فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگز از حکمت کار خدا در لحظه
نمیتوان سردرآورد
روزی خواهیم فهمید ،، شاید امروز نه
شاید فردا و پس فرداهای دیگر...
پس نه مقاومت کنیم نه مخالفت
هیچ کس در پسِ خندههای بظاهر
بیخیال ما
اندوه غم را نخواهد فهمید
در آن لحظه است که هیچ پناهی جز خدا نخواهیم یافت
خداوند در عمقِ باور آدمی جای دارد
و ما همیشه با وجودِ تمام دلمشغولیها
🎋🎋🦋🎋🦋
@Lootfakhooda
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
2_144189956014714354.mp3
29M
🔊 #سخنرانی استاد #رائفی_پور
📑 «مبانی فکری جنایتهای رژیم صهیونیستی»
🗓 ۴ آبان ۱۴۰۲ - تهران
🎧 کیفیت 64kbps
✅ سخنرانی های استاد رائفی پور 👇
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
هدایت شده از رفاقت با امام زمان(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نماهنگ بسیار زیبای باران دوازدهم 🌼
باصدای #حامد جلیلی
#پیشنهاد دانلود 👌
http://eitaa.com/joinchat/344916308C4dfccbb6ff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسئله ای بسیار سرّی که به تازگی نشر پیدا کرده است.
هیچ توضیحی در مورد این نمایش نمی دهیم ،کافیست فقط نمایش رو ببینید تا به هوش رهبر حکیم و فرزانه و توانایمان پی ببریم.
تا جایی که امکان دارد آن را نشر دهید، تا افراد بیشتری با حقیقت آشنا شوند...
اشک شوق انسان از تجلی قدرت خدا میریزه.
#لبیک_یا_خامنه_ای
سبحان الله.
ماشاءالله
🟢 دیدن این کلیپ برای همه ایرانیان واقعی و دلسوز ملت و انقلاب واجب و ضروری است.
🎋🎋🦋🎋🦋
@Lootfakhooda ✨
داستان خیلی قشنگ حتما بخونید
حاج آقا باید برقصه!!!
چند سال قبل اتوبوسی🚐 از دانشجویان👩🏻 دختر یکی از دانشگاههای بزرگ کشور آمده بودند جنوب.
چشمتان روز بد نبیند… 😳😳😳
آنقدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند که هیچ کدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند.
وضع ظاهرشان فوقالعاده خراب بود.
آرایش آنچنانی💄، مانتوی تنگ👗🕶و روسری هم که دیگر روسری نبود، شال گردن شده بود.👰
اخلاقشان را هم که نپرس…😡😡 حتی اجازه یک کلمه حرف زدن به راوی را نمیدادند، فقط میخندیدند😀😀😀 و مسخره میکردند😜😜😝😍 و آوازهای آنچنانی بود که...
از هر دری خواستم وارد شوم، نشد که نشد؛ یعنی نگذاشتند که بشود...
دیدم فایدهای ندارد!
گوش این جماعت اناث، بدهکار خاطره و روایت نیست که نیست...
باید از راه دیگری وارد میشدم… ناگهان فکری به ذهنم رسید…🤔🤔🤔 اما…
سخت بود و فقط از شهدا برمیآمد...
سپردم به خودشان و شروع کردم.
گفتم: بیایید با هم شرط ببندیم!
خندیدند😁😁😁 و گفتند: اِاِاِ …
حاج آقا و شرط!!!
شما هم آره حاج آقا؟؟؟
گفتم: آره!!!
گفتند: حالا چه شرطی؟🤔🤔
گفتم: من شما را به یکی از مناطق جنگی میبرم و معجزهای نشانتان میدهم، اگر به معجزه بودنش اطمینان پیدا کردید، قول بدهید راهتان را تغییر دهید و به دستورات اسلام عمل کنید.
گفتند: اگر نتوانستی معجزه کنی، چه؟
گفتم: هرچه شما بگویید.🥀
گفتند: با همین چفیهای که به گردنت انداختهای، میایی وسط اتوبوس و شروع میکنی به رقصیدن!!!
اول انگار دچار برقگرفتگی شده باشم، شوکه شدم، اما چند لحظه بعد یاد اعتقادم به شهدا افتادم و دوباره کار را به آنها سپردم و قبول کردم🥀🥀
دوباره همهشون زدند زیر خنده که چه شود!!! 😁😄😃😀😜😎😏
حاج آقا با چفیه بیاد وسط این همه دختر و...
در طول مسیر هم از
جلف بازیهای این جماعت حرص میخوردم و هم نگران بودم که نکند شهدا حرفم را زمین بیندازند؟
نکند مجبور شوم…!
دائم در ذکر و توسل بودم و از شهدا کمک میخواستم...
میدانستم در اثر یک حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته 🔥و قبرهای آنها بیحفاظ است…🥀🥀🥀
از طرفی میدانستم آنها اگر بخواهند، قیامت هم برپا میکنند، چه رسد به معجزه!!!
به طلائیه که رسیدیم، همهشان را جمع کردم و راه افتادیم …
اما آنها که دستبردار نبودند! حتی یک لحظه هم از شوخیهای جلف🤗و سبک و خواندن اشعار مبتذل و خندههای بلند دست برنمیداشتند و دائم هم مرا مسخره میکردند.😜
کنار قبور مطهر شهدای طلائیه که رسیدیم، یک نفر از بین جمعیت گفت:
پس کو این معجزه حاج آقا😭🎋😭🎋😭🎋🎋
!
به دنبال حرف او بقیه هم شروع کردند: حاج آقا باید برقصه...👏👏👏👏👏
برای آخرین بار دل سپردم.
یا اباالفضل گفتم و از یکی از بچهها خواستم یک لیوان آب بدهد.
آب را روی قبور مطهر پاشیدم و...😭🎋😭🎋
تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد…😭😭😭😭😭😭
عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمیشود!
همه اون دخترای بیحجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری که طلائیه را پر کرده بود😳😳😳😳.
طلائیه آن روز بوی بهشت میداد...
همهشان روی خاک افتادند و غرق اشک شدند😌😌😓😓😭😭😭😭😩😫😩😩!
سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه میزدند … 😭😭😭😭😭
شهدا خودی نشان داده بودند و دست همهشان را گرفته بودند. چشمهاشان رنگ خون گرفته بود و صدای محزونشان به سختی شنیده میشد.🎋🎋🎋🎋
هرچه کردم نتوانستم آنها را از روی قبرها بلند کنم.
قصد کرده بودند آنجا بمانند. 🥀🥀🥀🥀🥀🥀
بالاخره با کلی اصرار و التماس آنها را از بهشتیترین خاک دنیا بلند کردم...
به اتوبوس🚌🚌 که رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل کردم، حالا نوبت شماست، که دیدم روسریها کاملا سر را پوشاندهاند و چفیهها روی گردنشان خودنمایی میکند.
هنوز بیقرار بودند…
چند دقیقهای گذشت…
همه دور هم جمع شده بودند و مشورت میکردند...
پرسیدم: به کجا رسیدید؟ 🤔🤔🤔
چیزی نگفتند.
سال بعد که برای رفتن به اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها کردهاند و به جامعةالزهرای قم رفتهاند …
آری آنان سر قولشان به شهدا مانده بودند..👏👏👏👏👏👏
اگر دلت لرزید یه صلوات برا سلامتی آقا امام زمان بفرست😭
حتما حتما نشر دهید ♻️
🎋🎋🦋🎋🦋
@Lootfakhooda
هدایت شده از رفاقت با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😁 نمونهای از شجاعت شاه ایران از زبان همسرش #ثریا
❗️حاجقاسم از چه کسی #شجاعت آموختهبود؟
#حجت_الاسلام_راجی
#حسینیه_روحالله_رفسنجان
#اداره_تبلیغات_اسلامی_رفسنجان
🥀🕊 @baShoohada 🕊
🔘 داستان کوتاه
♦ برای خداوند فرقی ندارد.
🔹حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود مردی میان سال در زمین کشاورزی خودش مشغول کار بود .حاکم تا او را دید ،بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند .
🔹 روستایی بی نوا با ترس در مقابل تخت حاکم ایستاد .به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند .
🔹حاکم گفت بهترین قاطر به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید بعد حاکم از تخت پایین آمد و آرام آرام قدم میزد ،
گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت .
🔹همه حیران از آن عطا و بی اطلاع از حکمت این جفا ، منتظر توضیح حاکم بودند .حاکم پرسید : مرا می شناسی؟ مرد بیچاره گفت : شما حاکم نیشابور و تاج سر رعایا و مردم هستید.
🔹حاکم گفت :
آیا قبل از این همه مرا میشناختی؟
مرد با درماندگی و سکوت به معنای جواب نه سرش را پایین انداخت .
🔹حاکم گفت:
بخاطر داری بیست سال قبل با هم دوست بودیم ، و در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود ، دوستت گفت:
🌸 خدایا به حق این باران رحمتت ، مرا حاکم نیشابور کن ؛و تو محکم بر گردن او زدی که ای ساده دل ! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده ...
آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟
🔹یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد .
🔹حاکم گفت :
این هم قاطر و پالانی که می خواستی .
این کشیده هم ، تلافی همان کشیده ای که به من زدی .
🔹فقط می خواستم بدانی که برای خداوند ، دادن حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد .. فقط ایمان و اعتقاد من و تو به خداست که فرق دارد...
🎋🎋🦋🎋🦋
@Lootfakhooda
هدایت شده از رفاقت با امام زمان(عج)
سلام امام زمانم❣
بدون عشق دلسردم، کمی آقا نگاهم کن
سرا پا غصه و دردم، کمی آقا نگاهم کن
درختی بیثمر هستم، برایت دردسر هستم
خزانم... شاخهای زردم، کمی آقا نگاهم کن
#نوای_دلتنگی
http://eitaa.com/joinchat/344916308C4dfccbb6ff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹ تا اینجاش خدا بوده از اینجا به بعدشم باهاته..♥️
خدایِ خوب و مهربانم بینِ تمامِ سختی ها و آشوبهای زندگی ، دلم خوشه که تو دوسم داری ، همیشه کنارم هستی و هوامو داری
🎋🎋🦋🎋🦋
@Lootfakhooda
هدایت شده از رفاقت با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اتفاق عجیب/قهر کردن پدر شهید عجمیان و ترک برنامه زنده تلویزیونی
در مقامی نیستیم که بتوانیم سخنان پدر شهید روحالله عجمیان درباره سرنوشت قاتلین پسرش و دیگر شهدا را قضاوت کنیم ، اما میتوانیم بگوییم که چرا باید اقداماتی انجام بشود که حتی باعث رنجش خاطر و آزردگی و قهر هسته های سخت طرفدار نظام مانند خانواده شهید روح الله عجمیان بشود؟
اگر سخنان این پدر شهید صحیح نیست چرا دستگاه های مسئول نتوانسته اند برای این خانواده شهید اقناع سازی کنند و بررسی کنند ریشه این مسئله کجاست و دل آنها را همراه کنند و اگر صحیح باشد که باید منتظر عواقب آن هم بود....
انقلاب ما متعلق به مستضعفان است و باید از قهر و گلایه و ناراحتی مستضعفانی مانند پدر شهید عجمیان ،حقیقتا ترسید و نگران شد...
و البته از فتنه و نفوذ فرقه منحرف دراویش گنابادی در میان برخی مسئولان نباید به راحتی گذشت
🥀🕊 @baShoohada 🕊
#کلام_نورانی_استاد
👌شما هر عملی که انجام دهید خدا و رسول میبیند، یعنی پیغمبر اکرم دارد میبیند، امام زمان ارواحنافداه هم دارد میبیند،
ولو اینکه در خانه، پردهها را کشیدهاید در را هم بستهاید، امام زمان دارد میبیند.
تازه آنجا حواستان بیشتر جمع باشد.
❌ نه اینکه به خانه که میروید، لباستان را که درمیآورید لباس #تقوا را هم دربیاورید!
❌و هر طور که خواستید عمل کنید!
❌ناسزا بگویید!
❌داد بزنید!
❌بچهتان را کتک بزنید، حالا هر چند که اشتباه کرده شما حق ندارید صدایتان را بلند کنید!
👌اینجا معلوم میشود شما روی خودتان کار نکردهاید!
❓چرا در مجالس و در برابر دیگران داد نمیزنید؟
میگویید ناپسند است آبرویم میرود.
آبرویت در حضور چند تا آدم مثل خودت برود برایت مهم است اما در حضور امام زمانت چطور؟ مگر الان با شما نیست؟ مگر نمیفرماید :
«وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ» (توبه /١٠۵)
✴️استاد حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
🎋🎋🦋🎋🦋
@Lootfakhooda
هر وقت خواستی گناه کنی؛ این سوال را از خودت بپرس که... «ما لَکُم لاتَرجوُنَ للّهِ وَقاراً»
شما را چه میشود که برای خداوند عظمت و شکوهی قائل نیستید؟
سوره نوح آیه ١٣
🎋🎋🦋🎋🦋
@Lootfakhooda
شخصی گرسنه بود برایش کلم آوردند...
اولین بار بود که کلم می دید .
با خود گفت : حتما میوه ای درون این برگها است .
اولین برگش را کند تا به میوه برسد
اما زیرش به برگ دیگری رسید . و زیر آن برگ یک برگ دیگر و...
با خودش گفت : حتما میوه ی ارزشمندی است که اینگونه در لفافه اش نهادند . . . !
گرسنگی اش افزون شد و با ولع بیشتر برگها را میکند و دور می ریخت .
وقتی برگها تمام شدند متوجه شد میوه ای در کار نبود!
آن زمان بود که دانست کلم مجموعه ی همین برگهاست...
ما روزهای زندگی را تند تند ورق می زنیم و فکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده که باید هرچه زودتر به آن برسیم
درحالی که همین روزها آن چیزی است که باید دریابیم و درکش کنیم . . .
و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصههایی که خوردیم ،
نه خوردنی و نه پوشیدنی بود
فقط دور ریختنی بود . . . !
زندگی ، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم بنابراین قدر فرصت ها را ثانیه به ثانیه و ذره به ذره بدانیم .
🎋🦋🎋🦋🦋
@Lootfakhooda