#داستانک
آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند .
زن_و_شوهری نشسته بودند و یک لحظه شوهر به همسرش گفت : میخواهم بعد از چندین ماه پدر و مادرم و برادرانم و بچه هایشان فردا شب به صرف شام دور هم جمع کنم و زحمت غذا درست کردن را برایت میدم.
زن با این كه ظاهراً معلوم بود راضی نیست گفت : درست است.
مرد گفت : پس من میرم به خانواده ام اطلاع بدهم.
روز بعد مرد سرکار رفت و بعد از برگشتن به منزل به همسرش گفت : خانواده ام حالا میرسند غذا آماده کردی یا نه؟
زن گفت : نه خسته بودم حوصله نداشتم درست کنم آخر خانواده تو که بیگانه نیستند یك چیز حاضری درست میکنیم .
مرد گفت : خدا تو را ببخشد دیروز به من میگفتی كه نمیتوانم غذا درست کنم حالا میرسند ....
زن گفت : به آنها زنگ بزن و از آنها عذر خواهی کن اونها که بیگانه نیستند.
مرد با ناراحتی از منزل خارج شد....
بعد از چند دقیقه درب خانه به صدا در آمد و زن رفت در را باز کرد و پدر و مادر و خواهر و برادرانِ خودش را دید که وارد خانه شدند.
پدرش از او پرسید پس شوهرت کجا رفت ؟
زن گفت : همین حالا از خانه خارج شد .
پدر گفت : دیروز شوهرت امد خانه ما و ما را برای غذای امشب دعوت کرد مگر میشود خانه نباشد ؟
زن متحیر و پریشان شد و فهمید که غذایی که باید می پخت برای خانواده خودش بود نه خانواده شوهر ؟
و سریع به شوهر خود زنگ زد و گفت که چرا زودتر نگفتی که خانواده من را برای شب دعوت کرده ای ؟
مرد گفت : خانواده من با خانواده تو فرقی ندارند .
زن گفت : خواهش میکنم هیچ چیز در خانه نداریم زود بیا خرید کن.
مرد گفت : من دیر میام خانه اینها هم خانواده تو هستند فرقی نمیکند یك چیزی حاضری درست کن همانطور
که خواستی حاضری به خانواده من بدهی.
(با مردم همانطوری معامله کن که برای خودت دوست داری)
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🌱قدیما ﺣﺮﻳﻢ ﺧﺼﻮﺻﻲ ﻧﺒﻮﺩ ﺣﺘﻲ ﺣﻤﺎﻣﺶ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﻮﺩ
ﻭﻟﻲ ﭼﺸﻢ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﻫﺮﺯﻩ ﻧﺒﻮﺩ .
🌱ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﺎﻱ ﻛﺴﻲ ﺟﻠﻮ ﻛﺴﻲ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ،ﻭﻟﻲ ﭘﺸﺖ ﭘﺎ ﺯﺩﻥ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩ .
🌱ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺣﺮفی ﺗﻮی ﺩﻟﻬﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ،ﺣﺮﻓﻲ ﻫﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻛﺴﻲ ﻧﺒﻮﺩ .
🌱ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺑﺮﮔﺮ ﻭ ﭼﻨﺠﻪ ﻭ ﺑﺨﺘﻴﺎﺭﻱ ﻧﺒﻮﺩ
ﺍﻭﺝ ﻛﻼﺳﺶ ﺗﻮﻱ ﺳﺒﺰﻱ ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺗﺮﺷﻲ ﻭ ﺁﺵ ﺑﻮﺩ
🌱ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺭﻧﮓ ﺳﺎﻝ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺎﻧﺘﻮﻫﺎﻱ ﺭﻧﮕﺎﻧﮓﻧﺒﻮﺩ
ﭘﻴﺮﻫﻦ ﺷﻴﻚ ﻭ ﺑﻲ ﺧﻂ ﻭ ﻳﻘﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﻫﺮ ﭼﻲ ﺑﻮﺩ ﺗﻮﻱ ﺑﻘﭽﻪ ﺑﻮﺩ.
🌱ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﻮﻟﻲ ﻧﺒﻮﺩ، ﻭﻟﻲ ﺩل به خوشی گرمﺑﻮﺩ .
🌱قديما شبا بالا پشت بوم ميخوابيديم و
ستاره ها رو می شمرديم و دلمون به وسعت يه آسمون بود
اين روزا چشم ميندازيم به سقف محقر اتاقمون
و گرفتاری هامونو می شمريم
🌱قديما يه تلويزيون سياه و سفيد داشتيم و يه دنيای رنگی
اين روزا تلويزيونای رنگیو يه دنيای خاكستری
🌱قديما اگه نون و تخم مرغ تموم ميشد ، راحت می پريديم و زنگ همسايه رومی زديم و كلی باهاش می خنديديم
اين روزا اگه همزمان ، درب واحد اونا باز شه بر ميگرديم
تا كه مجبور نشيم باهاش سلام عليك كنيم
🌱قديما از هر فرصتی استفاده می كرديم كه با دوستان و فاميل ارتباط داشته باشيم چه با نامه چه كارت پستال و چه حضوری
اين روزا با موبایل هم ، ارتباط با هم نداريم و همو بلاک میکنیم.
✅قدیما یه پنجشنبه جمعه بود و یه خونه پدر بزرگه با فک و فامیل
این روزا پر از تعطیلی ، ولی کو پدربزرگه؟
کو اون فامیل؟
کو اون خونه ؟
قديما توی قديما موند
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
✅كداميك از اين چهار توفيق را داريد
امام صادق عليه السلام :
به كسي كه چهار چيز داده شود از چهارچيز ديگر محروم نيست:
🍃به كسي كه توفيق دعا داده شود :
از استجابت محروم نميشود
🍃به كسي كه توفيق استغفار داده شود
از توبه محروم نميشود
🍃به كسي كه توفيق شكر نعمت داده شود از افزايش نعمت محروم نميشود
🍃به كسي كه صبر وشكيبايي عطا شود
از اجر آن محروم نشود
📚خصال مرحوم شيخ صدوق
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
✨🌸#عهد_ثابت شنبه ها🌸⚡️
↩️ اذکار روز،،،
🔸 یا رب العالمین 👈100مرتبه
🔶 یا غنی 👈1060مرتبه
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️سوره روز،،،
🔅سوره مبارک معارج" خداوند در روز قیامت از گناه او سوال نمی کند و او را در بهشت با حضرت رسول سکونت می دهد.
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️ادعیه و زیارت روز ،،،
1/ دعای روز شنبه
2/ حدیث کسا
3/ دعای نادعلی
🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌼 #نماز روز شنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی حمد،و توحید و ایت الکرسی را بخواند ، خداوند نام او را در درجه پیغمبران ،شهدا و صالحین مینویسد.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#آموزنده
خداوند کارهایش از روی حکمت است و ما نادانیم
یک روز ؛ شخصی بهمراه دوستش که دکتر و رئیس یک بخش بیمارستان بود ؛
به بیمارستان آمد
و همراه دکتر جهت ویزیت بیماران بداخل بخش آمده و دید که دکتر در ویزیت
خود برای بیماران نوشت :
بیمار شماره 1 کباب برگ بخورد و بیمار شماره 2 سوپ بخورد
وبیمار شماره 3 غذا نخورد و مابقی غذای معمولی بخورند
و پرسنل اطاعت کردند و بیماران نیز از دکتر
تشکر کردند .
آن شخص از دکتر پرسید : چه دشمنی و یا دوستی با این افراد داشتی که
به یک نفر ؛ کباب و به یک نفر سوپ و به یک نفر دیگر هیچ غذائی ندادی ؟
دکتر گفت : شرایط این 3 بیمار با مابقی فرق داشت ؛
بیمار شماره 1 cخم معده داشت و بیمار شماره 2 ناراحتی ریوی داشت
و بیماره شماره 3 میبایست به اطاق عمل میرفت .
آن شخص با فکر این اتفاق و تجربه ؛ آن شب را نخوابید وبا خود فکر کرد
و بالاخره به نتیجه رسید و با خود گفت :
اگر تصمیمات دکتر؛ در جهت نجات انسانها بوده و
دشمنی نداشته ؛ پس خداوند با این عظمت که کارها یش از روی حکمت است ؛
تصمیماتش نیز همین گونه است
و ما به علت نادانی خودمان ؛ از خدا گلایه میکنیم که :
چرا خدا فلان چیز را به فلانی داده وبه ما نداده ؟ و............
از خدا طلب بخشش کرد و گفت :
خدایا ما را به خاطر گلایه هایمان که از روی نادانی است ؛ ببخش !!!
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#داستانک
حکایات خواندنی از لطف خداوند مهربان
در زمان حضرت موسی آن حضرت وقتی از کسی ناامید می شد
از خدا تقاضای مرگ او را می کرد
وچون پیامبران مستجاب الدعوه هستند خداوند می پذیرفت
تا اینکه نفرین موسی شدت یافت
خداوند به موسی فرمان داد که چند روزی کوزه بسازد
وحضرت موسی شروع کرد به ساختن کوزه کار که به پایان رسید
موسی ع پایان کار را اعلام کرد
خداوند به موسی فرمان شکستن تک تک کوزه ها را داد
موسی ع گفت بارلها؛
من برای این کوزه ها زحمتکشیدم این چه فرمانیست که آنها را بشکنم؟!
فرمود ای موسی تو چند کوزه بی جان ساخته ای
برای شکستنش ناراحت می شوی
چطور توقع داری تو هر وقت بخواهی من جان بندگانم رابگیرم؟
ای موسی ممکن است بنده من تا چهل سال از حیوان هم پایینتر رفته باشد
ولی با یک پشیمانی واقعی از فرشته ها هم بالاتر میرود
یا در صلب بنده خطاکار من بنده بزرگواری باشد
حضرت موسی از خداوند طلب استغفار کرد و از کردار خود سخت پشیمان شد
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
💜آنجا که خالی از خـداسـت
مملو از خطـاسـت
خدایامن همیشه به بودنت
به ماندنت دلخوشم....
بابت همه مهربانیهایت
همه خوبیهایت
سپاس بی حد واندازه🙏
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
حکمت ۳۴۹
🍀🍀🍀🍀
الگوی انسان کامل
اخلاقی ومعنوی
درود خدا بر اوکه فرمود:آن کس که در عیب خود بنگرد،از عیب جویی دیگران باز ماند.
کسی که به روزی خدا خشنود باشد، بر آنچه که از دست دهد ،اندوهگین نباشد.
کسی که شمشیر ستم کشد ،با آن کشته می شود
آن کس که در کارها خود رابه رنج اندازد،خود را هلاک سازد
هر کس به جاهای بد نام قدم گذاشت متهم می گردد
کسی که زیاد سخن گوید ،زیاد هم اشتباه دارد
هر کس زیاد اشتباه کند شرم وحیایش اندک است
هر کس شرم وحیایش اندک باشد پرهیز کاریش اندک است
هرکس پرهیزکاریش اندک باشد ، دلش مرده است
آن که دلش مرده باشد ،در آتش جهنم سقوط خواهد،کرد
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🍃🌺🍃🌺🍃
🌺
💞ﻓﯿﻠﻢ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ، ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﻫﻤﻪ ﭘﺨﺶ ﮐﻨﻨﺪ؟
ﺑﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﻡ، ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ و با همسرم ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻡ؟
ﺍﮔﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺑﻘﯿﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺘﯽ !
ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﺍﺳﺖ
یعنی ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻋﻤﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺕ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭ ﺑِﺮَﻭﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ، ﺩﻭﺭﯼ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻧﺸﻮﯼ.
#دکتر_الهی_قمشه_ای
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
گُنــ ــ ــ اه میکرد گُناه پُشتِ گناه
دلش میگرفتْ از خودش😔
تو خلوتهاشْ با خدا گریه میکرد😢
نااُمید شده بود،حِس میکرد از خُــــدا دور شده اونقد دور که حتّی به یادِشَم نمیُفته😔
فکر میکرد همهی راهها به سمتِ خدا بُن بسته💔
یه روزی دلش برا خدا خیلی تنگ شد برایِ این آرامشِ نداشته،تهِ دلش یه بغض بود یه جای خالیِ ته ته دلش که هیچیُ هیچکس نتونسته بود پُرش کنه یه خلا ای که فقط خودش حس میکرد😔🌼
رفت سمتِ قرآن شروع کرد به خوندنش تا رسید به این آیه: 🌹«...یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»؛ (زمر، 53)🌹 بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است❤️
انگارے خدا بهش میگفت بندهی من وقتش نشده برگردی سمت خودم؟انگاری میگفت چرا این همه ناامیدی؟من که میدونم غیرِ من کسیُ نداری 😔من که میدونم تو میتونی تو سخت ترین شرایط هم حضورمُ حِس کُنی پس چرا خودتو با این همه گناه عذاب میدی؟🌼
. چه حس قشنگیه وقتی که🌹
خدا میشه مُقَلِّبَ الْقُلوب❤️
وقتی که دلی میلرزه برا خدا😔
وقتی که یه دلِ شکسته با تمومِ بغضش دوباره خدا رو تو زندگیش پیدا میکُنه💔
وقتی که دوباره یه زندگی جدید پیدا میکُنه🌙
خدایا کمکمون کن تا نورِ ایمان تو دلامون خاموش نشه🌼
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#پادشاه_و_تخته سنگ
👑 ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﺨﻔﯽﮐﺮﺩ .ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﺪﯾﻤﺎﻥ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ .ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﻏﺮﻭﻟﻨﺪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﻬﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﻧﻈﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ .ﺣﺎﮐﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻋﺠﺐ ﻣﺮﺩ ﺑﯽ ﻋﺮﺿﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ..…
ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺷﺖ .ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻏﺮﻭﺏ، ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺘﺶ ﺑﺎﺭ ﻣﯿﻮﻩ ﻭﺳﺒﺰﯾﺠﺎﺕ ﺑﻮﺩ، ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﺷﺪ، ﺑﺎﺭﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ .ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﯿﺴﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩﺑﻮﺩ، ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﺳﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﻃﻼ ﻭ ﯾﮏﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ.ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺭﺁﻥ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :
📝 ﻫﺮ ﺳﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻌﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﯾﮏ ﺷﺎﻧﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ!!زندگی عمل کردن است .این شکر نیست که چای را شیرین میکند بلکه حرکت قاشق چای خوری است که باعث شیرین شدن چایی میشود.....!
♻️ در بازی زندگی استاد تغيير باشيم نه قربانى تقدير...
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#داستانهای_شیوانا 31
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
❣
🌹
نفرین خنده دار!
پسر بیکار و تن پروری اما خوش سیما و صاحب جمالی در دهکده شیوانا بود که با وجود زیبایی جمال ، کاری از او ساخته نبود و پول چندانی در بساط نداشت. روزی یکی از دوستان شیوانا نزد او آمد و با شرمندگی اظهار داشت که دختر جوانش به این پسر دلباخته است و از آینده دخترش بیمناک است. شیوانا از پدر خواست تا روز بعد دخترش را نزد او آورد. وقتی دختر همراه پدرش آمد شیوانا بی مقدمه از دختر پرسید:” آیا در وجود خودت آمادگی ترک و جدایی از کسی که دلباخته اش هستی را داری!؟”
دخترک مطمئن و محکم گفت:” هرگز جدایی رخ نخواهد داد. ما هردو به همدیگر علاقه داریم و پای این علاقه ایستاده ایم!”
شیوانا سری تکان داد و گفت:” آیا طاقت آن را داری که در آینده ای نزدیک ، این شخصی که به تو دلباخته به تو دشنام دهد و صفات زشت را به تو نسبت دهد و تو را به شکل های مختلف نفرین کند!؟”
دخترک با حیرت گفت:” اینکه می گوئید امکان ندارد استاد! او دیوانه وار مرا دوست دارد و هرگز امکان ندارد حتی جمله ای ناروا علیه من برزبان براند. به گمانم شما تحت تاثیر حرفهای پدرم قرار گرفته اید وبه اندازه من او را نمی شناسید!؟”
شیوانا تبسمی کرد و گفت:” اگر آمادگی شکست در عشق و جدایی و نفرین را داری راهی که در پیش گرفته ای را ادامه بده!”
وقتی دخترک از حضور شیوانا مرخص شد ، پدر دختر با ناراحتی نزد شیوانا آمد و گفت:” استاد! این چه نصیحتی بود که به دختر من کردید. چرا او را از عاقبت دلباختن به این جوان بیکار و بی مسئولیت نترساندید!؟”
شیوانا پاسخ داد:” نگران مباش ومرا بی خبر مگذار!”
هفته بعد دخترک غمگین و گریان نزد شیوانا آمد و در حالی که گریه امانش را بریده بود گفت:” استاد! حق با شما بود! وقتی از این پسر خواستم تا به طور جدی برای تشکیل خانواده قدم پیش بگذارد و درخواست خود را با خانواده مطرح کند ، او بلافاصله مرا تهدید به جدایی کرد و وقتی اصرار مرا دید ، هر چه نفرین و دشنام بلد بود نثارم کرد و مرا ترک کرد و رفت! شما از کجا این را می دانستید!؟”
شیوانا با لبخند گفت:” کسی که نتواند زندگی خود را مدیریت کند، چگونه می تواند یک زندگی مشترک را اداره کند. این پسر جوان به خاطر رشد جسمانی به بلوغ جسمی رسیده بود. اما برای تشکیل زندگی فقط بلوغ جسمی کفایت نمی کند و بلوغ ذهنی و اخلاقی هم لازم است. این پسر هنوز هم از رابطه رفاقتی و بدون مسئولیت با تو گریزان نیست. اما وقتی اصرار تو به قبول مسئولیت و ارتباط رسمی و متعهدانه را دید ، فهمید که دیگر نمی تواند به بازی ادامه دهد و به همین خاطر برای حفظ تعادل روانی خودش شروع به تخریب تو وخانواده ات نمود. از اینکه زود متوجه این نکته شدی خالق هستی را شکرگذار باش و بی اعتنا به کلام و رفتار او از داشتن پدری بزرگوار که اینچنین دورادور نگران توست به خود افتخار کن! بگذار این جوان نفرین خنده دارش را با صدای بلند به هر آسمانی که می خواهد بفرستد! مهم این است که تو بیش از این آسیبی ندیدی!”
نویسنده : فرامرز کوثری
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
شهیدیکهاهلبیتبراشیههفتهعزاداربودن😳😳👇
یه بنده خدایی میگفت : یه شوهرخاله داشتم مغازه ی خوار و بار داشت خیلی به شهدای مدافع حرم گیر میداد ...😞
همش میگفت رفتن بجنگن واسه بشار اسد و سوریه آباد بشه😒 و به ریش ما بخندن و ... خیلی گیر میداد به مدافعان حرم گاهی وقتا هم میگفت اینا واسه پول میرن ☹️خلاصه هرجا که نشست و برخواست داشت پشت شهدای مدافع حرم بد میگفت تا اینکه خبر شهادت💔 شهید محسن حججی خبرساز شد و همه جا پر شد از عکس و اسم مبارک این شهید👌 شبی که خبر شهادت شهید_حججی رو آوردن خاله اینا مهمون ما بودن شوهرخاله ی منم طبق معمول میگفت واسه پول رفته و کلی حرفای بد و بیراه😐ما خیلی دلگیر میشدیم مخصوصا از حرفایی که در مورد شهید_حججی گفت بغض گلومو فشار میداد😢 و اما هرچی بهش میگفتیم اشتباه میکنی گوشش بدهکار نبود اخرشم عصبی شد و از خونمون به حالت قهر رفت😞یه هفته بعد از جلو مغازش که رد میشدم چشمام گرد شد😳😳 چی میدیدم اصلا برام قابل باور نبود . یه عکس بزرگ از شهیدحججی داخل مغازش بود همون عکسی که شهید دست به سینه ایستاده باورتون نمیشه چشمام داشت از حدقه درمیومد رفتم توی مغازه احوالپرسی کردم یهو دیدم زارزار گریه کرد😭. گفتم : چی شده چه خبره این عکس شهید این رفتارای شما😕شوهرخالم گفت : روم نمیشه حرف بزنم کلی اصرار کردم آخرش با خجالت گفت : اون شبی که از خونتون با قهر اومدم بیرون رفتم خونه ، شبش خواب دیدم روی یه تخت دراز کشیدم یه آقایی اومد خونمون کنار تختم نشست☺️ به اون زیبایی کسی رو توی عمرم ندیده بودم ، هرکاری کردم نتونستم بلند بشم، توی عالم رویا بهم الهام شد که ایشون قمر بنی هاشم حضرت_ابوالفضل علیه السلام هستن😭سلام دادم به آقا،آقا جواب سلاممو دادن و روشونو برگردوندن 😭گفتم آقا چه غلطی کردم من، چه خطای بزرگی از من سر زده😭آقا با حالت غضب و ناراحتی فرمودند : آقای فلانی ما یک هفته هست که برای شهید محسن عزاداریم تو میای به شهید ما توهین میکنی ؟ 😭😭یهو از خواب پریدم تمام بدنم خیس عرق بود ولی میلرزیدم 😞متوجه شدم چه غلطی ازم سر زده شروع کردم توبه کردن و استغاثه توروخدا گول حرفای بیگانگان رو نخورید به خدا شهدا راهشون از اهل بیت جدا نیست😔 تموم بدنم میلرزید و صدای گریه هامون فضای مغازشو پر کرده بود 😭😭بمیرم برای غربت و عزتت محسن جان حالا میفهمم چرا رهبرم گفت حجت بر همگان شدی 😔😭💔
روحت شاد و یادت گرامی
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🌿🍃🌿🍃🌿🍃
#دوڪلامحرفحساب 🌸🌱
#بیاییدباخدازندگیڪنیم،
نهاینڪہگاهیبهشسربزنیم؛
تاباڪسیزندگینڪنے،
نمیتونیاونروبشناسے
وباهاشانسبگیری...
اگهیهمدتشبوروز
باڪسیزندگیڪنی،
بهشمانوسمیشی.
اگرباخداانسپیداڪنی،
شدیدابهشعلاقمندمیشی!
خداتنهاانیسیاستڪہ
مأنوسخودشروهیچوقت
تنهانمیذارد...! :))💚
#حاجآقاپناهیان
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨