كه نوبت خدمت من بود، در رواقي كه به دارالحفاظ معروف است، خوابيده بودم .
ناگاه در خواب ديدم كه در حرم مطهر باز شد خود حضرت امام رضا عليه السلام از حرم بيرون آمدند و به من فرمودند :« برخيز و بگو مشعلي فروزان بالاي گلدسته ببرند، زيرا جماعتي از اعراب بحرين به زيارت من ميآيند و اكنون در اطراف « طرق » ( هشت كيلومتري مشهد ) بر اثر بارش برف راه را گم كردهاند برو به ميرزا شاه نقي متولي بگو مشعلها را روشن كند و با گروهي از خادمان جهت نجات و راهنمايي آنان حركت كنند .»
آن خادم ميگويد : از خواب پريدم و فوري از جا برخاستم و مسؤول خدام را از خواب بيدار كرده و ماجرا را برايش گفتم او نيز با شگفتي برخاست و با يكديگر بيرون آمديم در حالي كه برف به شدت مي باريد مشعلدار را خبر كرديم و او به سرعت مشعلي روي گلدسته روشن كرد آنگاه با عدهاي از خدام حرم به خانهي متولي رفتيم و ماجرا را برايش شرح داديم سپس با گروهي مشعلدار به طرف طرق حركت كرديم نزديك طرق به زوار رسيديم . آنان در هواي سرد و برفي ميان بيابان گويي منتظر ما بودند . از چگونگي حالشان جويا شديم گفتند : ما به قصد زيارت حضرت رضا عليه السلام از بحرين بيرون آمديم امشب گرفتار برف و سرما شده و از راه خارج گشتيم و ديگر نميتوانستيم مسير حركت را تشخيص دهيم تا اينكه از شدت سرما دست و پاي ما از كار افتاد و خود را آمادهي مرگ نموديم . از مركبها فرود آمديم و همه يك جا جمع شديم . فرشهايمان را روي خود انداختم و شروع به گريستن كرديم و به حضرت رضا عليه السلام متوسل شديم . در ميان مسافران مردي صالح و اهل علم بود . همين كه چشمش به خواب رفت، حضرت رضا عليه السلام را در خواب زيارت نمود ،كه به او فرمود :
« برخيز ! كه دستور دادهام چراغها را بالاي منارهها روشن كنند. شما به طرف چراغها حركت كنيد .» همه برخاستيم و به طرف چراغها حركت كرديم كه ناگاه شما را ديديم.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨