🌸🍃🌸🍃
#مثل_خدا_باش
خوبی دیگران راچندین برابر جبران کن !
با مظلومان و درماندگان دوستی کن …
عیب و زشتی دیگران را فاش نکن …
در رفتار باهمه ی مردم عدالت رارعایت کن …
بدون توقع و چشمداشت نیکی کن …
بدی دیگران را با خوبی و محبت تلافی کن …
با بزرگواری و بی نیازی از مردم زندگی کن …
اشتباهات و بدی دیگران را نادیده بگیر و ببخش ...
برای اطرافیانت دلسوزی کن ...
مهربان ترین باش...
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🌸🍃🌸🍃
دو نکته حکیمانه
امام علی علیه السلام فرمودند:
لاَ تَقُلْ مَا لاَ تَعْلَمُ بَلْ لاَ تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ،
آنچه نمی دانی مگو.
بلکه همه آنچه را که می دانی نیز مگو.
#نهجالبلاغهحکمت۳۸۲
اگر چیزی رو که نمیدونی بگی، ممکنه خبر دروغ رو به دیگران گفته باشی که باعث تهمت هم بشه.
ولی اگر چیزی رو میدونی و مطمئنی که درسته، بازم حق نداری بگی
چون ممکنه گفتنش باعث بشه؛
راز مؤمنی فاش بشه.
غيبت بشه.
عيبجويى بشه.
باعث اختلاف بین دیگران بشه.
باعث اشاعه فحشاء بشه.
پس هر حرفی رو به راحتی به زبون نیار
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🌸🍃🌸🍃
#داستان_پندآموز
در کتاب کلیله و دمنه آمده است، دو موش پنیری پیدا کردند ، یکی گفت: من تقسیم می کنم، دیگری گفت، من تو را به عدالت قبول ندارم. آن موش گفت: حال که تو مرا قبول نداری من هم تو را قبول ندارم.
تصمیم گرفتند از گربه ای کمک بخواهند تا پنیر را تقسیم کند، نزد گربه رفتند، گربه پنیر را گرفت و دو نیم کرد و در ترازویی گذاشت. یک طرف سنگین تر بود از آن طرف خورد. طرف دیگر سنگین شد، از آن طرف خورد و... این قدر ادامه داد تا از پنیر دو تکه کوچک ماند. موش ها راضی شدند که دیگر تقسیم نکند. گربه خشمی گرفت و گفت: بعد این همه زحمت پس حق الزحمه من چی می شود؟!!!!
دو موش از ترس جان خود بدون این که از پنیر بزرگ مزه ای کرده باشند، دو دستی تحویل گربه داده برگشتند.
نتیجه اخلاقی این که، وقتی خود می توانیم مشکل خود را حل کنیم به دیگران که بالاتر هستند نسپاریم، چرا که دیگران نیز در این حل و فصل خیر خود را حساب خواهند کرد. اگر با همسر خود اختلافی داریم در داخل خانه حل کنیم چرا که هر چقدر مراجعه ما به افراد دیگر شود، احتمال حل شدن مشکل ما کمتر می شود.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ عزیزانی که میان پی وی و ابراز نگرانی میکنند و می پرسند آخر این خباثت ها و رذالت های دشمنان و مزدورهاشون و این فتنه ها به کجا ختم میشه؟؟
حتما این سخنان ارزشمند #استاد_عالی در خصوص فتنههای سخت در آخرالزمان رو با دقت گوش بدند.
گوش دادن این سخنان برای همه ی عزیزان به ویژه بچه های انقلابی و مدافعان حریم وطن و حرم ضروریه .
#لطفا سه دقیقه وقت بزارید و با دقت به این سخنان ارزشمند گوش کتید . آخرش میبینید چقدر دلتون اروممیشه.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
➖➖➖➖
🌐 روشـنـگـری سـیاسـی 👇
https://rubika.ir/zeynabiyon
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🟢 دست خدا را بگیر تا دنیا را فتح کنی
🔹وقتی ردپای خدا را در زندگی پيدا كردم، فهميدم میتوانم پاهايم را از گليمم درازتر كنم و خواستههايم از قد خودم بزرگتر باشند.
🔸وقتی لبخند خدا را ميان دعاهايم ديدم، «ترس» برايم معنايش را از دست داد و جايش را «ايمان» پر كرد.
🔹هنوز از ياد نبردهام چه گلههايی كردم برای سختی راه، و خدا چگونه مرا به بالای كوه هدايت كرد.
🔸و فراموش نكردهام كه چه نااميدانه در پی جرعهای آب بودم و خداوند چگونه سيرابم كرد.
🔹وعده خدا اين است:
«دستانت را به من بده تا فتح كنی دنيا را و ممكن كنی ناممكنها را و بهدست بیاوری دستنيافتنیها را.»
🔻 پس خود را به خدا بسپار تا:
▫️بيداریات آرام شود چون خواب؛
▫️و خوابت شيرين شود چون رويا؛
▫️و روياهايت قابللمس شوند چون واقعيت؛
▫️و واقعیتهای زندگیات زيبا شوند چون آرامش؛
▫️و آرامشت از جنس عشق شود چون خدا؛
▫️و خدا همراهت شود مثل همیشه.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🌸🍃🌸🍃
#حکایت
شرلوک هولمز كارآگاه معروف و معاونش دکتر واتسون به خارج از شهر رفته و شب چادری زدند و زير آن خوابيدند.
نيمه های شب هلمز بيدار شد و آسمان را نگريست. بعد واتسون را بيدار كرد و گفت:
نگاهی به آن بالا بينداز و به من بگو چه می بينی؟
واتسون گفت:
ميليونها ستاره می بينم.
هلمز گفت:
چه نتيجه ميگيری؟
واتسون گفت:
از لحاظ معنوی نتيجه میگيرم كه خداوند بزرگ است و ما چقدر در اين دنيا حقيريم.
از لحاظ ستاره شناسی نتيجه میگيرم كه زهره در برج مشتری است، پس بايد اوايل تابستان باشد.
از لحاظ فيزيكی، نتيجه ميگيرم كه مريخ در موازات قطب است، پس ساعت بايد حدود سه نيمه شب باشد.
شرلوک هولمز نگاهی به او کرد و گفت:
واتسون تو احمقی بيش نيستی.
نتيجه اول و مهمی كه بايد بگيری اينست كه چادر ما را دزديده اند ...
گاهی واقعا انسان از اتفاقاتی که در نزديکش ميافتد غافل و در عوض دور دستها را ميبيند.
برداشتهای جورواجور ميکند و تصميمات اشتباهی گرفته و فرصتهای خوبی را از دست ميدهد.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🌸🍃🌸🍃
شنیدی خیلی ها میگن: آب که از سر گذشت ،چه یه وجب، چه صد وجب؟
اما خدا میگه:
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
(ای پیامبر،از جانب من) بگو:
ای بندگان من که بر خود اسراف(و ستم) کرده اید!
از رحمت خدا نا امید نشوید
همانا خداوند همه گناهان را می بخشد
یقیناً او بسیار آمرزنده مهربان است.
زمر آیه_53
یادمون باشه ، از آب یک وجب خیلی راحتتر میشه بیرون اومد تا آب صد وجب...
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
AUD-20220905-WA0014.
3.94M
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
نشست بصیرت افزایی.mp3
24.92M
🔴نشست بصیرت افزایی
با موضوع: متغیرهای داخلی و خارجی اغتشاشات پاییز1401 در ایران
سخنران: جناب آقای دکترموسی حقانی (رئیس پزوهشکده تاریخ معاصر)
➖➖➖➖
🌐 روشـنـگـری سـیاسـی
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🌸🍃🌸🍃
#ترس_از_مرگ
یکی از یاران امام هادی علیه السلام در حال احتضار بود و به شدت بی تابی می کرد. حضرت به عیادت او رفتند و چون او را در آن حال دیدند فرمودند:
ای بنده خدا، چون مرگ را نمی شناسی از آن می ترسی!
آیا اگر بدنت کثیف باشد یازخمی شده باشد، دوست داری به حمام بروی وکثافتها و زخمها را شستشو دهی؟ عرض کرد: بلی فرزند رسول خدا.
حضرت فرمودند: مرگ همان حمام است.
و چون از آن بگذری، از هر همّ و غمّی راحت می شوی و به خوشیهائی که در انتظار توست می رسی.
#شگفتیهای_عالم_برزخ_ص14
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🌸🍃🌸🍃
اولین سال جنگ بود که چند تایی از بچه های گروه اندرزگو به سمت یکی از ارتفاعات شمال منطقه گیلان غرب رفته بودند. آن زمان پاسگاه مرزی دست نیروهای بعثی بود و با خیال راحت در جاده ها رفت و آمد می کردند. بچه ها به بالای تپه ای که مشرف به مرز بود، رسیدند. ابراهیم مثل همیشه کتاب دعایش را باز کرد و با نوای زیارت عاشورای او همه بچه ها دم گرفتند و صدای زمزمه شان در فضا پیچید.
بچه ها با نگاهی حسرت آلود به مناطق اشغالی نگاه می کردند، یکی از آنها رو به ابراهیم کرد و گفت: چطور این بعثی ها باید به راحتی آنجا تردد کنند و ما...
یعنی می شود یک روزی برسد که مردم ما هم از روی این جاده ها به خانه ها و شهرهای خودشان بروند. ابراهیم که این حرف ها را شنید، گفت: «این حرفا چیه که میزنی، یه روزی می رسه که مردم از همین جاده ها دسته دسته می رن کربلا.»
آن مرز جایی نبود جز مرز خسروی و حالا سال ها از آن روزها گذشته بود که بعضی از باقی مانده بچه های آن روز به اتفاق هم به سمت کربلا حرکت می کردند که در پیاده روی اربعین شرکت کنند. یاد همان حرف های ابراهیم افتادند که می گفت: یه روزی می رسه که مردم از همین جاده ها دسته دسته می رن کربلا.
#سلام_بر_ابراهیم
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨