🍃ناامیدان این داستان راازدست ندهید
بانوی مومنی در یکی از خاطرات خود میگوید:
با جوانی بسیار متدین ازدواج کردم. با پدر و مادر همسرم زندگی میکردیم. همسرم نسبت به پدر و مادرش بسیار مهربان و خوش اخلاق بود. خداوند پس از یک سال دختری به ما عطا کرد که اسم او را اسماء نهادیم.
مسؤولیت همسرم به غرب عربستان انتقال یافت و یک هفته در اداره کار میکرد و یک هفته استراحت.
در حالی که دخترم پا در چهار سالگی نهاده بود همسرم هنگام بازگشت به خانه در ریاض در یک سانحه رانندگی به کما رفت و پس از مدتی پزشکان مغز و اعصاب ابراز کردند که 95% از مغزش از کار افتاده است.
برخی از نزدیکان پس از 5 سال از گذشت این حادثه سخت به من پیشنهاد کردند که میتوانید از شوهرت جدا شوی، اما این پیشنهاد را نپذیرفتم و مرتب به شوهرم در بیمارستان سر میزدم و جویای احوال او میشدم.
به تربیت و پرورش دخترم بسیار اهتمام میورزیدم، بنابراین او را در دارالتحفظ ثبت نام کردم و در سن 10 سالگی تمام قرآن را حفظ کرد.
دخترم 19 سالش شده بود و 15 سال پس از سانحه ای که برای شوهرم پیش آمده بود، زمانی که به اتفاق به ملاقات پدرش رفتیم، اصرار میورزید که شب نزد پدرش بماند و پس از اصرار زیاد او و مخالفت من، سرانجام به پیشنهاد او تن دادم.
دخترم برای من نقل کرد که در کنار پدرم سورهی بقره را از حفظ خواندم، سپس خواب من را فراگرفت و خود را در خواب بسیار خوشحال و مسرور دیدم. سپس برخاستم و تا توانستم نماز شب خواندم و پس از مدتی به خواب فرو رفتم. کسی در خواب به من میگفت: «چطور میخوابی در حالی که خدا بیدار است؟ برخیز! اکنون وقت قبول شدن دعاست، پس دعاکن، خداوند دعاهایت را میپذیرد.» با عجله رفتم وضو گرفتم، با چشمانی پر از اشک به صورت پدرم مینگریستم و اینچنین با خدا به راز و نیاز پرداختم:
«یا حی یا قیوم، یا جبار، یا عظیم، یا رحمان یا رحیم... این پدر من و بندهای از بندگان توست که چنین گرفتار شده است و ما نیز در مقابل این مصیبت آرام گرفته و به قضا و قدر تو راضی شدهایم. خداوندا! پدرم اکنون در سایهی رحمت و خواست توست. خداوندا! همانگونه که ایوب را شفا دادی، همانگونه که موسی را به آغوش مادرش برگرداندی، همانگونه که یونس را در شکم نهنگ و ابراهیم را در کورهی آتش نجات دادی پدرم را نیز شفا ده. خداوندا! پزشکان ابراز داشتهاند که هیچ امیدی به بازگشت او وجود ندارد، اما امیدواریم که تو او را به میان ما باز گردانی.»
قبل از اینکه سپیدهی صبح بدمد خواب بر چشمانم چیره شد و باز در خواب فرو رفتم، همینکه چشمانم گرم شدند، شنیدم که صدای ضعیفی من را صدا میزد و میگفت: تو کی هستی؟ اینجا چکار میکنی؟ این صدا من را بیدار کرد و به طرف راست و چپ نگاه کردم. آنچه که من را در بهت و حیرت فرو برد این بود که صدای پدرم بود! با عجله و شور و شوق و گریه و زاری او را در آغوش گرفتم.
او من را پس زد و گفت: دختر تو محرم من نیستی، مگر نمیدانی در آغوش گرفتن نامحرم حرام است؟
گفتم: من اسماء، دخترت هستم و با عجله و شکر و شور و شوق پزشک و پرستاران را باخبر کردم. همه آمدند و چون پدرم را با هوش دیدند شگفتزده شدند و همه میگفتند: سبحان الله. این کار خداوند است که مرده را زنده میگرداند.
پدر اسماء پس از 15 سال کما به هوش آمد، در بارهی آن رویداد تنها این را به یاد میآورد که قبل از سانحه خواستم توقف کنم و نماز چاشتگاه را به جا آورم و نمیدانم نماز چاشتگاه را خواندم یا نه.
بدینصورت همسرم پس از 15 سال کما و از دست دادن 95% از مغزش به آغوش خانوادهی ما بازگشت و خداوند پسری به ما عطا کرد و زندگی به روال عادی خود بازگشت.
🍃 پس هرگز از رحمت خدا ناامید نشوید، هرکاری نزد خدا آسان است.
https://eitaa.com/joinchat/1130168404C9e93fa7632
🌻به نام آن خداوندے ڪه
🌻نــور است و
🌻 رحیم است و
🌻ڪریم است و
🌻 غفوراست
🌻خداے صبـح و
🌻این شـور و طـراوت
🌻ڪه از لطفش دل ما
🌻در سُرور است
🌷الهی بامیدتو 🌷
سلام همراهان گرامی💐
صبحتان بخیروشادی💐
روزتان پرخیر وبرکت💐
https://eitaa.com/joinchat/1130168404C9e93fa7632
『💚͜͡🌹』
بسماللهالرحمـــنالرحیـــم
خدايـا
دنیا شلوغه
ما را از هر چه حُبِّ دنیاست،
ردِ صلاحيت ڪن؛
از بندگی نه . . . (:
- إلهى . . .
هَبْ لى ڪمالَ الْانقِطاعِ إلَیْڪَ 🍃
🌸✨خداوند می فرماید :
هرچه دیدی هیچی مگو !
من هم هرچه دیدم هیچی نمیگم ...
یعنی تو در مصائب صبور باش
و چیزی نگو، منم در خطاهایت چیزی نمیگم !
هرچه درد را آشکارتر کنی، دوا دیرتر پیدا میشود.
اگر با ادب بودی و چیزی نگفتی راه را نشانت میدهد ...
باید زبانت را کنترل کنی ولو اینکه به تو سخت بگذرد ؛ چون با بیانش مشکلاتت رو چند برابر میکنی !
🌾صبور باش راه باز میشود ...
"حـــاج اسماعیــل دولابـی"
https://eitaa.com/joinchat/1130168404C9e93fa7632
4_434964910162575445.mp3
18.03M
#بحث بسیار جذاب توکل 💫
از شاهین فرهنگ
#پیشنهاد دانلود 👌
#هدیه ویژه کانال 🌸
https://eitaa.com/joinchat/1130168404C9e93fa7632
🌸🍃🌸🍃
#نیایش_شبانه
مهربان پروردگارم. .....
برای شانه های خسته قدری عشق،
برای گامهای مانده در تردید قدری عزم،
برای زخمها مرحم،
برای اخمها لبخند،
برای پرسش چشمان ما پاسخ،
برای خواهش دستان ما باران
برای واژه ها گرما،
برای خوابها رؤیا،
برای این همه سرگشتگی ایمان،
برای این همه بیگانگی الفت،
برای بستگی آغاز،
برای ظلمت جان، روشناییهای پی در پی،
برای حیرت دل، آشناییهای پرمعنا،
برای عشقهای خسته قدری روح،
برای عزمهای مانده قدری راه...
عطا فرما
https://eitaa.com/joinchat/1130168404C9e93fa7632
#نیایش صبحگاهی
💥 معــبـــودا..💥.
💚نصیرمان باش تا بصیرگردیم ؛
🌼بصیرمان کن تا ازمسیر برنگردیم.
💥 مـعــبـــودا...💥
💚ای نام تو شیرین
🌼ای ذات تو دیرین
💚خوشم که معبودم تویے
🌼خرسندم که مقصودم تویے ؛
💚نه دوری که نخوانمت ؛
🌼نه مجهولے که نشناسمت ؛
💥 مـعــبـودا...💥
💚کینه را از سینه ام بزدای ؛
🌼زبانم را از دروغ و تهمت نگه دار ؛
💚اگر نعمتم بخشیدی، شاکرم کن ؛
🌼اگر به بلا افکندی، صابرم کن ؛
💚اگر آزمودی پیروزم کن ....
#الهی آمین🤲
https://eitaa.com/joinchat/1130168404C9e93fa7632
✍
خدایا کیست که شیرینی محبت تو را
چشیده باشد و جز تو آهنگ دیگری را بکند
خدایا قرار ده ما را از زمره کسانی که برای عبادتت او را لایق کردی و در ارادت خویش دل خوشش کردی و برای مناجات خویش انتخابش کردی و بریدی از او هر چه را که موجب بریدنش از تو میگردد.
#آمین یا رب العالمین🤲
https://eitaa.com/joinchat/1130168404C9e93fa7632
یه خانم خوش اخلاق حکایت خودشو برایم تعریف کرد که از کسی چنین چیزی نشنیده بودم ... او گفت :
🏡 من در خانه ام همه اتاقهای منزلم را اسم گذاری کرده ام.
🛋 اتاق نشیمن را اتاق تهلیل نامیده ام
و هر گاه وارد آن میشوم
*لااله الاالله* می گویم.
👨🏻🍳آشپزخانه ام اتاق استغفار است
*استغفرالله ربی واتوب الیه* وارد آن که میشوم ذکر استغفار را می گویم.
🍽اتاقی که مخصوص پذیرایی از مهمان هاست را اتاق صلوات
نامیده ام.
*اللهم صل علی الله محمد آل محمد*
👨🏻🍳 در آشپزخانه که کار می کنم و غذا می پزم، استغفار می گویم.
*لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.
👬و اتاق بچهها را که تمیز می کنم تسبیحات را با خود زمزمه می کنم.
*سبحان الله،الحمدالله،لا اله الا الله و الله اکبر*
🌳هنگام آب دادن به درخت و گلدانها تکبیر را تکرار میکنم.
*الله اکبر،الله،اکبر،الله اکبر*
و خلاصه در هر اتاق و مکان تا کارم در آنجا تمام بشود، ذکری که نامش را بر آنجا گذاشته ام،می خوانم تا زبانم از ذکر غافل نباشد.
💖 این شیوه کارم، لذت بخش است و قلبم مطمئن است و برکت به خانه ام می آید.
گفتم *ماشاءالله* از این فکر جالب شما واقعا خوشم آمد، به شما هم می گویم تا لذت ببرید .
https://eitaa.com/joinchat/1130168404C9e93fa7632
📿زیباترین رفیق در دنیا..*
*تسبیحات است ..*
*📖بزرگترین دوست*
*قرآن است..*
*❤️زیباترین دوستن داشتن و محبت*
*دوست داشتن و حب الله است..*
*💛بزرگترین قلب(از نظر بخشش،رحم،محبت،...)*
*قلب مومن است*
*🕌زیباترین فریضه*
*نماز است..*
*⚡️زیباترین اشک*
*اشکی است که از ترس الله بچکد..*
*🌳وبزرگترین شجاعت*
*آن ترسی است که از الله عز و جل داشته باشیم در ترک معصیت و نافرمانی.*
https://eitaa.com/joinchat/1130168404C9e93fa7632
🌿آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) :
راه غلبهبرنفس محاسبه است. بعضی
از اولیای خـدا یک دفتری همراه خود
داشتــند و هر ڪاری ڪه میڪردند
مینوشتند، در آخر روز هم نشسته و
حساب کارهای خود را میڪردند که
ما در این روز چه ڪردیم چه مقـدار
اطاعت خداوند متعال را نمودیم چه
مقدار سرپیچی و نافرمـانی ڪردیم.
https://eitaa.com/joinchat/1130168404C9e93fa7632
🕊🕊🕊🕊🕊
🌸 خـداوندا ....
《یـا خَیـرَ حَبیـبِِ وَ مَحبُـوب》
دلم را تنها بہ عشق خودت مصفا كن
《یـا دَلیـلَ المُتَحَیِّـرین》
با ارمغان یقین چنان آرامشی
برایم فراهم ساز ڪه از منجلاب
سرگردانی و آوارگی بیرون آمده
و طعم حقیقت را بچشم
《یـا اَمـانَ الخائفیـن》
مرا از هراس دنیـا و بالاخص
هول و وحشت آخرت سلامت بدار
《یـا كاشِـفَ الكَـرب》
درد و رنـج و غـم دنیـا را از مـن
زائل بفرما تا در سایه آرامـش
بیشتر از پیش بہ معبـود خود بپردازم
و در راه رسیدن بہ حقیقت
رنگ معشـوق بہ خود بگیـرم
《یـا سَتّـارَ العُیُـوب》
زشتیهای مرا بپوشان و آبرویم را مریز
《یـا غافِـرَ الذَنـبِ وَالخَطیئات》
نامـه اعمـالم را پاكسازی بفرمـا
🌸 و ای خـدای رحمـان و رحیـم
بہ نـام تمامی اسمـاء حسنایت
دست این بنـده حقیـر را بگیـر
و مـرا بہ حـال خـودم وامگـذار
حتی بـرای لحظـهای ...
#آمیـنیـاربالـعـالـمیـن🤲