eitaa logo
آرامش دلم تنها خداست
2هزار دنبال‌کننده
813 عکس
547 ویدیو
8 فایل
خدایا تنها امیدم تویی که مهربانترین هستی یا ارحم الراحمین #کپی برداری از مطالب کانال با ذکر صلوات بلا مانع می باشد . #تأسیس 15 آذر ماه 99
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ گوهر و ایمان به بسیار پاک و مقدّس است؛ شریفترین گوهر عالم وجود است. 💎 اگر تمام عالم را پر از برلیان کنید، همه فانی می‌شود، امّا یک دل پر از ایمان دیگر فنا و زوال ندارد. 💖 آن وقت خدا این گوهر به این عظمت را در هر دل ناپاکی نمی‌گذارد؛ خیلی باید آن دل داشته باشد، خیلی باید آن روح، پاکیزه و پسندیده باشد تا خداوند او را نامزد خودش کند. 📚 برگرفته از کتاب مصباح الهدی https://eitaa.com/joinchat/1130168404C9e93fa7632
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_958328021167636879.mp3
2.72M
هواهای نفسانی و آرزو های طولانی همه رو تهدید میکنه... این روزها محتاج شنیدن و تامل و تفکر و عمل به این نوع حرفها هستیم خیلیامون بعد یک عمر تقلا و دویدن و نرسیدن به این نتیجه میرسیم بعصی وقتا میشه میانبر هفتاد ساله زد و مسیر رو درست رفت و به نتایجی رسید که بعد از هفتاد سال نمیشه رسید واقعا از کجا آمده ایم آمدنمان بهر چه بود به کجا میریم... 📢 استاد عالی ✨ @Lootfakhooda
4_289885471863996913.mp3
4.43M
شخصا هر وقت تو مشکلات دنیوی کم آوردم با گوش دادن به این فایل استاد عالی آروم و صابر و شاکر شدم صمیمانه دوست دارم شما هم گوش بدید این فایل صوتی رو خیلی دلنشین و تاثیرگذاره👌 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃حضرت داوود علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! همنشین مرا در بهشت به من معرفی کن و نشان بده. خداوند فرمود: مَتّی (پدر حضرت یونس) همنشین تو در بهشت است. 🍃داوود اجازه خواست به دیدار متّی برود، خداوند به او اجازه داد. او با فرزندش سلیمان به محل زندگی متی آمدند. خانه ای را دیدند که از برگ خرما ساخته شده بود. پرسیدند: متی کجا است؟ گفتند: در بازار است. هر دو به بازار آمدند و از محل او پرسیدند. در جواب گفتند: او در بازار هیزم فروشان است. به سراغ او رفتند. عده ای گفتند: ما هم منتظر او هستیم. داوود و سلیمان به انتظار دیدار و نشستند و او در حالی که پشته ای از هیزم بر سر داشت. مردم به احترام او برخاستند و پشته را از سر او بر زمین نهادند. 🍃متی پس از حمد خدا هیزم را در معرض فروش گذاشت و گفت: چه کسی جنس حلالی را با پول حلال می خرد؟ یکی از حاضران هیزم را خرید. داوود و سلیمان به او سلام کردند. متی آن ها را به منزل خود دعوت کرد و با پول هیزم مقداری گندم خرید و به منزل آورد، سپس آن را با آسیاب آرد کرد و خمیر نمود، آن گاه آتش افروخت و مشغول پختن نان شد. 🍃در آن حال با داوود و سلیمان به گفت و گو پرداخت تا نان پخته شد. مقداری نان در ظرف چوبی گذاشت و کمی نمک بر آن پاشید و ظرفی پر از آب هم در کنارش نهاد و دو زانو نشست و همگی مشغول خوردن آن شدند. 🍃متی لقمه ای برداشت، وقتی خواست آن را در دهان بگذارد گفت: 🍃بسم الله و هنگامی که خواست ببلعد گفت: اَلْحَمْدُلِلَّه و این عمل را در لقمه های بعدی نیز تکرار کرد، آن گاه با نام خدا کمی آب میل کرد و هنگامی که خواست آب را بر زمین بگذارد، خدا را ستود و گفت: الهی! چه کسی را مانند من نعمت بخشیدی و درباره اش احسان نمودی؟ چشم بینا، گوش شنوا و تن سالم به من عنایت کردی و نیرو دادی تا توانستم نزد درختی آن را نه، کاشته ام و نه در حفظ آن کوشش نموده ام بروم و آن را وسیله روزی من قرار دادی و کسی را فرستادی که آن را از من خرید و با پول آن، گندمی خریدم که آن را نکاشته بودم و آتش را مسخرم ساختی تا با آن نان بپزم و با میل و رغبت آن را بخورم تا در عبادت و اطاعت تو نیرومند باشم، خدایا! تو را سپاسگزارم. 🍃پس از آن، مدتی گریست. در این موقع داوود به فرزندش سلیمان فرمود: فرزندم! بلند شو برویم، من هرگز بنده ای مانند این شخص ندیده بودم که نسبت به پروردگار سپاسگزارتر و حق شناس تر باشد. 📚داستان های بحار، ج 4، ص 214 -218 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨❤️✨✨ زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد. مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت. روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت: حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور می خواهم! مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید: برو هر جا دلت می خواهد! زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده! غروب به خانه آمد . مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد . زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟ مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید! زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟ مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم! ✨ @Lootfakhooda
معنوی می‌گویند پسری در خانه خیلی شلوغ‌کاری کرده بود. همه‌ی اوضاع را به هم ریخته بود. وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد. پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت. پسر دید امروز اوضاع خیلی بی‌ریخت است، همه‌ی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد! خودش را به سینه‌ی پدر چسباند. شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد. شما هم هر وقت دیدید اوضاع بی‌ریخت است به سوی خدا فرار کنید. «وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله» هر کجا متوحش شدید راه فرار به سوی خداست. ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💝 خداوندا... وقت دشواری‌ها،آن که صدایش می کنند، تویی؛ و وقت گرفتاری‌ها، آن که دنبال پناهش می‌گردند، تویی. دری را که تو بسته ای، کس دیگری باز نمی کند، و دری را که باز کرده ای، کسی نمی بندد. پس خودت درِ رهایی را به رویم باز کن. به توانایی ات،این هیبت غم را در من بشکن... و کاری کن به همین سختی...،به همین رنجی که دارم از آن به تو شکایت می کنم، زیبا نگاه کن ... ✨ @Lootfakhooda
خدایا... وقتی تو از جنس بی نهایتی، پس من چگونه محدود شوم در خود و دنیای خود؟! من با تو معنا میابم و تو امید می‌بخشی به ناامیدی های این روزهایم و من چنان در این دریای بیکرانِ رحمتت غرق میشوم که تمامِ ناممکن ها برایم ممکن می‌شوند و تمام قفلــها کلیــد و تمام آشوبــها،آرامش. خدایا ... دنیای محدودم را با حضور خودت وسعــت ببخش تا بدانم وقتی پا به پای تو قدم بردارم به آرامشی خواهم رسید که دیگر بی قراری‌ها سهمِ روزهایــم نمی‌شود و من می مانم و خدایــی که بودنش حالِ دلم را خوبِ خوب میکند ... ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ 🌿با دستهای خالی به دنیا آمده ایم 🌺با دستهای خالی هم از دنیا خواهیم رفت پس 🌿نگران چیزهایی که آرامش را از تو می گیرند نباش 🌺نگرانی,مشکل فردای تو را از بین نخواهد برد 🌿اماآرامشِ امروزت را قطعا از تو خواهد گرفت 🌺ﻧﮕﺮاﻥ ﻓﺮﺩاﻳﺖ ﻧﺒﺎﺵ.. 🌿ﺧﺪاﻱ ﺩﻳﺮﻭﺯ و اﻣﺮﻭﺯﺕ , ﻓﺮﺩا ﻫﻢ ﻫﺴﺖ.. 🍃✨ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻳﻌﻨﻲ ﻧﮕﺎﻩ ﺧﺪا ✨🍃 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا